مار خوش خط و خالی به نام «آن سان سوچی» !!
زمانی نه چندان دور، خانم سوچی با همسر انگلیسی، اعتقادات عمیق بودایی و شیفتگی ضدکمونیستی به نظام سرمایه داری غرب، به گل سرسبد اکثر مجالس و سرتیتر اکثر رسانه ها تبدیل شده بود. او به درستی خواهان پایان سلطه نظامیان کودتاچی بر کشور برمه ( میانمار کنونی ) بود و از آزادی احزاب و “انتخابات آزاد” دفاع میکرد. به همین خاطر سالها در حبس و یا حصر خانگی بود. او بویژه برای بخشهایی از اصلاح طلبان داخل و خارج ایران، بسیار جذبه داشت. نمادِ مبارزه مسالمت آمیز و سمبل چانه زنی با قدرتِ حاکم برای باز کردن فضای سیاسی جهت جلوگیری از یک انقلاب اجتماعی حقیقی بود. او با پرتاب گل از ویلایش به میان مردم، میخواست در این کشور استبداد زده و فلاکت زده، بذر امید بپاشد!! وقتی نظامیان حاکم تحت فشار جنبشهای مردمی و نیز فشار کشورهای غربی حامی “آن سان سوچی” حاضر به معامله شدند که با حفظ سیستم ( هم مناسبات اجتماعی اقتصادی موجود و هم بنیان های اساسی حکومت) راه را برای برگزاری انتخابات چند حزبی باز کنند، همه عاشقانِ استحاله و اصلاح از بالا، هورا کشیدند : آری این آن راهی ست که ما نیز باید طی طریق کنیم!
جایزه صلح نوبل نیز به خانم سوچی اهداء شد تا موفقیت این مسیر گارانتی شود. حاصل کار این شد که حزب خانم سوچی اکثریت پارلمان را از آن خود نمود، اما به دلیل اینکه همسرش خارجی بود فعلا طبق قانون اساسی نمی تواند رئیس حکومت باشد. ولی همه میدانند که او به عنوان رئیس بی رقیب حزبش سرنخ اصلی کابینه و مجلس را در دست دارد. ضمن اینکه به سلطه بلامنازع ژنرالها بر ارتش و بخشهایی از اقتصاد و سیاست نیز کاری ندارد و جانیان همچنان بی محاکمه سرجایشان نفس راحت می کشند.
اما نمادِ مبارزه “خشونت پرهیز” وقتی دستش به دستگیره قدرت گیر کرد تابع مقتضیات یک حاکمیت طبقاتی سرکوبگر شد. نه تنها رنج و استثمار اکثریت اردوی کار و رنج کشور تداوم یافت بلکه نسل کشی بی رحمانه علیه اقلیت مسلمان “روئینگه” که فکر میکردند با آمدنِ برنده جایزه صلح نوبل، دورانِ رنج و حقارت شان به پایان رسیده است، با شدت تمام ادامه پیدا کرد. سرکوب خونین صدها هزار روئینگه ها نه تنها توسط نظامیان بلکه توسط دستجات لباس شخصی فاشیستی بودایی نیز حدت پیدا کرد. آن سان سوچی در ابتدا سعی میکرد با سکوت این فاجعه را دور بزند اما برای حفظ موقعیت خود در میان بودائیان متعصب، رسما با اعلام تروریست بودن صدها هزار اقلیت مسلمان، فرمانِ غارت، کشتار و آواره سازی آنها را صادر کرد. آنچه در روزها و هفتههای اخیر می بینیم به روشنی پرده از روی این مار خوش خط و خال کنار زده است. در واکنش به این فاجعه، موجی از اعتراضات در کشورهای مختلف و توسط نهادهای بشر دوست براه افتاده است. طوماری با امضای سیصد هزار نفر دست به دست می گردد که از بنیاد نوبل میخواهد جایزه صلح اهدایی به آن سان سوچی را پس بگیرد. اما مگر این بنیاد قبلا به جنایتکارانی مثل مناخیم بگین این جایزه را اهداء نکرده بود و سادات و اوباما نیز از نعمت آن برخوردار نشده بودند؟ و مگر جوایز این بنیاد در بسیاری موارد خصلت سیاسی با جهتگیری معین ندارد؟ با این همه باید از چنین طوماری حمایت کرد و سکان دار دولت جنایتکار میانمار را از مدال دروغین صلح محروم نمود.
در جریان فاجعه اخیر عکسهای ماهوارهای حکایت از نابودی بیش از نود درصد منازل روستائیان زحمتکش روئینگه ای دارند. ضمن اینکه تا این لحظه سیصد هزار نفر از آنها از ترس جان خود به کشور بنگلادش گریخته اند کشور “برادر” مسلمان که راه رودخانه را بر آنها بسته و این مردم بی پناه را ناگزیر کرده که با قایقهای ناامن و با به خطر انداختن جان خود از راه دریا به بنگلادش برسند که باعث مرگ انبوهی از انها در ابهای خروشان شده است. چهل هزار نفر از این اقلیت نیز که در سالهای گذشته به هند پناه آورده بودند به دستور رئیس جمهور دست راستی هندوئیست این کشور فرمان اخراج دریافت کرده اند. در روزهای اخیر “آن سان سوچی” ملاقاتی با رئیس جمهور هند داشته و دو کشور از عزم خود برای مبارزه با تروریسم سخن گفته اند؟! ضدها هزار تروریست پابرهنه گرسنه آواره !!
این خود نشان میدهد که فناتیسم، بنیاد گرایی مذهبی، راسیسم و فاشیسم در جهانِ امروز فقط مختص اسلام سیاسی ( سنی یا شیعی ) نیست بلکه ادیان مدعی صلح و آرامش و همزیستی و معنویت نظیر هندوئیسم و بودائیسم و مسیحیت و یهودیت نیز از آن مبرا نیستند. ضمن اینکه در برخی کشورهای غربی حتی میتوان دینی نداشت اما در فاشیسم دست کمی از داعشیان آدمخوار در خاورمیانه و بودایی های جنایتکار در برمه و هندوهای افراطی در هند نداشت.
در ایران و عراق رژیم شیعی علیه اقلیت مسیحی و یهودی و بهایی و صوفی و سنی مرتکب تبعیض و سرکوب می شود. در افغانستان و بحرین و عربستان و پاکستان این شیعیان هستند که توسط سنی های فناتیک مورد تبعیض و ستم قرار میگیرند. در پاکستان علیه هندوها و در هند علیه مسلمانان، و در نیجریه هم مسیحیان و هم مسلمانان افراطی علیه یکدیگر مرتکب جنایت می شوند و در سودان جنوبی تازه مستقل شده از سودان مسلمان شمالی، قبایل معتقد به آئین های سنتی افریقایی سیستماتیک وار مورد تبعیض و سرکوب مسیحیان مورد حمایت غرب قرار میگیرند.
این چرخه خشونت و تبعیض را تنها نیروها و جنبشهایی میتوانند مهار کنند و لگام زنند که در اردوی کار و رنج قرار دارند و انسان ها را فارغ از عقیده و تعلق طبقاتی و ملیت و مذهب و نژاد و جنسیت و گرایش جنسی شان، دارای حقوق برابر شهروندی می بینند و برای جهانی مبتنی بر جدایی دین و ایدئولوژی از دولت، آزادی، دمکراسی، حق تعیین سرنوشت ملل، برابری و عدالت اجتماعی مبارزه میکنند. تنها چنین بدیل و جنبشی است که میتواند به بربریت در قرن بیست و یکم پایان دهد.
۹ سپتامبر ۲۰۱۷
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید