دو شعر برای ابراهیم رزم آرا، تولدت مبارک شاعر!
ابراهیم رزم آرا شاعر و منتقد ادبی، دیدن پائیز را طاقت نیاورد و پیش از مرگِ برگ در پاییز ۲۰۰۷، قلبش از تپیدن باز ایستاد و در اوج شکوفایی ادبیاش ما و جامعه فرهنگی شهر را ترک کرد. جمعه ۱۰ میماه برابر است با زادروز شاعر مهاجر. پیکر شاعر در ونکوور کانادا آرام گرفت اما ذهن پویا و جستجوگرش ورای جغرافیا میزیسته است.رقیه رزمآرا خواهر شاعر به مناسبت پنحاه و دومین سال تولد ابراهیم رزمآرا دو شعر از سرودههای خود را برای شهرگان ارسال کردهاست.یاد و نام شاعر مانا«شهرگان»
۱
قلبم خواب رفته است / می دانم
اما این از بی حوصلگی رویا نیست
یا مثلا قهر خیال
فقط در نبودنت
زبانم خشک شد/ اندکی
و دست و پایم را هی بریدم
آن قدر که برای بوییدن نفس هایت
پاشنه بلندترین خیالاتم را باید که از جعبه بیرون آورم
و حالا هم که چشم هایم دوباره می بینند
(هی خواب نفس های تو را هم)
می ترسم که خدا
(گوش شیطانش کر )
شنگیدنی هوس کند
و قلب من
هرگز از خواب بیدار نشود
(نوامبر ۲۰۱۸)
۲
در غیبت دست های تو
زخمی عظیم شده ام
و از بد روزگار
ته شورترین اقیانوس این کره خر
خواب خیال
خواب حمام آفتاب می بینم
-گفتی کرهٔ خر یا کره خر؟ اصلا فرقی نمی کند، بس کن این تشبیهات و کنایات را ! بیچاره خر چه بدی به تو کرده
لیس می زنم
لیس می زنم
لیس
انگار نه انگار که این زخم
هوس کپک زده گی در سر دارد
و از تمنای نمک خبری هیچ
(اپریل ۲۰۱۷)
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
رقیه رزم آرا
[email protected]