کارتنخواب گرامی دست مریزاد!
اشاره: چند روز پیش خبری تکان دهنده در رسانه ها پخش شد: کودکی ۲-۳ ساله نیمه جان از یک سطل زباله توسط یک کارتن خواب پیدا شد و به بیمارستان رسانده شد و طبق آخرین اطلاعات این کودک بهبود یافته و …
کارتنخواب گرامی سلام. تو کاری کردی کارستان. سرمای هوای تهران دیروز و پریروز بدجوری استخوانسوز بود و تو این سرما را بیشتر از هرکسی میدانی که چه بود و چیست.
تو – کارتنخواب گرامی – و کودک دو سالهای که در آن سطل زباله پیدا کردی، سطرهای امروز این نوشته مرا پر میکنید. دیروز بود یا پریروز که تو کارتن زندگیات را به بغل گرفته بودی و توی شهر راه افتاده بودی که روزت را سر کنی.
ما تو را نمیبینیم. دیروز و پریروز هم تو را ندیدیم. اما تو علی کوچک قصه ما را دیدی.
مثل ما که سالها قبل علیکوچولو را از قاب تلویزیون میدیدیم و فکر میکردیم و فکر میکنیم تمام علیکوچولوهای شهرمان، مادری مهربان دارند. این تو بودی که دیروز بود یا پریروز کودکی دو ساله را در میان زبالهها دیدی.
کودک در سرمای استخوانسوز تهران یخزده بود. مرده بود. تو او را دیدی. ترسیدی و رفتی. فرار کردی. اما برگشتی. دستهایت را هو کردی و پسرک را برداشتی.
وای که چه دلی داری تو. دوان دوان فرار کردی. نمیدانم من بودم یا یکی مثل من که تو را دیدیم، وقتی که کودکی در دست داشتی و میدویدی.
اما تو یک کارتنخواب شریف بودی. ما فکر میکردیم تو او را برداری و برای خودت نگهداری. ما فکر میکردیم تو او را همانجا میان آن سرما و آن تعفن رها کنی. اما تو کودک دو ساله را به بیمارستان بردی.
حالا هر کجا هستی خوش باش. امیدوارم امروز گیر ماموران شهرداری نیفتی. امیدوارم دیگر هیچ کودکی را میان سرما و تعفن نبینی.
کارتن خواب گرامی خیالت راحت باشد، علی کوچولو حالش خوب است. حالا همه خبرنگارها به سراغ او میروند.
شاید من هم امروز به عیادت او رفتم. شاید بعضی از مسوولان هم امروز با علیکوچولوی قصه ما و تو عکس یادگاری گرفتند. اما حیف که کسی سراغی از تو ندارد.
کاشکی وقتی آن کودک گرفتار را نجات دادی، میماندی. کاش نگهت میداشتند تا خبرنگارها بیایند و از تو هم فیلم و عکس بگیرند و همگان بدانند که کارتنخوابها هم میتوانند گرامی و خوب باشند.
کارتن خواب گرامی خدا حفظت کند. دست مریزاد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید