چند شعر از عیدی نعمتی
متولد آغاجاری در خوزستان و قد کشیده در یک خانواده ی کارگری ست. نوشتن را از روزنامه ی دیواری دبیرستان آغاز کرده است . درباره خودش و نوشتن می گوید: ” در فضایی که بوی بابونه وُ نفت می داد، دنیا را نظاره می کردم و برای فهم زندگی به کتاب پناه می بردم . از آن جا که در جوامع استبداد زده ، دیواری مرز هنر وادبیات را از سیاست جدا نمی کند ، سر بر بالش سیاست گذاشتم و خواب های آشفته که تا هم اکنون نیز ادامه دارد شروع شد . چند سالی نیز به گفته زنده یاد به آذین مهمان آقایان بودم . آن گاه که روی موج صدای مردم به ساحل زندگی باز آمدم ، هنوز عرق ها خشک نشده آواره ی دنیا شدم . در تمام این سال ها شعر همدم و همراه من بوده در گذر از چم وُ خم روزگار. اگر تاریخ از رویداد ها فاصله می گیرد تا آن را بازگو کند ، هنر و ادبیات از درون با هستی و گذران آدمی سروُ کار دارد و شعرنزدیک ترین و درونی ترین روایتگر آدمی ست”
تاکنون مقالاتی در حوزه ادبیات وسیاست در جراید از او منتشر شده اند. او همچنین چهار کتاب شعر دارد:
(۱)- چقدر سوراخ روی این دیوار است ۲۰۰۸
(۲)- صمیمیت های غارت شده ۲۰۱۲
(۳)- باد از پسِ پلکِ یاد می وزد ۲۰۱۴
(۴) –آخرین انار پاییز – نشر زاگرس ۲۰۱۷
۱
ما
برای کشوی میز ها می نویسیم
بیرون
زرهپوش ها و سربازان
چهار راه ها را
قرق کرده اند
در آسمان میدان
پرند ه ای پر نمی زند.
ما
برای کشوی میزها می نویسیم
و به پچپچه ی گرم شورشی
که در نگاه هاست
دل می بندیم .
واژه ها
از کشوی میزها
بیرون می آیند .
۲
چه می کند
با جان آدمی
این سه حرف
ما از لای سیم های خاردار
به دیدار آفتابگردان ها می رویم
و زخمی هامان را
در پیرهن امید پنهان می کنیم
باد بر پرچم ما نیز خواهد رقصید
چه می کند
با جان آدمی
عشق!
۳
جاده ها
در ما سفر می کنند
آدرس ها کهنه می شوند
ما خانه عوض می کنیم وُ
دست از آرزوهامان بر نمی داریم
پا در راه
به شوق دیدارت
شب
سراغت را از ستاره می گیریم
روزی
چمدانِ خاطره ها وُ
سفر نامه ی ما را
کسی از اهالی صبح
پیدا می کند!
۴
کاش
تفنگ ها سکوت می کردند
آفتاب
روی صدای گنجشکان وُ
بوی نرگس ها
طلوع می کرد!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید
عیدی نعمتی