چفیه سحرآمیز
خیابان فلسطین و هفدهمین روز از ماه رمضان پذیرای تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور بود که مشتاقانه برای دیدار با رهبر انقلاب به حسینیه امام خمینی آمده بودند.
از همان ابتدای خیابان فلسطین جنوبی تعدادی از افرادی که کارت ورود به مراسم را نداشتند از افراد مختلف تقاضای کارت میکردند و میگفتند «کارت یه نفره، دو نفره، خریداریم؟» عده ای هم فریاد میزدند: تعویض کارت دیدار رهبر با کارت سوخت! شوق و علاقه برای دیدار با رهبر انقلاب حتی شخصی که سالهای قبل و در دوران تحصیل طعم این دیدار را چشیده بود و به نان و نوایی رسیده بود را رها نمیکرد و به هر کس میرسید تقاضای کارت میکرد اما جوابی نگرفته بود. چون کارتهای دیدار رهبر تا یک میلیون تومان هم در بازار سیاه بفروش میرسید. تا این که وی به جوانی رسید و از او تقاضای کارت کرد که جوان هم در پاسخ به این شخص گفت: کارت دونفره ندارم اما بالاخره بعد از جستجویی چند دقیقهای در میان دانشجویان کارتی برای وی پیدا شد. ولی چند دقیقه بعد یک نفر فریاد کشید: جیبم رو زدند، کارتم رو بردند…
پس از عبور از هفت خوان رستم، به درب ورود حسینیه امام خمینی (رفت) میرسیم که تعداد زیادی از حاضران در انتظار ورود آقا هستند. برخی از آنها از ساعتها قبل در حسینیه حضور یافته و شکم خود را صابون زده بودند.
تعدادی از آدمهای علاف نیز به روال هر سال تا پایان سخنرانی رهبر انقلاب در خیابان فلسطین حضور داشتند تا حداقل بتواند افطاری بیت رهبری را بزنند توی رگ.
آغاز بخش مراسم دیدار با رهبر انقلاب مداحی شاعر جوانی بود که قبل از ورود رهبر انقلاب به مدیحه سرایی پرداخت
بعد از ورود رهبر، مراسم به صورت رسمی با آتش زدن پرچم چند کشور و دشنام دادن به دویست کشور دیگرآغاز شد و قاری جوان به مداحی میپردازد. این جوان که به گفته مجری مراسم، خیلی نمونه بود ظاهراً در زیرکی و زرنگی هم هفت خط بود چرا که بلافاصله بعد از پایان مداحی نزد رهبر انقلاب رفت و سخنانی میان وی و آقا رد و بدل شد و چفیه سحرآمیزرهبر انقلاب را گرفت تا مراسم قرعه کشی چفیه بهم بخورد. اینجا بود که فریاد اعتراض دانشجویان علیه بی عدالتی بلند شد. درخاتمه مداحی، آقا از دانشجوی مداح پرسیدند: دانشجوی رشته مداحی هستی؟ که دانشجوی مداح جواب داد: مداحی یادگرفتم تا پس از گرفتن مدرک بیکار نباشم!
قرائت شعر در مورد اتفاقات میانمار از دیگر برنامههایی بود که قبل از سخنرانی رهبر انقلاب اجرا شد تا جایی که مجبور شدند برخلاف سنت ماه رمضان به آقا آمپول نبات داغ تزریق کنند چون دل ایشان از قضایای میانمار خیلی بدرد آمد. مجری نیز از دستگاه دیپ ملاسی خواستند برای تاسیس هرچه سریعتر شعبه ولایت فقیه در میانمار اقدام نمایند.
دانشجویی که اولین سخن ران بود در سخنان خود خطاب به رهبر انقلاب میگوید اگر چه شوق حضور در منظر شما را داریم اما دلمان با مردم بحرین، نگاهمان با کودکان مظلوم عراقی و قلبمان برای مردم خودی سوریه و مسلمانان ناشناس میانمار میتپد، ضمنا بیت رهبری تولید انبوه چفیه را در صدر برنامه های خود قرار دهد تا سر بقیه بی کلاه نماند.
این فعال دانشجویی همچنین با اشاره به برخورد قوه قضائیه با فعالان دانشجویی تاکید کرد: برخورد با دانشجو و تشکلهای دانشجویی باید با آستانه تحمل بالا باشد که در این زمان رهبر انقلاب اسم وی را یادداشت نمودند تا بدهند به برادران.
