Advertisement

Select Page

قدم زدن با رنگین کمان

قدم زدن با رنگین کمان

معرفی مایکل رلینگ و هایکوهای‌اش

برگردان و بازسرایی : سینا سنجری

مایکل جوزف رلینگ Michael Rehling  ، متولد ۲۱ آوریل ۱۹۴۶ در  دیترویت ایالت میشیگان ایالات متحده آمریکا شاعر و هایکونویس معاصر آمریکایی ست. وی بازنشسته امور بانکی و مالی است و اکنون به عنوان شاعر و ویراستار مشغول است. رلینگ در طی دهه‌ها بنیانگذار و ویراستار شمار زیادی نشریات و سایت‌ها و مجلات آنلاین با تمرکز بر انواع شعر کوتاه ژاپنی بوده است.

رلینگ در معرفی خود می گوید:
من عاشق همه‌ی فرم‌های شعر کوتاهم. عشق من به کلمه مرا به هایکو رساند. پس از آن به سن ریو (هایکو طنز) ، هایگا (‌هایکو-تصویر) ‌و هایبون (‌گونه‌ای حکایت کوتاه همراه با هایکو یا سن ریو).

او خود را شاعری کاملا متوسط‌ از نگاه دیگران می‌داند. با این حال نقطه قوتش را پرکاری قلمداد می‌کند و می‌گوید همه را دوست دارم. همیشه لبخند می زنم. با همسرم و گربه‌مان در جزیره‌ای کوچک در میشیگان زندگی می‌کنم. ما با هم تغییر فصول سال را در جنگل پیرامون خانه‌مان تماشا می‌کنیم. در پیاده راه‌های جنگلی یا اطراف دو فانوس دریایی بازسازی شده در حدود یک مایلی خانه قدم می‌زنیم. ما گیاهخواریم و یک دستگاه فولکس قورباغه‌ای مدل ۱۹۷۳ داریم. بیشتر دوستان ما شاعرند اما من همه را دوست دارم.

رلینگ شاعری ست وامدار طبیعت و خوی مصلح و آرام او در شعرهایش موج می‌زند:

Michael Rehling | مایکل رلینگ

رلینگ شاعری‌ست وامدار طبیعت و خوی مصلح و آرام او در شعرهایش موج می‌زند:

 

۱

پس از باران

قدم می زنم

با رنگین کمان

۲

همه چیز فاش شد

هنگام برگشت موج

درخشش صخره‌ها

۳

بودن..تنها..بودن…

این ست اهمیتِ

قطرات باران

۴

آهِ من

گرمای مرطوب نسیمی ست

بر گلبرگ تازه

۵

 

شکل می گیرند سایه‌ها

به فراخور ترس هایمان

غروب کوهستان

 

۶

هرچه سخت

آسان می‌شود.

طبیعت پرندگان

 

۷

اگر می توانستم پرواز کنم

گمان می‌کنم دوست داشتم

درست همین جا بمانم

 

۸

این دنیا یا آن دنیا

سکه‌ای که پرتاب کرده‌ام

آونگان در هوا

 

۹

هر گذر نسیم

رنگی دیگر می بخشد

به تابستان

 

۱۰

این پگاه

به وضوح می بینمش

مه

 

۱۱

بی دانستگی

بی ‌وابستگی

باران و ابر

 

۱۲

پاییز،

تن به باد می سپارد

توس نقره‌ای

 

۱۳

تنها به خاطر امروز

کس دلتنگ تابستان نمی‌شود

برگ‌های پاییزی

 

۱۴

زمستان زودرس

می پذیرمش به  تمامی

به آنی

 

۱۵

قصه پردازی‌هام

بهتر و بهتر می‌شود

چار انگشت ویسکی

 

۱۶

مرور می کنم

در سکوت ذهن خودم

شعر دیگران

 

۱۷

تظاهر به اینکه

نیستیم آنجا

دم سفید و من

 

۱۸

سادگی…

چه بسیار واژه می‌خواهم

تا بگویم چیست

 

۱۹

آن…

همواره ام به زیر می کشد

جاذبه ضمایر

سینا سنجری

۲۰

 

خواببده به پشت.

سد می کنند شکوفه ها

چشم اندازم از آسمان

 

۲۱

بحث در مورد علایم نگارشی

خاموش می مانم و

شراب می نوشم

 

۲۲

دستان هنرمند

بامبو می رقصد و شکل می گیرد

یکی سبد

 

۲۳

هنگام نامیدن ستارگان

می بردم به دوردست

آهنگی غمگین

 

۲۴

مراقبه در صحرا

به آرامی می گذرد ابر

و زندگی من

 

۲۵

نسیمی نیست

شکوفه های تازه می رقصند

برای خودشان

 

۲۶

به ناکجا

راه می برم

جاده قدیمی زمستان

 

۲۷

گذشته

 آوار می شود بر سرم

خانه باغ قدیمی

 

 ۲۸

شیوه ای که زمستان

دگرگون می کند همه چیز:

زمین بازی تهی

 

۲۹

نخستین یخ زدگی

رد منجمد پنجه هایِ

سگی گم شده

 

۳۰

راه پیمایی صلح

سنگ پرتاب می کنند

به پلیس

 

۳۱

چگونه آیا

همه کلاغ ها

بر یکی درخت

 

۳۲

بی سو

جهان شناور است

درون من

 

۳۳

محسوس

به دیدار نامحسوس می رود

قدم زدن در گورستان

 

۳۴

در ذهن دیگری

تصویری دیگر

از من

 

۳۵

حلقه می بندد

گرگ و میش گرد من

هفتاد سالگی

 

۳۶

شب از نیمه گذشته

همچنان لبخند می زند

بودا کنار من

 

ونکوور  ژانویه ۲۰۲۱

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights