نگاهی به نمایشنامه شاعر نقرهای
نمایش «شاعر نقرهای»، که خوشبختانه با استقبال بسیار زیاد تماشاگران مواجه شده، کار و اثر تازهایست از هنرمند کهنهکار و باتجربهی تئاتر، هوشنگ توزیع، که حیف است با سکوت مواجه شود، زیرا که توزیع در این اثر نقبی میزند به تودرتوهای جامعهی ایرانی و تناقضات جامعه را در قضاوتهایش و شناختش از خوب و بد تشریح میکند و به همان جامعه تحویل میدهد و باز همان جامعه در پایان برایش کف میزند و دراز مدت تشویقش میکند، که این خود عمق و ارزش کار و هنر را نمایان میکند.
من با تماشای «شاعرنقرهای» با مجموعهی درهم تنیدهای مواجه شدم که ناچارم دو عنصر اصلی آ ن را بکاوم تا شاید بتوان به بیان مقصود رسید.
۱- موضوع نمایش: که درحقیقت دورهی پایانی زندگی و فعالیت هنری-سیاسی فریدون فرخزاد است، که همهی ما میدانیم که بود و چه کرد، ولی شاید همگان ندانیم که ما با او چه کردیم.
فرخزاد در سالهای آغازین دههی چهل از آلمان به ایران برمیگردد. جوانی است تحصیلکرده، شاعر، نویسنده و ترانهسرا که بسیاری استعداهای دیگر هم دارد. گویا به دنبال شغل و کار به این سو و آن سو پرسههایی میزند و در آخر کار به صورت «شو من تلویزیون» ظاهر میشود، که مجموعهای از تواناییهایش او را سرآمد سایرین میکند.
شو «میخک نقرهای» با استقبال مردم مواجه میشود و اجراکنندهی مشهور آن، فرخزاد، در اجرای این شو از همهی استعدادهایش بهره میگیرد: ترانه میسراید، آواز میخواند، میرقصد و مصاحبه میکند. نمک اصلی برنامههایش هم طنز زیبایی است که گاه تلخ وگاه شیرین نیش و نوش به همراه دارد.
شو تلویزیونی فرخزاد، بهراستی چند گامی ازحال وهوای این گونه برنامهها جلوتر بود و کارش تازهتر و پیشرفتهتر. شاید یک جامعهی ایستا سختتر و دیرتر بتواند پدیدهای تازه را هضم کند و سپس با دیدهی قبول به آن بنگرد. بهعلاوه آن سالها «معمولی بودن» در چارچوب اخلاق جامعه جا خوش کرده بود؛ و فریدون بهطور طبیعی پایش از آن چارچوب بیرون بود، که نه در همهجا، ولی در پارهای موارد نیشخند و یا طعن و لعن مردمِ کممایه را بدرقهی راهش میکرد. خلاصهی کلام اینکه فریدون فرخزاد چون دوستداشتنی بود، دشمن هم داشت. با آنهمه عاشق همصجتی بامردم بود. در کنار مردم ایستادن و با مردم صحبت کردن دستمایهی زندگیاش شده بود، که انقلاب اسلامی همهچیز را بههم ریخت و شومن ما بهناچار از ایران خارج شد.
درحقیقت شاید به نظر بیاید که موضوع اصلی نمایشنامهی «شاعرنقره ای» ازاینجا به بعد، باید زندگی فرخزاد باشد، ولی اگر چنین بگویم ارزش نمایشنامه و کار هوشنگ توزیع را پایین آوردهام. خیر؛ چنین نیست.
موضوع نمایش، به بهانهی نمایشِ بخشِ آخرِ زندگی فریدون فرخزاد، نمایاندن قد و بالای ماست. ما، این گروه عظیمی که پسرفت و عقبگرایی را تاب نیاوردیم و به خارج گریختیم، اما کولهبارِ همان عقبماندگی را به دوش داشتیم.
۲- مهارتهای نمایشنامهنویسی و کارگردانی: چون قصد ندارم نمایشنامه را تعریف کنم، تا صدمهای به جذابیت آن برای تماشاگران بعدی نزده باشم، فقط از مهارتهای هوشنگ توزیع در کار نمایشنامهنویسی و کارگردانی حرف میزنم که چگونه داستان یک «شومن» را از حالت یکبُعدی خارج کرده و نمایشی بهوجود آورده با مشارکت همهی ما، درست همانطور که هستیم.
گروهی دلّالصفت که با نام مدیر «شو» نشان میدهند به دنبال چه هستند و به هیچ ارزشی جز پول پایبند نیستند، آنقدر هم سواد و شعور ندارند که برای کسب پول به عمق جلافت و حماقت سقوط نکنند. دستهای دیگر که از اندک شعوری برخوردار نیستند، و میخواهند وطن رانجات دهند. و در آخر، اکثر ما که معلوم نیست برای چه مهاجرت کردهایم… با چه چیز موافقایم و با چه و که مخالف؛ ولی هرچه هستیم مخاطب این شومن روشنفکر نیستیم.
هوشنگ توزیع با ترکیبی از شومن و مخاطبانش آیینهای قرار داده در مقابل اندام همهی ما که زخمهای بدنمان و چرکها و پلشتیهای گوشه و کنار جامعهای را نشان میدهد که ما هم جزئی از آن هستیم.
نمایش زندگی فریدون فرخزاد میتوانست توسط نویسندهی دیگر و کارگردان دیگری به گونهای دیگر خلق شود که نشد. ولی آنچه که شد حاصل کار و زحمت چهلسالهی هوشنگ توزیع است که جز به هنر نمایش به کار دیگری نیاندیشید و نپرداخت، یعنی هرگز از دایرهی کار نمایش پا بیرون نگذاشت. ما در طول سالیان پیشین چندین اثر درخشان از او دیدهایم . در این کار تازه هم تجربهی بازیگری و نقشآفرینی و کارگردانی هوشنگ توزیع با نمایشنامه خوب گره خورده است.
توزیع جدا از آنکه در بازآفرینی نقش فریدون فرخزاد بسیار موفق است، با تکرار شوهای او در خارج از کشور طنزهای کوبندهای بهکار گرفته که از شگردهای خاص و همیشگی اوست. هوشنگ توزیع در «شاعر نقرهای» نگاهی انتقادی به همهی اطراف و جوانب میاندازد و اثری بهوجود میآورد که پهناورتر و وسیعتر از بازگویی و بازخوانی زندگانی یک شومن است. درحقیقت حکایت توزیع از روایت یک زندگی بالاتر رفته و تکهای از تاریخ شده است.
امیدوارم دوستان علاقمند به نمایش به دیدن این تئاتر بروند و با دقت به ظرایف کار بنگرند و از یک کار خوب لذت ببرند.
ناصر شاهین پر
نوامبر ۲۰۱۹
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید