نقش مرکزی آزادی و برابری جنسیتی در مبارزه برای دمکراسی در ایران
در کنفرانس ۱۲۹ امین زادروز دکتر محمد مصدق(**)
نقش مرکزی آزادی و برابری جنسیتی در مبارزه برای دمکراسی در ایران
قتل هاله سحابی در مراسم خاکسپاری پدرش عزت الله سحابی نه فقط رویدادی دردناک و تکان دهنده است بلکه بار دیگر واقعیاتی را یادآوری می کند که هراز گاه به ضرب فاجعه خود را به رخ می کشد:
نخست آنکه، رژیم جمهوری اسلامی در تحول ناگزیرش، به حکومت اوباشان بدل شده است. از همان ابتدای استقرار، سرکوب و ترور در مرکز استراتژی سیاسی این رژیم بوده و گروههای متشکل اراذل و اوباش نیز از جمله ابزارهای اجرای آن بودهاند. اما در آغاز، خمینی گرایان، تحت جاذبه او که دیگر امام خوانده میشد و با شعار برقراری جامعه اسلامی بر پایه عدل و ایمان، بخش از مردم را هم زیر عنوان مبارزه با دشمنان اسلام بسیج کردند. با شکست آشکار حکومت ایدئولوژیک اسلامی و ویرانی بنیادهای اقتصادی و گسترش فقر و فساد فراگیر، ریزش نیروهای اعتقادی حزب الله آغاز شد و نقش اوباشان در ادارۀ امور کشور، بیش از پیش افزایش یافت. گروههای فشار "لباس شخصیها" به شکل گسترده تری وارد میدان شدند. همانها که در تظاهرات میلیونی خرداد ٨٩، در کنار نیروهای مسلح رژیم ضرب و شتم معترضان را به پیش بردند. همانها که نداها و سهرابها را با گلوله کشتند و چند روز پیش با حمله به صف عزاداران، هاله سحابی را از پا درآوردند.
واقعیت دیگری که این حادثه دردناک یاد آوری میکند این است که رژیم تمامیت خواه اسلامی، آنجا که پای منافع و قدرت در میان است، به مذهبیها هم رحم نمی کند. این واقعیت که هاله سحابی قران پژوه بوده کوچکترین اهمیتی برای حاکمان ندارد. همانطور که اصلاح طلب بودن عزت الله سحابی و این موضوع که او همواره اعلام کرده که در چهارچوب قانونی جمهوری اسلامی فعالیت می کند مانع حبس او نشده است. و چنانکه اصرار موسوی بر اصلاح طلبی اصول گرا، از مغضوب شدنش جلو نگرفته است. آری، رژیم جمهوری اسلامی بر پایه ایدئولوژی ساختن از مذهب، حکومتی را سازمان داده که تصفیه های درونی همواره جزئی از ساز و کار آن بوده است. در چنین بافتاری، شکوه و فغان از بی قانونی اگر عوام فریبی نباشد نشانگر خود فریبی است.
اما مهم است که ریشههای این فریب را مورد نظر قرار دهیم. مهم است بپرسیم که چگونه است که گفتار قانونیت مبتنی بر شهروندی، در رژیمی که اعمال خود را آشکارا مطابق با قوانین مقدس و ورای اراده شهروندان میداند، همچنان از جانب برخی جدی تلقی می شود. حال آنکه اساس ولایت فقیه بر پایه سلسله مراتبی است که شهروندی را از بنیاد نفی میکند.
این پرسشها بی گمان به تامل در باره رابطه فردیت و شهروندی دمکراتیک راه میبرد. در واقع آنچه جمهوریت نظام حاکم بر ایران را از هر پایه و مایهای تهی می کند اسلامیتی است که بنای هویت امتواره را می ریزد. در چنین نظامی هویت امتی بر فردیت شهروندی غلبه دارد. این منطق از بیخ و بن با دمکراسی که در آن شهروندان افرادی آزاد و برابر در پیشگاه قانون محسوب میشوند و مشروعیت قوانین نه از منبعی فرا اجتماعی، بلکه از اراده شهروندان نشات می گیرد در تضاد است.
جلوه آشکار نفی فردیت در جمهوری اسلامی اما در رویکرد جنسیتی این نظام عیان است. به زبانی دیگر، شناخت عمیق ساز و کار ضد دمکراتیک رژیم جمهوری اسلامی بدون توجه به نقش محوری سرکوب جنسی و جنسیتی در شکل گیری هویت امتی میسر نیست؛ امتی که ولی فقیه پیشوای آن است بر پایه شکلی از خانواده بنا شده که در آن سلسله مراتب جنسیتی حافظ نظم مقدس است. سروری مردان بر زنان که به نام حکم خدا توجیه می شود پایه نظام سروری ولایت فقیه را می ریزد که نماینده خدا روی زمین تلقی می گردد. کنترل جنسیتی که این نظام سازمان داده، در خدمت تسلط بر تمامی جامعه است. از همین جاست که با وجود مقاومت آشکار گروه کثیری از زنان که در پدیده "بد حجابی" خود را نشان می دهد، حجاب اجباری پرچمی شده که حاکمان از دست نمی نهند. و از همین جاست که برخلاف تمامی واقعیتهای اجتماعی، از جمله بالا رفتن سن ازدواج و افزایش روزافزون طلاق، همچنان به قوانین شریعت استناد می جویند تا احکام پدر سالار را مستحکمتر کنند.
اما امروز چنانکه حضور مردان در جنبش حق خواهی زنان در ایران نشان می دهد، آگاه ترین مردان به این امر واقف شده اند که امتیازاتی که رژیم به آنها عرضه می کند در فضای بی حقوقی مطلق، جز زندانی با میلههای طلایی نیست. بازشناسی حقوق بشر و فردیت در مرکز مطالبات امروز جوانان معترض، چه زن و چه مرد، قرار دارد، مطالبه ای که تنها برقراری دمکراسی به آن پاسخ خواهد داد. جنبش حق خواهی زنان در یک دهه اخیر در داخل ایران نقش و جایگاه بارزی در مطالبات دمکراسی خواهانه داشته و دارد. کمپین یک میلیون امضا برای لغو تمامی قوانین تبعیض آمیز جنسیتی که در سال ۲۰۰۶ شعار تغییر برای برابری را مطرح کرد، بیان بارز این حق خواهی دمکراتیک است. در شرایط سرکوب تمام گرا در ایران که گفتار سکولار را ممنوع کرده، زنان و مردان این جنبش، با استناد به پیمانهای بین المللی که ایران امضا کرده است، فضایی برای مبارزه ایجاد کردند که در عین قانونی بودن، مرزهای ایدئولوژیک حاکم بر این قوانین را در می نوردد. اگرچه فعالان این نهضت سرکوب شده و همچنان سرکوب میشوند، اما اقدام آنان گامی مهم در شناسانیدن مطالبات دمکراتیک در ایران بود. این مطالبات در اعتراضهای سراسری عمومی که به سرعت شعار مرگ بر دیکتاتور را بر سر زبان ها انداخت، طنینی میلیونی یافت.
اگر در دوران انقلاب 1357، برابری جنسیتی و حقوق زنان از سوی بسیاری از نقش آفرینان ضد دیکتاتوری شاه به فراموشی سپرده شد، ناشی از این بود که درک درستی از مفهوم آزادی و برابری موجود نبود و رابطۀ عمیق آنها با دموکراسی و استقلال در پردۀ غفلت ماند. امروز اما با توجه به سی سال تجربه سرکوب تمام گرا چنین غفلتی قابل توجیه نیست. هیچ توجیه و بهانهای پذیرفته نیست که امر آزادی و برابری جنسیتی در محاق قرار گیرد. فعالان حقوق زنان در خارج از کشور با بهرهمندی از آزادی بیان سالهاست که به روشنگری در این باره پرداخته اند. وقت آن است که به تلقیات تقلیل گرایانه ای که آزادی و برابری جنسیتی را امری ویژۀ "زنان" میداند پایان دهیم و اهمیت محوری آن را در مبارزه برای دمکراسی در ایران به جد بگیریم.
شهلا شفیق
۹ ژوئن ۲۰۱۱
————————————
(*) شهلا شفیق، نویسنده و پژوهشگر، در سال ۱۹۸۲به دلیل سرکوب سیاسی ناگزیر به ترک ایران شده و در فرانسه ماوا گزیده است. او مدیر انجمن " توسعه روابط بین فرهنگی برای گسترش شهروندی" است که کار آگاهگری و ترویج برای مبارزه با تبعیض و خشونت و راسیسم را دنبال می کند. تزدکترای او در جامعه شناسی که به موضوع "اسلام سیاسی، سکس و جنسیت و جامعه، تحلیل تجربه ایران" اختصاص دارد جایزه روزنامه لوموند در زمینه تحقیقات دانشگاهی را دریافت کرد. بر پایه این تز در مارس ۲۰۱۱ کتابی در مهم ترین انتشارات دانشگاهی فرانسه (Presses universitaires de France ( منتشر شده است.
شهلا شفیق قصه و جستار و مقاله می نویسد. تالیفات او به زبانهای فارسی و فرانسه مجموعه قصه ها، جستار هائی در زمینه اسلام سیاسی و مقاله هائی در باره ادبیات و اجتماع را در بر می گیرد .
شهلا شفیق در دفاع از آزادی زنان، حقوق بشر و آزادی بیان هم فعالیت می کند و از بنیانگذاران شبکه بین المللی همبستگی با زنان ایران (۲۰۰۷)، و گروه " مانیفست آزادی ها" (2004) است.
کتابهای منتشر شده شهلا شفیق زبان به فارسی: دو جستار "زنان و اسلام سیاسی" نشر خاوران فرانسه، (۲۰۰۰) و"توتالیتاریسم اسلامی : پندار یا واقعیت؟" (نشر خاوران، فرانسه، ۲۰۰۰)
سه مجموعه قصه، " از اینجا و از آنجا "، چاپ خاوران در سال ۲۰۱۰)، "سوگ" (نشر خاوران، فرانسه، (۲۰۰۰)و "جاده و مه "، نشر سهراب، آمریکا، ۱۹۹۸
از شهلا شفیق تاکنون پنج کتاب به زبان فرانسه به چاپ رسیده است:
۲۰۱۱ : Islam politique, sexe et genre, à la lumière de l’expérience iranienne, Ed.PUF.Paris.
۲۰۰۵ : Recueil de nouvelles, Chemins et Brouillard. Ed. Metropolis, Genève.
۲۰۰۲ : Le Nouvel Homme islamiste, la prison politique en Iran. Ed. du Félin, Paris
۱۹۹۵ : Femmes sous le voile, face à la Loi islamique (en collaboration avec Farhad Khosrokhavar). Ed. du Félin, Paris.
۱۹۹۱ : La Femme et le retour de l’islam, l’expérience iranienne. Ed. du Félin, Paris.
————————————
(**) کنفرانس ١٢٩ امین زاد روز دکتر محمد مصدق از سوی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور همزمان با سومین کنگره آن سازمان ( کنگره مصدق نماد آزادی و دموکراسی) برگزارشد!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید