رمان «برهنه در باد» محمد محمدعلی توسط نشر مرکز در ایران تجدید چاپ شد
روزنامه شرق در ایران، به انگیزه بازچاپ رمان «برهنه در باد» محمد محمدعلی توسط نشر مرکز در ایران، گفتو گویی با او انجام داد که این گفتوگو در تاریخ دوشنبه ۲۶ فروردین ماه سال جاری در این روزنامه به چاپ رسیدهاست.
محمد محمدعلی، رماننویس ایرانی چند سالی است که در ونکوور – کانادا زندگی میکند و کارگاههای داستاننویسی او در ونکوور با استقبال علاقهمندان به حوزه داستاننویسی واقع شدهاست. خوانندگان حوزهی ادبی و داستاننویسی، قصهها و دیگر آثار جدید او را در هفتهنامهشهروند بیسی و شهرگان آنلاین پیگیری کردهاند و با نام و آثار این رماننویس ایرانی بهخوبی آشنا هستند. در همین راستا شهروند بیسی گفتوگویی با محمد محمدعلی در تاریخ ۶ ژانویه ۲۰۱۱ انجام داد، که خوانندگان عزیز شهروندبیسی این گفت و گو را بی شک دنبال کرده و مورد مطالعه قرار دادهاند.
رمان «برهنه در باد» اثر محمد محمدعلی، که برنده جایزه بهترین رمان در اولین سال اهدای «جایزه یلدا»ی انتشارات کاروان شد، اولین بار در تاریخ ۱۳۷۹ توسط نشر مرکز چاپ شد و چندین بار نیز به تجدید چاپ رسید. چاپ اخیر این رمان توسط نشر مرکز امیدواریهایی را در بازچاپ دیگر آثار محمد محمدعلی در ایران بر میانگیزد. امید که اثرهای جدید این نویسنده و همچنین آثار دیگر نویسندگان ایرانی که در محاق سانسور و عدم مجوز چاپ یا تجدید چاپ در ایران قرار گرفتهاند، شانس انتشار یابند.
گفتوگوگر روزنامه شرق در گفتوگو با «محمد محمدعلی»، مقدمهای نگاشتهاست که توجه شما را به خواندن آن جلب میکنیم:
شب دراز است و قلندر بیدار
از رمانهای محمد محمدعلی، از جمله «برهنه در باد» که اخیرا دوباره از طرف «نشر مرکز» منتشر شده، پیش از این گفته و نوشتهاند، اما آنچه ضرورت بازخوانی و دوباره گفتن و نوشتن این رمان را ایجاب میکند نه فقط تجدید چاپ آن، که یادآوری عناصر، شگردها و مفاهیمی است که قصهنویسی ما در سالهای اخیر، آنها را از یاد برده است. در واقع رمانهایی از جنس «برهنه در باد» محمدعلی، واجد یک طرز نگاه به تاریخ، اسطوره، فرهنگ و سیاست و شگردهایی از قصهگویی است که یادآوری و احیای دوباره آنها شاید بتواند جانی تازه در ادبیات بیرمق امروز ما بدمد.
«برهنه در باد» را از منظری میتوان قصه جستوجوی حقیقت در مقطعی از تاریخ دانست که در آن همه چیز دستخوش جابهجاییها و تغییرات سریع و سرگیجهآور است و در چنین سرگیجهای، طبیعتا، چنین جستوجویی به فرجامی که در آغاز مورد انتظار جستوجوگر است ختم نمیشود؛ چراکه واقعیت مدام جاخالی میدهد، نقاب عوض میکند و جستوجوگر را به بازی میگیرد و این عنصر بازی، در «برهنه در باد» به یکی از عناصر اصلی تبدیل شده است. منصور بیتل – شخصیت اصلی این رمان – اهل انواع بازیهاست و سرهنگ – پدر زن راوی – نیز میبینیم که بازیگردان قهاری است. البته بازیگردانی که خود نیز گرفتار بازی منصور بیتل شده است، همانطور که منصور گرفتار بازی پلیسی اوست. بچههای راوی در ویلا به بازی مشغولند و «کیوکیوکنان و بنگ بنگ گویان» همهجا سرک میکشند. در واقع میتوان گفت که محمدعلی با انتخاب «منصور مرعشی پاچناری» به عنوان چهره مرکزی رمان، امکان تبدیل کردن رمان به یک میدان بازی را به خوبی فراهم آورده است. میدانی که البته در آن بازیها گاه مرگبار و تراژیک میشوند و منصور، خود میشود میدانی که تاریخ از او عبور میکند و او، خود دستخوش بازی بزرگتری میشود.
منصور مرعشیپاچناری در آغاز رمان، تنها اسمی ساده و سرراست است در یک پرونده. بعد این پرونده باز میشود و به دنبال این باز شدن، از آن سادگی و سرراستی یک اسم بیروح، به سمت پیچیدگی یک انسان زنده گوشت و استخواندار پر از تناقض پیش میرود و طی این پیشروی است که شخصیتش با انسان نوعی پیوند میخورد و از فردیت خود فراتر میرود. منصور، شخصیتی است خاکی. جاهلی که انگار از دل فیلمهای فردین و ناصرملک مطیعی بیرون آمده است. فیلمهایی که قهرمانانشان، کم و بیش نسخه بدلهایی از قصههای عیاری و پهلوانی- که آخرینشان امیرارسلان نامدار بود- بودند. این اما یک وجه منصور مرعشی است. وجه دیگر او پیوند میخورد به رند حافظ و طلحک دربار و سیاهِ سیاهبازی که اگر حدس مهرداد بهار را درست فرض کنیم و سیاه را تغییر شکل و ماهیتیافته اسطوره سیاوش بگیریم، آنگاه میبینیم که دو وجه پهلوانی و رندانه شخصیت منصور یکجا با هم تلاقی میکنند و سر از جهان اساطیر در میآورند. منتها اساطیری که محمدعلی، از آنها هجو و نقیضه ساخته است و همین نقیضه ساختن است که به تعبیر باختین، رمان را از حماسه جدا میکند.
محمدعلی در برهنه درباد، برای ساختن شخصیت پر از تناقض منصور، انواع شگردهای قصهگویی را بهکار برده و با هم تلفیق کرده است. آنچه میخوانید گفتوگویی است با او درباره برهنه در باد و شگردهای روایی آن و پیوندش با اسطوره و تاریخ و همچنین ادبیات داستانی امروز ایران و شخصیت منصور مرعشی پاچناری که ضرورت توجه به خلق شخصیت در معنای واقعی آن را در قصههای امروز ایرانی یادآوری میکند.
برای مطالعه این گفتوگو به لینک روزنامه شرق به آدرس: http://sharghdaily.ir/?News_Id=7539 مراجعه نمائید.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه