نرگس دوست؛ مهمان صفحهٔ قلمزن این هفته
هدف این مجموعه مصاحبه، درک بهتر شرایط شاعران و نویسندگان زن و مسائل و موانعی ست که سر راه آنان وجود دارد. همچنین در این مجموعه کوشیدهایم پای صحبت زنان نویسنده و شاعر مطرح و موفقی بنشینیم که مسائل و مشکلات موجود را شکست دادهاند و صدای زنان بی صدا در ادبیات معاصر بودهاند. در این مجموعه مصاحبه، مصاحبه شوندگان به انتخاب خود میتوانند سوالی را حذف کنند یا سوالی به لیست سوالها بیفزایند.
مقدمهء این پروژه را در لینک زیر بخوانید:
وقتی از شغلی مانند دندانپزشکی، مهندسی، نجاری، معلمی و … حرف میزنیم شنونده ناخودآگاه مکانی مثل مطب، اداره، کارگاه، مدرسه و … را متصور میشود. در این تصویر معمولا تصویری هم از محیط کاری و جو حاکم برآن و همچنین همکاران فرد وجود دارد. اما وقتی به شغل شاعر یا نویسنده فکر میکنیم فضای کاری فرد معمولاً تنها خود فرد را در نظر میگیرد. در این تصویر جای همکاران، روابط و ضوابط ، جو حاکم بر روابط همکاران و … خالیاست. آیا معتقدید که نوشتن در انزوا به تنهایی و به خودی خود برای شاعر یا نویسنده موفق شدن کافیاست؟ اگر نه آیا روابط و ضوابط و شرایط خاصی برای این کار هست؟
برای نوشتن، به شخصه انزوا را به هیچ جهت ترجیع نمیدهم چرا که درون هر شاعر و نویسندهای به خودی خود نوعی انزوا و گوشهگیری را میطلبد، شاعران و نویسندگان زیادی با این انزوا مقابله میکنند و دیگر شاعرانی نیز به همان درون غمآلود و اندوهگین خویش پناه میبرند.
و از آنجا که شعر یک مسله جدی و حیاتی برای بنده میباشد، همیشه سعی کردهام در اجتماع و بین مردم باشم و به شعر به عنوان یک طغیان فرامتنی مدنی نگاه داشته باشم و با دوستان شاعر و نویسندهای که با ذهنیتی سیال روبه رو هستند، در ارتباط باشم. چرا که ما در جهانی به سر میبریم که عصر ارتباطاتش نیز نوعی انزوا را برای انسان ماشینیسم فراهم کرده است. یک شاعر آگاه باید بتواند ارتباط خود را با محیط پیرامون خود حفظ کند.
ارتباط گرفتن با شاعران منتقدان میتواند تاثیر بسزایی و رویکرد مثبتی روی نوشتههای هر کدام از ما را داشته باشد و هیچ ضوابط خاصی را هم نمیطلبد، بلکه شاعر و نویسنده باید بتواند ارتباط با جامعهای که در آن زندگی میکند را حفظ کند.
از برخی نویسندگان و شاعران زن میشنویم که فضای کاری موجود فضایی مردسالار است که گاه آثار و زحمات زنان را نادیده میگیرد یا جدی نمیشمرد. به نظر شما این چنین شرایطی هست؟
بله چنین فضا و شرایطی حاکم است. «جهان را زنان ساختهاند اما مردان ادارهاش میکنند» این جمله یک واقعیت امر است، زنان باید برای رهایی از این وضعیت حاد از خودسانسوری بیرون بزنند و تمرکز لازم را روی آثار ادبی خود داشته باشند، و تنها راه نجات آنان آگاهی به زن بودن خود در جامعه است.
و از آنجا که شعر بسیاری از زنان میتواند در فرامتنی خود از جامعهی مردسالار فراتر برود و منتشر گردد، باید از همان مسلهی خودسانسوری رها شوند که بتوانند با مشکلات عدیدهای که بر سر راه آنان گذاشته میشود با محوریت زن بودن، خود را هوشمندانه به جامعه با رویکردی متفاوت معرفی کنند.
اگرچه همه شاهد هستیم که هنوز جامعهی ما به آن گاهی لازم و تربیت کامل و بلوغ فکری نرسیده است که بتواند زنان را بگذارد مقابله به مثل کنند. البته خود زنان نیز بیتاثیر هم نبودهاند چرا که همیشه برای به نمایش گذاشتن آثار خود، واسطهی خود را مردان قرار دادهاند، و زنان امروز باید با رویههای ناتوانی و عجز درونی خود مقابله کنند و دست به طغیان و آفرینش بزنند و جامعه را به سمت آثار هنری خود سوق بدهند.
توصیهی من به زنان شاعر و نویسنده این است که؛ نباید نگران چنین وضعیتی باشند و فضا را با ترد کردن خود از جامعهی ادبی، انگیزهی بیشتری برای این فضای بیمارگونه به وجود بیاورند. زنان میتوانند با آفرینش و شاهکارهای ذهنی خود، فضا و شرایط مطلوبی را ایجاد کنند.
«زنان باید صدای سرماخوردهی خود را، از بطن کلمات و گلو در بیاورند و شعر را جیغ بکشند!»
به عنوان نویسنده مینویسید یا به عنوان یک زن؟ وقتی از شما به عنوان نویسنده یا شاعر نام میبرند آیا توجه بیشتر روی زن بودن شماست یا اثر شما؟
اولاً من به عنوان یک نویسنده و شاعر مینویسم، و به جنسیت فکر نمیکنم، اما گاهی ناخودآگاه جامعه ما را با این شرایط وفق میدهد که به زن بودنمان توجه کنیم. و خود به شعر زنان و این مسالهی مهم بسیار توجه داشتهام و دارم.
بله میبینم بیشتر از آنچه که روی اثر و آثارم توجه شده باشد، روی زن بودنم توجه شده و این توجه حاکیمت فضای موجود در جامعهی مردسالار ما است که من این فضا را رد میکنم، و همچنان به مسیرم ادامه میدهم. «رود در برخورد با سنگها، طغیان و شورش می کند!»
در آثارتان چقدر به مسائل زنان پرداختهاید؟ اگر پاسخ شما آری ست، آیا با آگاهی به این امر به مسائل زنان پرداخته اید و یا به شکل ناخودآگاه پیش آمده؟
بله در آثارم و مجموعه اشعاری که چاپ و منتشر کردهام، توجه زیادی به زن و مسائل زنان شده است، اگرچه در لایههای پنهانی و به طور محسوس مردی در نوشتههایم حضور دارد. البته نوشتنام از زن و زنان در اوایل کار، به شکل ناخودآگاه بوده است و از آنجا که این امر و فضا برایم جدی شد به طور کامل و با آگاهی زیاد به «زنان در جهان هستی» پرداختهام و هر روز در حال رشد و پرورش آن میباشم.
شخصیتهای اصلی داستان یا شعر شما اغلب دارای جنسیت اند یا خیر؟ اگر جنسیت دارند آیا بیشتر اوقات زناند؟
بله دارای جنسیت هستند و بیشتر اوقات و اکثراً زن میباشند همانطور که اشاره کردهام حضور محسوس یک مرد در لایههای پنهانی اشعارم به وضوح دیده میشود.
البته زن و مرد یک مسالهی غیر قابل تفکیک هستند. و بدون هم ناقص هستند و با هم بودنشان مکمل بودن آنها را نشان میدهد اما در جامعه ایرانی فرایند چنین مسلهی مهمی قابل توجه نیست و بیشتر زنان را «جنس دوم یا جنس ضعیف» تعریف کردهاند.
و برای همین است که زنان در آثار ادبی خود میکوشند نگاهی تازه به این جریان ببخشند.
فکر میکنید به عنوان یک زن وظیفه دارید مسائل زنان را در آثارتان به تصویر بکشید؟ اگر پاسخ شما آریاست، فکر میکنید این به تصویر کشیدن به بهبود شرایط زنان در جامعه کمک خواهد کرد؟
بله، در جهانی که بر اساس عدم تعادل جنسی بناه شده است، میتوان با نوشتن و تمرکز کردن به مسلهی مهم زن، جامعه را با این وضعیت بیمارگونه تا حد و حدودی آشنا کرد.
خود اجتماع به علت عدم آگاهی از جنسنیت زن و مرد، خصوصا زن و آشنا نبودن با روح و روان و جسم یک زن، دچار آسیبهای زیادی شده، یک اجتماع قدرتمند و آگاه را زنانی باهوش و با اعتماد بنفس میسازند که مورد توجه قرار گرفته باشند، و تا وقتی که زنان شاعر و نویسنده درک و شنیده نشوند ما با جامعهای بیمار با تودههای وخیم فکری روبه رو میشویم که هر لحظه امکان از بین رفتن افراد زیادی از جامعه را دارا هستیم.
آیا معتقدید بخش اعظم ادبیات ما ادبیاتی مردانه ست؟ چرا؟
بله بخش عظیم و قابل توجهای از ادبیات معاصر ایران را مردان نوشتهاند، چرا که از بنیان همهچیز مردانه بوده است و حتی در تاریخ ادبیات گذشتهی ما زنان دورههای ما قبل نیز به زبان مردانه شعر میسرودند مثل مهستی گنجوی، رابعه بنت کعب، پروین اعتصامی و غیره…
و بعدها با ورود زنی به نام فروغ به ادبیات در متن و فرم، ساختارشکنی کرد و متن خود را با آگاهی و بینش فکری به فرامتن رساند.
و بعد از فروع زنان زیادی بودن و هستند که ادامه دهندهی راه او میباشند.
اگرچه هنوز که هنوز است زنان نویسنده و شاعر در وضعیتی بغرنج به سر میبرند اما یکی از مشکلاتشان که قابل بحث است، خود زنان هستند که دست به انکار یک دیگر زدهاند.
البته این فضا نیز هم دلایلش مشخص است به دلیل تربیت فکری آنان از اجتماع است و گاهاً نیز فریب خوردهاند به جای اینکه همدیگر را باور داشته باشند، دست به خودزنی زدهاند!
زنان باید بتوانند گسترهی جهان ادبیات را با جهانبینی تازه بشکافند و با درون خویش آشتی کنند
به عنوان یک نویسنده موفق، آیا وقتهایی در گذشتهٔ شما بوده که با خودتان فکر کنید اگر مرد بودید خیلی راحتتر یا سریعتر رشد میکردید؟ چطور؟
من هیچگاه به شخصه چه در گذشته و چه در آینده فکر نکردهام و فکر نخواهم کرد که مرد باشم.
همیشه سعی کردم که با نوشتن و مطالعه کردن در زمینههای مختلف رشد فکری داشته باشم.
اما این که به مردان شاعر و نویسنده برای رشدشان بهایی بیشتری داده میشود،این وضعیت هم به جامعهی مردسالار ما برمیگردد.
ولی اگر من بخواهم تعریف جامع و کامل از رشد خودم داشته باشم این است که به نرگس درونم «نرگس جان خودت منتقد خودت باش» همهی ما به نقد بیرحمانه اما سازندهای احتیاج داریم. همیشه خودم را در خلوت خودم به سختترین شکل ممکن نقد کردهام، و یک منتقد بسیار سختگیر روی آثار خودم بودهام و با هیچ تعریف و تخریبی، خوشایند و نه ناراحت نیستم!
رمز موفقیت خود را چه میدانید؟
به نظرم برای رسیدن به موفقیت باید یک فرایند و دورهی طولانی را پشت سر گذاشت و من این دوره را با مطالعه و نوشتن دارم طی میکنم.
در طول ۱۷سالی که مینویسم، نوشتن یک مسلهی جدی و حیاتی برایم بوده است و بیشتر از آنچه دنبال مشهوربودن باشم دنبال اثر خوب نوشتن هستم و حتی جاهایی خود نیز با مشهور بودنهای کاذب برخی دوستان با خودم مبارزه کردهام که دچار چنین آفت و آسیبی نشوم، و همیشه سعیام بر این بوده با جهانبینی تازه به ادبیات، درون خودم را گسترش بدهم.
این گسترش میتواند انگیزهای بسیار قوی برای موفقیتم باشد.
تصور کنید با دختر نوجوانی که قصد دارد در آینده نویسنده یا شاعر شود حرف میزنید. پیامتان برای او چیست؟
پیام من نه فقط برای یک دختر نوجوان بلکه برای تمام زنانی که مینویسند این است که آگاه شوید به همهی آنچه که در محیط پیرامونتان میگذرد! و حالا برای یک دختر نوجوان پیام من این است که بخواند و به آنچه که میتواند باشد قناعت نکند، به ذهن خود احترام بگذارد و مطالعه را پیش روی خود قرار بدهد که «هیچ استاد و منتقدی مثل کتاب در جهان نمیتواند ذهن ما را آگاه کند» و بقیه مسائل دیگر حاشیه است و لاغیر… مساله بسیار مهم دیگر این است که نگذارد تشویقهای الکی و کاذب به او آسیب برسانند و متأسفانه ما در جامعهای زندگی میکنیم که جامعهی ادبیاش بسیار بیمارتر است و شاعران و نویسندگانی را میشناسم که به خاطر وعدهها و خواستنهای خود دختران و زنان زیادی را قربانی امیال خود میکنند که این بسیار نگرانکننده است.
دختران ما با بینش و آگاهی و مطالعه میتوانند راه خود را پیدا کنند. در طول تاریخ هیچ کسی با فریب خوردن، و فریب دادن، نتوانسته است که اثر ماندگاری بر جای بگذارد!
و در آخر برای زنان سرزمینم آرزوی نشاط دارم و تنها راه نجات آنان را آگاهی میدانم!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید