نقدی بر مجموعۀ شعر «قرارمان، رأس ساعت دلواپسی»
شاعر: پوران کاوه
ناشر: انتشارات مروارید
«قرارمان رأس ساعت دلواپسی» مجموعهای از اشعار سپید شاعر است که در ۱۵۰ صفحه و توسط نشر مروارید منتشر شده است؛ مجموعهای حجیم و وزین که در دو بخشِ مجزای «شعرهای کوتاه» و «شعرهای بلند» تدوین شده است.
شعرهای پوران کاوه در «قرارمان، رأس ساعت دلواپسی» بهلحاظ زبانی، مضمونی، ساختاری، موسیقی، تصویری و… تفاوت چندانی با وجهِ قالبِ شعرهای سپیدِ این سالها ندارد، و حتی نمونههایی نیز میتوان در این مجموعه یافت که به اشعارِ رایج در فضای مجازی نزدیک باشد، امّا آنچه شعرهای این مجموعه را به نوعی ممتاز و متمایز از جریان روز جلوه میدهد، دو نکته است؛ نخست نوع نگاه و اندیشۀ شاعر، و دیگر، لحن یگانه و بیهمتای شاعر، یعنی همان لحنی که باعث میشود این شعرها را هر کس دیگری بخواند، حس کنیم در انتقال حسی که از خوانش و لحن شاعر دریافت میکنیم، ناتوان است.
یکی از ویژگیهای موسیقاییِ اشعار این مجموعه، کاربرد قافیه یا تداعیگرهای قافیه است:
«خواب دیدم/ در وضعیتی سرخ و خانمانسوز/ کاوۀ آهنگر/ در متن قصه ایستاده هنوز»
«با چشمهایت فرا میخوانیام/ با زبان میرانیام»
که در کنار نمونههای خوبِ تتابع اضافات:
«... شکل هندسیهای به بازی گرفته شده و/ تازیانههای فروخوردۀ آهوان رمکرده را…»
و نیز تجربیات موزون:
«گر به تنهاییِ من میآیی/ شاخهای نور محبت / و کمی واژۀ لبخند برایم کافیست»
همه و همه نشان از توجهات موسیقایی شاعر دارد، و اینکه او بهصِرفِ سپیدسرایی، حاضر نیست دامان موسیقی را رها کند.
در حوزۀ زبان و کارکردهای زبانی، ترکیبسازیهای شاعر نیز درخور توجه است؛ ترکیبهایی همچون «پاییزانه» و «همعبور» و… که اگرچه در چهارچوبِ منطقِ حاکم بر ترکیبسازی در زبان فارسی قرار گرفتهاند، امّا انتخاب و گزینشِ شاعر از میانِ واژههای کمتر ترکیبشده با یک پیشوند یا پسوندِ آشنا، ترکیبی نو بهدست داده است؛ چنانکه ما در بافت زبان معیار، «بهارانه» و «تابستانه» و «زمستانه» را داریم و میدانیم که «پاییزانه» نیز بر همان مقیاس ساخته شده، امّا چون آن را پیشتر نشنیدهایم یا احیاناً بسیار کمتر شنیدهایم، برایمان جالبتوجه است. یا همینطور «همعبور» که معادلِ ترکیبهای بسیار دیگری در بافت زبان است که در آنها واژهای با «هم» ترکیب شده است، مانند «همسایه» و «هممسیر» و… امّا به هرروی، «همعبور» ترکیب تازهای است.
ایجاز نیز از دیگر ویژگیها، و بهتر است بگوییم از مهمترین ویژگیهای اشعار «قرارمان، رأس ساعت دلواپسی » است و نمونههای بسیار، و نمونههای بسیار خوبِ بسیار دارد. یکی از آنها شعر شمارۀ ۱۱ در بخش شعرهای کوتاه (نیمۀ اول کتاب) است که در آن، شاعر تمام حسرتش از فقدان کسی را، با یک «اگر» نشان میدهد و لازم نمیبیند بگوید که «نیستی و جایت خالی است و تنها هستم و دلتنگ هستم و…»، چراکه تمامیِ اینها را در همان «اگر» گنجانده است:
اگر
یک اتفاق شاعرانه بودی
مثل تمام میدانهای شهر دورت میگشتم
مثلِ مهِ تپههای کلاردشت به تماشایت مینشستم
مثل اسطورهای نجیب میستودمت
مثل بادی سرگردان
که دستآویزِ شگفتیِ موهایت است
احساس خوشبختی میکردم…
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید