شعری از نسترن خسور
آمادهای
برای نمایش بزرگ
در میان
مجموعهای از
هستیهای انتزاعی؟
شروع شد
یک
دو
سه اسلایس انفجار
در اسپیسهای به هم چسبیده
از روی سکوی کیبرد
بیا
خرامان خرامان
در میان
تلی از فالوورها
و با کرشمهای بکشانشان
به آن فضای مجازی
تا که موکول کنی
هضم ارزش را
به قعر اینتر
عصری که مجذوب
نظم مستقر منظومههایت شدهام
بله تکرار میکنم
همین عصر کذایی
با آن اقتدار کهربایی
شستم را
خبر بر دار کردهای
که پارازیتها در
ساغر سرم
به سرمستی مصرف
رسیدهاند
باید دریابیم
در اسرع وقت
تمایلات متورم را
همانها که ناتوان از ادراک زیبایی
در دستگاه تناسلی
تثبیت شدهاند
و طعمه تکرار و عادت
قلاب فردیتشان را
تسخیر میکند
آنها که لبهای مردهشان
بی وقفه
تزریق مرگ را
می مکند
و در بطن نیستی
با شتابی منفعلانه
بر پذیرش وضع حیوانیشان
تاکید میورزند.