هنگامی که مجری از نماینده یک تشکل دانشجویی برای سخنرانی دعوت کرد بلافاصله دبیر تشکل مذکور پرید پشت تریبون درنتیجه نماینده و دبیر با یکدیگر دست به یقه شدند و آقا مجبور شدند بین آن دو برای دریافت چفیه شیر و خط کنند تا غائله ختم شود.
یکی ازاین فعالان پس از دریافت چفیه گفت: وقتی دوستان بسیج دانشجویی هم این گونه انتقادها را عنوان میکنند و در بیت آقا شلنگ تخته میاندازند یعنی رسیدیم به اندِش دبیر و نماینده دفتر بعد از این سخنان به محضر رهبر انقلاب رفتند که آقا آنها را به طور ویژه مورد تفقد قرار دادند و بعد از چند بار بو کردن سر آنان گفتند: بوی قورمه سبزی میدهد!
نماینده اتحادیه انجمنهای دانشجویان خیلی مستقل هنگامی که تلاش کرد غلظت ضد آمریکایی دانشجویان را به رهبر انقلاب نشان دهد با صدای بلند گفت: ما دانشجویان مدتها است دندان عقل ارتباط با آمریکا را کشیدهایم و اعلام میداریم با مشت و لگد به دهان کسانی خواهیم زد که بخواهند به بهانه مذاکره با آمریکا نان ما و بیت رهبری را آجر کنند که در این هنگام دانشجویان تکبیر بلندی گفتند و اضافه کردند: خدا خیرت بده!
وقتی بعد از سخنرانی، مجری اعلام کرد که وقت به پایان رسیده است، حدود ۱۲۰۰ نفر دست خود را بالا بردند تا صحبت کنند که مجری از آقا پرسید «آیا صلاح میدانید افراد دیگری صحبت کنند؟» که رهبر انقلاب در پاسخ گفت: ولی دیگه چفیه نداریم.
همهمه دانشجویان که شوق گرفتن چفیه سخنان رهبر انقلاب را دارند موجب میشود مجری بگوید: نگران نباشید عکس چفیه آقا به همه میرسد.
رهبر انقلاب سخنان خود را با تمجید از سخنان فعالان دانشجویی آغاز کردند و گفتند: جلسه بسیار خوبی بود نمیدانستیم اینقدر منتقد داریم خیال میکردیم دانشگاهها کاملا پاکسازی شده و اضافه کردند: گلی به جمال دستگاههای امنیتی و قضایی! و افزودند: وقتی مجری پایان مراسم را اعلام کرد آن گونه که بنده دیدم حدود ۱۲۰۰ نفر از بین جمعیت برخاستند و علاقه مند بودند صحبت کنند ولی باید به شما بگویم بنده یک گردن دارم و یک چفیه نباید از من توقع بیجا داشته باشید. اگر اختیار با من بود به هر نفر یک عدد چفیه میدادم ولی خداگواه است بنده فقط از چفیه بجای حوله استفاده میکنم و کارکرد واقعی آنرا نمیدانم. دراین هنگام مجری دوید وسط حرف آقا و گفت: واحد تحقیقات و فناوری وزارت علوم ثابت کرده که چفیه آقا باعث کلفتی دور گردن میشود. دراین موقع آقا دستی به گردن مبارک کشیدند و صدای تکبیر حاضران کاخ سفید را لرزاند.
سخنان رهبر انقلاب که به پایان میرسد تقریباً چند دقیقه بعد مکبر اذان میگوید و صفهای نماز تشکیل میشود و همه تند و تند نماز میخوانند تا زودتر دلی از عزا دربیاورند و آقا به استخوان دردشان برسند.
بعد از پایان نماز همه به سرعت به سمت سفرههای افطاری میدوند اما نکته جالب در افطاری امسال رهبر انقلاب پریدن مرغ از زرشک پلو هر ساله آقا بود که حال همه را گرفت و باعث شد بعد از این دیدارتعدادی از حاضران دم بگیرند و بخوانند:
مرغ جاهل گشته عاقل، روزههایم کرده باطل
ظلم آقا، جور شیاد روزههایم داده بر باد
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید