مامان جان، بابا جان، مادربزرگ و پدربزرگ، خانواده عزیزم:
ترجمه ایران سید رئیسی
یادآوری:
مقولهی نژادپرستی و ضد سیاهپوستی در جامعهی ما مسئلهای است که نیاز به توجه و گفتگو دارد. در این راستا، این جنبش نامهای سرگشاده برای اعضای خانواده نوشته است. این نامه به زبانهای متعدد ترجمه شده. بنده در ترجمهی نسخهی آمریکایی آن همراهی کردم. بعداً نسخهی کانادایی آن توسط جنبش تهیه شد که در آن اشاره به حق حاکمیت مردم بومی هم گنجانده شده است. آن را ترجمه کردم. دیدم که در مجله این موضوع را پوشش دادهاید. میخواستم از شما خواهش کنم که این نامه سرگشاده را در مجله به چاپ برسانید تا بلکه قدم اولی در راه گفتگو بیشتر در مورد نژادپرستی و به ویژه نژادپرستی ضد سیاهپوستی و مردم بومی در جامعهی ایرانی-کانادایی ما باشد.
«مترجم»
ما باید درباره موضوعی صحبت کنیم.
شاید شما دوست، همکار یا آشنای سیاهپوست و بومی زیادی نداشته باشید، اما من دارم. راستش سیاهپوستها و مردم بومی بخش مهمی از زندگی من هستند. آنها دوست، همسایه و خانواده من هستند. من امروز دلواپس و نگرانشان هستم.
به تازگی، در ایالت مینسوتای آمریکا، یک افسر پلیس سفیدپوست مرد سیاهپوستی به نام «جورج فلوید» را به قتل رساند. این افسر پلیس زانویش را به مدت حدوداً ۹ دقیقه روی گردن این مرد بیگناه فشار داد و به ضجهها و گریههایش که داشت از نفسکشیدن میافتاد هیچ توجهی نکرد. در این ماجرا دو افسر پلیس دیگر به آن پلیس کمک کردند تا فلوید را روی زمین نگه دارند و در تمام این مدت، یک افسر آسیایی تبار هیچ دخالتی نکرد و از آن افسران محافظت کرد.
در کانادا، سیاهپوستها و بومیها هم با همین نوع خشونت روبرو هستند: اخیراً در ماه می، پس از آمدن پلیس به محل حادثه، «رجیس کورچینسکی پکت» که زنی سیاهپوست و بومی بود، از بالکن آپارتمان به زمین پرت شد و جان خود را از دست داد. در ماه جون، در طی بررسی سلامت او، پلیس به زن بومی دیگری به نام «شانتل مور» شلیک کرد و او را کشت. در طول سالها، پلیس کانادا مردم سیاهپوست و بومی زیادی را کشته است. این افراد شامل «دآندره کمپل»، «ایشیا هادسون»، «جیسون کالینز»، «ژرمین کاربی»، «عبدی هیرسی»، «اندرو لوکو»، «ژان پیر بانی» و خیلی از دیگران می شود.
تقریباً همیشه، نیروهای پلیس در کشتن مردم سیاهپوست و بومی متحمل عواقبی نمیشوند حتی در مواردی که رسانهها قتل را مفصل پوشش دادهاند. تصور کنید چه تعداد از اینگونه موارد بدون اینکه ضبط یا ثبت شده باشند، نادیده گرفته میشوند.
اغلب اوقات، در کانادا ما به خودمان افتخار میکنیم که در این کشور نژادپرستی وجود ندارد، به خصوص در مقایسه با آمریکا. به همین دلیل برایمان آسان است که فکر کنیم نژادپرستیِ ضد سیاهپوستی موضوعی آمریکایی است. و اینطور است که ما احساس بهتری در مورد خودمان داریم، به ویژه زمانی که رسانهها مسئله را اینگونه جلوه میدهند. اما من با این موضوع تجربهی شخصی دارم و میدانم که اینگونه نیست.
ممکن است فکر کنید، خوب، ما هم در اقلیت هستیم. ما هم با هیچی به کانادا آمدیم و هر چند تبعیض را تجربه کردیم، زندگی خوبی برای خود ساختیم. پس چرا آنها نمیتوانند؟
میخواهم دیدگاهم را با شما در میان بگذارم. چون شما را دوست دارم و چون میخواهم همه ما، از جمله خودم، بهتر عمل کنیم.
معمولاً زمانی که در خیابان راه میرویم، مردم به چشم خطر به ما نگاه نمیکنند. وقتی از خانه خارج میشویم، با این نگرانی مواجه نیستیم که ممکن است به خانه برنگردیم. از این نمیترسیم که اگر پلیس ما را متوقف کند، ممکن است به قیمت جانمان تمام شود. بیشتر ما با آسایش در سرزمینی که در حقیقت متعلق به مردم بومی است، زندگی میکنیم.
برای دوستان سیاهپوست و بومی ما اینگونه نیست.
همانطوری که احتمالاً میدانید، اروپاییها این قاره را به استعمار خود درآوردند، سرزمین و منابع مردم بومی را دزدیدند و مردم سیاهپوست را از آفریقا به زور به بردگی به این قاره آوردند. جوامع، خانواده و بدنهای مردم سیاهپوست و بومی همانند دارایی برای سودآوری مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. حتی بعد از پایان دوران بردهداری و امضای قراردادهای متعدد، حکومت اجازه نداد که آنها زندگیشان را از نو بسازند و به طور قانونی حق رای، تحصیل، صاحب خانه شدن و تجارت را از آنها سلب کرد. اکنون مردم سیاهپوست و بومی تحت تهدید به خشونت مداوم زندگی میکنند. ظلم بر آنها پایان نیافته، بلکه تنها گونهی دیگری را به خود گرفته است.
با وجود این شرایط، مردم سیاهپوست و بومی همچنان نه تنها بر حقوق خود پافشاری کردهاند، بلکه از خود استقامت هم نشان دادهاند. آنها توسط پلیس مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند، زندانی شده و حتی در مسیر مبارزاتشان برای حقوقی که ما امروز از آن بهرهمندیم، کشته شدهاند. حتی در ساختار غیرعادلانهایی که ما را در رقابت مقابل هم قرار میدهد، آنها برای پایان دادن به قوانین ناعادلانه مهاجرتی و تفکیک نژادی به همهی ما کمک کردهاند. همچنین مردم بومی همواره به ما محبت بیاندازه و همبستگی نشان دادهاند.
هرچند پیشرفتهایی داشتهایم، اما هنوز این ساختارِ غیرعادلانه است که برنده است. با گذشت صدها سال، حکومت ما هنوز مردم سیاهپوست و بومی را میکشد و از بار مسئولیت شانه خالی میکند.
میفهمم که بابت غارت و آسیب به اماکن نگران و وحشت زدهاید. اما تصور کنید چقدر برایتان دردناک میبود اگر میدیدید که برای بعضی از مردم، مادیات ارزش بیشتری از جان عزیزان شما دارد. تصور کنید چقدر دچار تباهی میشدید اگر سرزمین شما مورد تهاجم و اشغال قرار می گرفت. یا تصور کنید چقدر درمانده میشدید اگر در حال مبارزه با خشونت حکومتی بودید که اجداد شما هم با آن جنگیدهاند. درد شما چقدر باید عمیق باشد که در بحبوحهی این بیماری فراگیر برای تظاهرات به خیابان بیایید.
به همین دلیل است که من از جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» و حق حاکمیت مردم بومی پشتیبانی میکنم.
بخشی از این پشتیبانی شامل صحبت کردن راجع به این مسئله با جامعه و خانوادهام میشود، به خصوص زمانی که آنها حرف یا عملی از خود نشان میدهند که باعث خرد شدن انسانیت مردم سیاهپوست و بومی میشود. سکوت ما هزینهای سنگین دارد و ما باید راجع به آن گفتگو کنیم.
من بی نهایت از شما برای تحمل کشمکشهای فراوان در کشوری که گاهی با شما نامهربان بوده است، سپاسگزارم. ما مهاجران بارها برای آوردن فقر، بیماری، ترور و جرم مورد سرزنش قرار گرفتهایم. شما در کانادای متعصب رنج بردهاید تا من بتوانم زندگی بهتری داشته باشم.
ولی این کشمکشها این واقعیت را روشن میکند که ما در این جنبش با هم شریکیم و تا زمانی که همهی دوستان، عزیزان، وهمسایههای سیاهپوست و بومیمان امن نیستند، ما نیز امن نخواهیم بود. دنیایی که ما می جوییم، دنیایی است که در آن همهی ما بتوانیم بدون رعب زندگی کنیم. این دنیایی است که من میخواهم و امیدوارم که شما هم همین را بخواهید.
با عشق و امید،
فرزندانتان
————————-
* این نامه ترجمهی فارسی نامهی سرگشادهاییاست که توسط جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» تهیه شده. در این پروژه مردم منابع متعدد مربوط به نژادپرستیِ ضد سیاهپوستی را در همبستگی با این جنبش، برای جامعهی خود ترجمه میکنند. این نامه با تلاش و همکاری صدها نفر نوشته و به زبانهای مختلف ترجمه شده است. این افراد میخواهند در مورد موضوعی که برایشان مهم است، گفتگویی صادق و محترمانه با خانوادهشان داشته باشند.