Advertisement

Select Page

شعری از آفاق شوهانی

شعری از آفاق شوهانی

 

 

کرفس یا کلم

ریختن چند کلمه با هم

جوش خوردن در دیگ

به رنگ چشم‌های تو

و حرص‌های من از الفبا

در گلی از کلم به جوش زدنم می‌خندی

از طعم خندیدنت آفتاب به پنجره می‌زند و من به آش نمک تعارف می‌کنم

برای طعم تازه‌تری

باید نعنا باشم و گشنیز

شعر بریزم پای این شوربا

و سحر کنم سه نقطه بپرد پیش پات

 بگذار صرف شوم در خرد کردن رشته که شاید پشت پای تو را ببینند

غلت خوردنمان بعد از زهر چشم

رشته رشته برید‌نمان از هم

و حالا این گونه انعطاف معصومشان در آب جوش

لوبیای لوند و عدس سر به راه

لیزمی‌خورند از این سطر به اون سطر

جمله نمی‌شوند با هم

چندبار این هرج‌ومرج را از نخودها بپرسم

و رام شدنت را به این زود پز و آن زود پز بریزم

تو نخود لجبازی که چسبیده‌ای ته دیگ

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights