نگاهی به مجموعهٔ شعر عبور از سیارهٔ سوخته سرودهٔ لیلا فرجامی
از شگردهای استفاده از استعاره در متن، باز نویسی و بازتاب نهایی دیدگاه شاعر نسبت به پدیدههای عینی و ملموسی است که در زبان عادی نمیتواند بیان شود. استفاده از طبیعت و بیان حقایق اجتماعی از خلال پدیدههای هستی شناسانه به شاعر این فرصت را میدهد که تا میتواند به بیان مسلم دیدگاههای خود در قبال هستی بزند. لیلا فرجامی در مجموعه شعر عبور از سیارهٔ سوخته از چنین تکنیکی بهره برده است. عبور از سیارهٔ سوخته در سال نود و دو توسط انتشارات بوتیمار منتشر شده است. نگاهی کلی به اکثر شعرهای این مجموعه نشان میدهد که ویژگی اصلی آنها استفاده از زبان ساده، روایی و تکیه بر تکرار ایجاز و استعاره است. از مشخصههای بارز اکثر اشعار این مجموعه بازتاب طبیعت و تاکید بر فضای طبیعی شکل گرفته شده است که در خلال کلمات شناخته شده جای خود را برای نشان دادن دیدگاههای هستی شناسانهٔ شاعر باز میکنند. نوعی سرگشتگی و یأس حاکم بر اشعار این مجموعه، فلسفهٔ شاعر و زاویهٔ نگاه او را نسبت به هستی به تصویر میکشد.
بی آنکه از کسی بشنوی
یا در کتابی بخوانی
می دانی
همیشه پاهایی که بر زمین میروند
و به غبارها انس میگیرند
و در بیابانی خیمه میزنند
چه کسی میداند
چرا نیمههای شب
وقتی که بی خوابی دانه دانه مان میکند
به این انارهای کال میبالیم
سرنوشتهای ترش
آخرتهای گس (صفحهٔ ۹)
شاعر از طبیعت برای بازتاب دیدگاه تلخ خود استفاده میکند، پدیدههای طبیعی در نگاه شاعر از آن فرمهای کلیشه ای همیشگی خارج میشوند تا دریافتهای متفاوت شاعر را به تصویر بکشند. همین امر استفادهٔ چندگانه از کلمات را موجب شده است و نهایتاً دامنهٔ اشنا زدایی کلمات و کارکردهای متفاوت آنها را به وجود آورده است. استراتژی شاعر هم همین استفاده از آشنا زدایی برای بازتاب موقعیتهای متفاوت و نگاه خود به باورهای هستی است. اما از سوی دیگر میتوان نگاه عمیق شاعر را در همین فضا به پدیدههای هستی دید:
ای فضا نورد ابعاد مستور، برگرد!
تا ثابت کنم زمین آن قدرها که فکر میکنی گرد نیست
وآسان میشود
از لبههای ناگهانیاش به سیاهچالههای غم انگیز افتاد
باور کن در این غارهای نخستین
تئوری نسببت هیچ کارکردی ندارد
و امیدواری همیشه برای سلامت قلبت
مفید نیست (صفحهٔ ۱۴)
فضای به تصویر کشیده شده در اکثر شعرها محورهای یکسانی دارند، اما شاعر با استفاده از کلمات متفاوت توانسته است چرخش این محورها را به خوبی به تصویر بکشد و در عوض در بیان دیدگاههای خود طرحهای متفاوتی را به تصویر بکشد، نوعی نگاه نمادین در این محورها با استفاده از جایگزینی کلمات متفاوت به تصویر کشیده شدهاند، همین سبب میشود که شاعر بتوانند طرحهای مختلفی از نگاه فلسفی خود را به تصویر بکشد و به یک حالت و روایت خاص در شعر بسنده نکند:
در شب همه چیز به مبدأ خود باز میگردد
چون ما خیره و مبهوت
به فرود برگ انجیری به رستخیز هزابارهٔ خاک
چون ما
برهنه تر ین آدم و حوا
در نخستین خلقت همآغوشی (صفحهٔ ۲۱)
شاعر تنها به بازتاب دیدگاههای هستی شناسانهٔ خود بسنده نکرده است، بلکه در بعضی از شعرها از ورای انتخاب نمادین کلام و ایجاز شاعر میتواند دیدگاه خود به عنوان یک زن را به تصویر بکشد، این انتقاد مرجع خاصی ندارد و در خلال همان بازسازی عناصر طبیعی و روایی شکل میگیرد، اما شاعر میتواند در انتقال پیام خود از کلماتی استفاده کنند که صرفاً دیدگاه زنانهٔ آ و را نسبت به پدیدههای هستی نشان دهد
شهرزاد منم
که هشدار میدهد
این شاهزاده عاشق نخواهد شد
غولها از چراغهای جادو فرار میکنند
و دختران جوان گندمزار به جناق سینههایشان
کلاغهای تجاوز هزار و یک شب را
درد میکشند
شهرزاد منم
که می دانم
تمام انارهای رسیدهٔ این پاییز-باغ
به خون گردن بریدهام
شسته خواهد شد (صفحهٔ ۲۴)
از سوی دیگر نگاه شاعر به نوعی زاویهٔ دیگری از تجربههای شاعرانه را نشان میدهد، این تجربهها شکل گرفته شده در فضای مهاجرت هستند که در خلال بعضی از شعرهانمایان میشوند. استفادهٔ شاعر از کلماتی مثل چمدان، هواپیما، استفاده از کلمهٔ اٍگ به جای تخم مرغ از تکنیکهای شاعر برای تغییر زاویهٔ روایت است. میتوان گفت تکیهٔ شاعر بر استفاده از این کلمات به خوبی توانسته است چرخشهای شاعر را از موضوعات خاص نشان دهد برای مثال شعر عیدهایی که نمیآیند که نقد شاعر از هجرت است. در این شعر استفاده از کلمهٔ تخم مرغ به صورت خاص است که بازتاب انتقاد شاعر از تجربهٔ مهاجرت است به معنی چیزی که پشت سر گذاشته است همین امر در عین آشنا زدایی از یک کلمه قادر است کارکرد متفاوتی به واژهٔ تخم مرغ بدهد و استفاده از آن را نمادین سازد.
روزی هواپیماها آمدند
دیوار صوتی شکست
و تخم مرغها هم
پس آمدیم به جای دیگر
ماندیم
و همهٔ تخم مرغها را جا گذاشتیم
(در چمدان جا نمیشدند)
امروز مادرم با دودست چروکیدهاش
تخم مرغهای درست خارجی را
رنگ میکند
این جا به آنها اگ گویند
به زردهها که سفیدند، یک (صفحهٔ ۲۵)
تجربهٔ مهاجرت را در خلال شعرهای دیگر هم میتوان دید که نوعی با نگاه انتقادی شاعر گره خورده است برای مثال در شعر پرنده و من که دوباره شاعر به صورت غیر مستقیم با ارتباط میان طبیعت و فاصلهٔ جغرافیا میتواند این تجربه را نشان دهد و دوباره استفاده از پرنده جایگاه نمادین در شعر میگیرد این مهاجرت لزوماً مهاجرت از یک کشور به کشور دیگر نیست، بلکه به نوعی بازتاب فلسفهٔ زندگی و کوچ ابدی انسانهاست که شاعر به خوبی توانسته است با مقایسهٔ میان پرنده و کوچ به تصویر بکشد:
دیروز پرنده ای
در جست و جوی تکه ای آسمان
به شیشهٔ اتاقم خورد
بالهای کوچکش در دستهایم لرزید
آن مادری شدم که نوزاد مریضش را
پرستاری میکرد
دیگر امروز
پرنده و من
دوستان خوبی شدهایم
پیش از آنکه هر دوی مان پرواز کنیم
یکی به ابرها
و دیگری
به خاک. (صفحهٔ ۲۷)
یکی دیگر از ویژگیهای اشعار این مجموعه تنوع روایت در اکثر شعرهاست که اکثر روایتها هر کدام به شکل متفاوتی باز سازی میشوند. اما باز سازی این روایتها نیز در جهت نگاه شاعر به پدیدههای هستی است. به این ترتیب شاعر با انتخاب یک روایت شناخته شده و باز سازی آن میتواند به بازتاب نگاه خاص خود بپردازد برای مثال تا دریای سرخ و شاید روح القدس فکر دیگری کند که هر کدام توانسته است نگاه متفاوت شاعر را به روایتهای شناخته شده نشان دهد. برای مثال در شعر تا دریای سرخ که روایت شناخته شده بازسازی میشود
(من فرعون خودم بودهام و آسیهٔ وفادارش)
و آن اژدها که از انتهای عصایم برخاست
و زمین را با مردمانش بلعید
هزاران سر دیگرش را در سیاهی خوب پنهان کرده بود
چگونه بگویم؟
خدای من!
خدای من
زبانم شو
تا باورم کنند (صفحهٔ ۴۲)
و در شعر شاید روح القدس فکر دیگری کند هم روایت پینوکیو به شکل سمبلیک بازسازی میشود تا بازتاب انتقاد شاعر از هستی و فسلفه اش از زندگی بشر باشد:
می دانی هر چه صواب کنی
عاقبت همین تکه چوب میمانی
خشک و آتش گیر
به انتظار جرقهٔ فندکی
شعلهٔ کبریتی
یا تلنگری از خورشید
اصلاً هیزمی هستی
که تراشت دادهاند تا پسری باشی
طبیعتی بی جا
برای اشغال جایی خالی …
تا تنها پسری باشی
که مادر نزاییده س
با بستگان هزارسالهٔ صلیب (صفحهٔ ۴۴)
دیدگاه انتقادی شاعر به هستی و روابط انسانی به طور کل و به طور خاص نگاه تلخ او به سرنوشت بشر به خوبی در شعرها به تصویر کشیده شده است، تنوع استفاده از کلمات، فضا و ساختار شعر به شاعر این اجازه را داده است که حتی انتقادات خود را از فضای سیاسی حاکم بر دنیا بیان کند. این نقد شاعر نقد خاصی نیست، بلکه یک دیدگاه جهان شمول است برای مثال در مجموعهٔ شعرهایی با نام از شهرهایی که ساختیم میتوان بسامد و تنوع این دیدگاه را دید.
پلکها را بر هم گذاشتیم
و دریافتیم
دیگر هیچ چیز شبیه خودش نیست
حتی
خواب (صفحهٔ ۷۲)
در شعرهای دیگر مانند افسانهٔ خلقت ۲ شاعر میتواند با استفاده از جابجایی نمادین و بازسازی روایت دیدگاه زنانهٔ خود را نسبت به روایتهایی که عموماً مردانه بیان شدهاند گسترش دهد. به این ترتیب چرخش شاعر از کلیشه سازی روایت آفرینش به بازسازی آن به نفع جنسیت خود را میتوان به خوبی دید. در عین حال این نگاه با قضاوت شاعر از بی جنسیت بودن روایت آفرینش نیز ادغام میشود
مادرم سیب را گاز زد
و افتاد
من سیب را گاز زدم
و افتادم
دخترانم سیب را گاز میزنند
و می افتند
اما هیچ آدمی سقوط مان را هرگز
به چشم ندیده است (صفحهٔ ۷۳).
نقد شاعر از تجاربش تنها محدود به یک فضای خاص نمیماند، برای مثال در شعر کشتن همهٔ سهرابها شاعر به صورت نمادین بااستفاده از کلمهٔ سهراب به نقد جنگ و جنگ افروزی پرداخته است. گرچه که محتوای این شعر هم مشابه دیگر اشعار است اما دوباره چرخش شاعر و استفاده از کلمات خاص بار سیاسی در شعر را افزایش داده است. از ویژگیهای بارز این شعر ترکیبی از روایت، تجربه و نقد است که هر کدام با جایگزینی کلمات خاص شکل و فرم تازه آ ی میگیرند
آقای موش که قهرمان تاریخ است
و خودش فارسی حرف نمیزند
اما میتواند به زبانی چشمک زند که ایرانیها میفهمند
فتوا کرده است:
«بنوشید بنوشید
همه جنگ بنوشید »
من اما ترجیح میدهم گریه کنم
و بگویم نوشدارو پس از مرگ سهراب؟
کور خواندی جناب!
تو در کاخ سفید و من روی جهان سومی سیاه …
همهٔ لباسهایم برایم تنگ شدهاند
نمیدانم خودم را کجابگذارم
شاید سر راه (صفحهٔ ۱۰۲)
در پایان میتوان گفت لیلا فرجامی در مجموعهٔ شعر عبور از سیارهٔ سوخته، پتانسیلهای متفاوتی را در شعر خود به نمایش گذاشته است. تنوع در ساختار زبان و کارکردهای کلمات در شعر از یک سو و چرخش شاعر حول مسائل مشترک بشری، سیاسی و اجتماعی و وارد کردن زوایای مختلف تجارب شاعر از سوی دیگر توانسته است فضای متفاوتی را در اشعار ایجاد کند. بسیاری از اشعار با اینکه ساده هستند اما عموماً تمها و محتوای قوی و قابل درکی دارند. نگاه نمادین و سمبلیک شاعر در اکثر شعرها هم به تنوع در استفاده از کلمات و واژه آرایی کمک کرده است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia