چند پرسش و نقد پیرامون گفتگوی جهانی برای آینده ایران
کنفرانس « گفتگوی جهانی برای آینده ایران » در تورنتو- کانادا، چه بود و چه اهدافی را دنبال میکرد؟
اشاره:
طی روزهای ۱۰ و ۱۱ ماه مه ۲۰۱۳ ، وزارت امور خارجه دولت محافظه کار کانادا با کمک « دانشکده مانک» – دانشگاه تورنتو، کنفرانسی را در مورد آینده ایران برگزار کرد. در این کنفرانس حدود ۵۰ نفر توسط برگزار کنندگان دعوت شده بودند. از ونکوور نیز چند نفر به لحاظ رابطه فعالی که از قبل با حزب و دولت محافظه کار کانادا داشتهاند بدون اطلاع رسانههای ایرانی و جامعه بزرگ ایرانیان مقیم ونکوور، در این کنفرانس شرکت داشتند تا درمورد آینده ایران، “تصمیم گیری” کنند! این کنفرانس با سخنان وزیر امور خارجه کانادا، از یکسو در رسای آزادی و همدردی با “فارسی زبانان” و دیگر ایرانیان و از سوی دیگر با تاکید بر ادامه تحریمهای خردکننده علیه ایران آغاز شد. در روز پایانی، پس از دو روز که سخنرانان و مشارکت کنندگان” تصمیم گیریهایی” برای آینده ایران و مردم ایران اتخاذ کردند، سرانجام کنفرانس با سخنان چند وجهی وزیر دفاع کانادا، در ابتدا شامل “اظهار لطف به مردم ایران” و در خاتمه با چرخشی صدو هشتاد درجهای با گفتار تهدیدآمیز و جنگطلبانه علیه ایران و مردم ایران، به پایان رسید.(۱) درحالی این کنفرانس به کار خود پایان داد که میهمانان ایرانی حاضر در این کنفرانس برخی تحت تاثیر سخنان وزیر دفاع دولت محافظه کار کانادا، اشک شوق برچشم داشتند و جملگی برای ادای احترام به وزیر دفاع کانادا ازجا برخاستند و در تایید سخنان ضد و نقیض این وزیر، دستِ بلند میزدند وبرخی سرهاشان را بعنوان تایید و درستی سخنان وزیردفاع کانادا، تکان میدادند!
پس از پایان این کنفرانس از جانب برخی مطبوعات ایرانی – کانادایی و برخی از فعالین سیاسی پرسشها و نقدهایی در مورد نحوهی برگزاری و اهداف این گونه کنفرانسها- که بر فراز سر مردم ایران و بنام مردم ایران برگزار میشود تا بصورت غیردمکراتیک در مورد آینده ایران تصمیم گیری شود- مطرح شدهاند که برای جامعه ایرانی از اهمیت بالای برخوردارند که در زیر بخشی از آنها بهمنظور اطلاع خوانندگان شهروند بی سی، آورده میشوند:
تلویزیون و مجریان «تِن تی وی – تورنتو»(۲) در اعتراض به برگزارکنندگان و نقد این کنفرانس به چند مورد قابل تامل و مهم اشاره میکنند؛ ازجمله:
– “چرا این کنفرانس بصورت مخفیانه برگزار شد؟”
– “چرا رسانههای ایرانی – کانادایی از برگزاری چنین کنفرانس مهمی که برای ایرانیان بود، بیاطلاع بودند؟”
– “چرا اجازه شرکت به برخی رسانهها مانند «بی بی سی» و یا «وب سایت بالاترین» و… داده شده بود ولی به رسانههای ایرانی – کانادایی اجازه شرکت در این کنفرانس برای تهیه خبر و گزارش و مصاحبه و اطلاع رسانی داده نشد بود؟”
– “چرا ایرانی – کاناداییهایی که در کنفرانس شرکت داشتند، دستچین شده بودند و چرا این کنفرانس به روی عموم ایرانی – کاناداییها و سایرین باز نبود؟”
در نقد دیگری «علی جوادی» فعال سیاسی، در مطلب خود تحت عنوان [«دیالوگ جهانی» کنفرانسی دیگر برای شکل دادن به یک آلترناتیو سناریو سیاه”](۲) مینویسد:
« …این کنفرانسها در دورهای آغاز شد و شتاب گرفت که ما شاهد تشدید تخاصم قدرتهای امپریالیستی از یک طرف و حکومت آدمکشان اسلامی از طرف دیگر هستیم. به عبارت دیگر همزمان با تشدید کشمکشهای این دو اردوی ارتجاعی، ما شاهد تشدید تلاشهای این جریانات و برگزاری کنفرانسهای متعدد در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا هستیم. واقعیت این است که هر زمان که تحریمهای اقتصادی تشدید میشود٬ هر زمان که بخش بیشتری از اقلام مورد نیاز زندگی مردم به گروگان گرفته میشود٬ هر زمان که خطر جنگ بطور بارزتری در بالای سر جامعه قرار میگیرد٬ این کنفرانسها هم با شتاب و تقلای بیشتری برگزار میشود. رابطهای مستقیم و غیرقابل انکار میان خانهخرابی ناشی از این سیاستهای ضدانسانی و برگزاری این کنفرانسها موجود است… هدف این کنفرانسها روشن است٬ میکوشند از هماکنون ماتریال لازم برای شکلدادن به حکومتی دست راستی و ارتجاعی و پروغربی برای فردای سرنگونی و سقوط رژیم اسلامی را فراهم و گردآورند و سپس در زمان مقتضی بعنوان حکومت آتی ایران به جامعه حقنه کنند… همانطور که در دورهی اخیر حکومتهای افغانستان٬ عراق٬ و لیبی را شکل دادند و در حال شکل دادن حکومت آتی سوریه هستند. کنفرانس “دیالوگ جهانی” در تورنتو، تفاوتهای “ویژهای” با سایر کنفرانسهای تاکنونی در این زمینه داشت. اگر چه اعلام شده بود که برگزارکنندهی این کنفرانس دانشکده روابط بینالمللی دانشگاه تورنتو است، اما واقعیت این است که وزارت خارجه و وزارت دفاع کانادا برگزارکنندگان این کنفرانس بودند. این بار حتی تلاش چندانی هم نشد که چهره واقعی برگزار کنندگان این کنفرانسها پنهان شود. وزیر خارجه و وزیر دفاع این کشور سخنرانان اصلی این مراسم بودند٬ بودجهاش را هم تامین کرده بودند.”
یکی دیگر از نقدهای مهم مطلبی است که توسط «آرش عزیزی» تهیه و تنظیم شده است. او در مطلب خواندنی خود بنام «کنفرانس گفتگوی جهانی برای آینده ایران» چه بود و چه اهدافی را دنبال میکرد؟(۴) گزارش دسته اولی را از نحوه سازماندهی این کنفرانس و ترکیب اعضای شرکت کننده و موضوعاتی را که در این کنفرانس مطرح شدهاست، از دید نقادانه خود بیان میکند. متن کامل این گزارش را در زیر میخوانید:
کنفرانس «گفتگوی جهانی برای آیندهی ایران» چه بود و چه اهدافی را دنبال میکرد؟
شهر تورنتوی کانادا آخرهفتهی گذشته میزبان کنفرانسی به نام «گفتگوی جهانی برای آیندهی ایران» بود. این کنفرانس را وزارت امور خارجهی دولت محافظهکار کانادا در همکاری با «دانشکدهی مانک» در دانشگاه تورنتو برگزار کرده بود. کنفرانس به صورت دربسته و با حضور حدود ۵۰ مهمان ایرانی از سراسر جهان برگزار میشد. کنفرانس به صورت دربسته برگزار میشد و امکان حضور برای رسانهها یا کسانی که دعوت نشده بودند نبود. خبر برگزاری کنفرانس به طور رسمی تا صبح برگزاری آن اعلام نشد و در نتیجه تا یکی دو روز قبل از آن به جایی هم درز نکرد. فهرست سخنرانان و مدعوین تا آخرین لحظه در اختیار هیچ کس، حتی خود مدعوین، قرار نداشت.
کنفرانس در عین حال به صورت مستقیم برای بینندگان اینترنتی پخش میشد و برگزارکنندگان ظاهراً از فنآوری ویژهای استفاده کرده بودند که امکان عبور کاربران داخل ایران از فیلترها را میداد. به گزارش روزنامهی گلوب اند میل، از اصلیترین روزنامههای کانادا، وزارت امور خارجه بیش از ۲۵۰ هزار دلار کانادا (معادل با حدود ۸۶۰ میلیون تومان) خرج این کنفرانس کردهبود.
کنفرانس را جان برد، وزیر امور خارجهی کانادا، و جنیس استاین، رئیس دانشکدهی مانک، به طور مشترک افتتاح کردند. برد و استاین هر دو بر همکاری بسیار نزدیک دولت و این دانشکده تاکید داشتند. برد حتی از این گفت که چطور خانم استاین را بیش از اعضای خانوادهی خودش میبیند و او در مسائل مختلفی با وزارتخانه همکاری میکند. استاین خود با لحنی عجیب از برد تعریف کرد و گفت در «حقوق بشر اصلا در دی ان ایِ او (برد) هست.»
با این حساب، نباید جای شک چندانی در مورد ماهیت و منشاء برگزاری کنفرانس وجود داشته باشد. اما اهداف این برگزارکنندگان چیست؟
در این مورد نیز استناد به حرفهای خود خانمِ استاین کفایت میکند. استاین که کنفرانس را به طور مشترک با وزیر خارجه آغاز کرده بود آنرا به همین سیاق و به طور مشترک با وزیر دفاع، پیتر مککی، به پایان رساند. (مککی در روز آخر به طور خارج از برنامه برای همراهی با همسرش، نازنین افشینجم، به کنفرانس آمد.) استاین در سخنان پایانی خود گفت این اولین اقدام از نوع «دیپلماسی دیجیتال» در کانادا است و هدف از آن رساندن صدای کانادا به گوش مردم ایران است. استاین در ضمن تاکید کرد که این تلاش با این کنفرانس پایان نمییابد و از طریق وبسایتی که با خرج دولت ایجاد شده ادامه خواهد یافت. او در نامهای که چند روز بعد منتشر شد گفت حدود۱۵۰ هزار نفر از درون ایران با کنفرانس ارتباط برقرار کردهاند و از طریق آن محتوای بیشتری نیز «در هفتههای آینده» به دست ایرانیان میرسد.
اینکه دولت کانادا بکوشد منافع خود را در ایران پیش ببرد جای تعجب چندانی ندارد و همان چیزی است که از دولتهای ثروتمند جهان انتظار میرود که همیشه به دنبال پیش بردن منافع با استفاده از منابع سرشار خود بودهاند. اما از آنجا که تدارکات برگزاری این کنفرانس بسیار محرمانه انجام شد، وظیفهی روزنامهنگارانه حکم میکند که بعضی واقعیات ساده در مورد آنرا بنویسیم و در اشتراک بگذاریم. بخصوص به این علت که متاسفأنه بعضی افراد در معرفی این کنفرانس از هدف اصلی و اعلامشدهی آن که «دیپلماسی دیجیتال» برای دولت کانادا باشد، دمی نمیزنند و چنان جلوه میدهند که انگار فضایی برای «گفتگو» برای اپوزیسیون و یا امثالهم بوده است. در ضمن چهرهی برگزارکنندگان و شرکتکنندگان در کنفرانس شاید برای همگان روشن نباشد.
چنانکه گفتیم از هیچ یک از رسانهها، چه خارجی و چه داخلی، به عنوان رسانه دعوت نشده بود گرچه تعدادی از ژورنالیستها و افراد درگیر با رسانهها حاضر بودند از جمله بهمن کلباسی و نیما اکبرپور از بی بی سی فارسی و سیما سحر زرهی از هفتهنامهی شهروندِ تورنتو. نویسندهی این سطور نیز نه به عنوان روزنامهنگار که به عنوان مترجم رسمی شفاهی در این کنفرانس شرکت کرد. تا دو روز قبل از کنفرانس اصلا خبر نداشتم که موضوع آن چیست و تنها مثل همیشه محل برگزاری را از شرکت ترجمهای که با آن قرارداد بستم پرسیدم بی آنکه بدانم موضوع کنفرانسی که برقرار شود اصلاً سیاست است یا هنر یا چه[؟!]
با آغاز کنفرانس به سرعت برایم روشن شد که جهت اصلی آن مخالف باورها و ارزشهای من است. یعنی به عنوان فعال سیاسی حامی حقوق کارگران ایران و جهان، علاقهای نداشتم به پیش بردن اهداف سیاست خارجهی دولت محافظهکار کانادا در ایران کمک کنم. اما تصمیم گرفتم مطابق موازین حرفهای و طبق قراردادی که بسته بودم تا پایان کار به ترجمهی خود ادامه دهم و در ضمن دیدههای خود را به عنوان روزنامهنگارِ ناظر با مردم در میان بگذارم. این است که خطوط حاضر را میخوانید.
پیش از روایت البته باید چند کلمه در مورد ماهیت دولت محافظهکار کانادا بگویم که شاید برای خوانندگان آشکار نباشد. واقعیت اینجا است که گرچه اکثر دولتهای غربی در چند ماه گذشته رویکردی بسیار خصومتجویانه نه فقط نسبت به دولت ایران که نسبت به مردم ایران ابراز کردهاند، این در مورد کانادا از همه شدیدتر است. دولت هارپر در کانادا را در واقع میتوان بدون اغراق شاید راستگراترین دولت کل جهان غرب دانست. نه تنها احزاب اپوزیسیون آن در کانادا، مثل ان دی پی و حزب لیبرال، که حتی دولت دموکرات باراک اوباما در آمریکا نیز بارها از رویکردهای راستگرایانهی هارپر انتقاد کردهاند.
این شاید بتواند ماهیت پنلِ اول کنفرانس را بهتر توضیح داد. در کمال شگفتی شاهد بودیم که پنلی که قرار بود موضوعش اقتصاد ایران باشد در واقع به «چگونه اقتصاد ایران را در هم شکنیم» بدل شده بود. یعنی هیچ یک از سه عضو پنل مخالف تحریمهای اقتصادی گستردهای که اقتصاد ایران را به زانو در آورده و زندگی میلیونها نفر در کشورمان را تخریب کرده نبودند. دکتر فرخ زندی، که از چهرههای گروه سیاسی موسوم به «سکولارهای سبز» است، یکی از شرکتکنندگان این پنل بود که پیش از این نیز با شهادتی که در مجلس سنای کانادا داده بود، شناخته میشد. طاهره دانش، فعال مقیم بریتانیا، بعضی اقدامات توسعهی محلی را، روی الگوی آمارتیا سن، اقتصاددان لیبرال هندیتبار، تبلیغ میکرد اما او نیز سخن خاصی علیه تحریمها به زبان نیاورد.
در واقع با شگفتی شاهد بودیم که در کل دو روز کنفرانس هیچ صدایی علیه تحریمهای اقتصادی به گوش نرسید که خبر از نحوهی انتخاب ترکیب شرکتکنندگان میدهد. (البته یک مورد استثنا وجود داشت که در پایین به آن اشاره میکنم.)
برگزارکنندگان کنفرانس حتی با استانداردهای معمول خود نیز جمع غریبی را گرد هم آورده بودند. البته قصد من این نیست که بگویم تمام چهرهّهای حاضر از موضعی هارپری، راستگرا و خصومتجو نسبت به ایران صحبت میکردند. استثناهایی وجود داشت از جمله؛ رامین جهانبگلو، استاد دانشگاه یورک؛ مهدی خلجی، پژوهشگر موسسهی واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک؛ مهرانگیز کار، فعال حقوق زنان؛ فاطمه حقیقتجو، نمایندهی سابق مجلس ایران؛ احمد باطبی، فعال دانشجویی؛ و بهمن کلباسی و نیما اکبرپور، خبرنگاران بی بی سیِ فارسی.
کلباسی در واقع تنها استثنایی بود که از حرفهای قبلش میدانیم مواضعی جدی علیه تحریمهای اقتصادی دارد. او البته تنها مدیر یک بحث بود و نه سخنران آن و در آنجا نیز نه مواضع شخصی خود که مخالفتهایی که مردم در داخل ایران علیه تحریمها ابراز داشته بودند مطرح کرد. اکبرپور نیز چنین کرد (یعنی از واکنش بینندگان بی بی سی فارسی گفت که بعضاً مخالف تحریمها بودند و در ضمن نگاهی جامعهشناسانه به قشر کاربران اینترنت در ایران داشت.)
افراد دیگری که در بالا نام بردیم مواضع تند راستگرایانه نداشتند و از زوایای مختلف بحثهای خود را مطرح میکردند که باید برای خوانندگان این مطلب آشنا باشد. به نظر میرسید جهانبگلو از شیوهی انتخاب و برگزاری کنفرانس ناخشنود است. انصافاً هم اگر این جلسه را با کنفرانس آکادمیک و سیاسیای که خود او چند سال قبل در دانشگاه تورنتو برگزار کرد مقایسه کنیم، تفاوتها آشکار میشود. خلجی نیز بیش از اینکه موضع سیاسی خاصی را بیان کند بیشتر، با آزردهخاطر بودن آشکار، به سطح پایین و شعاری بحثها واکنش نشان میداد.
این واکنشها نه فقط بخاطر مباحث مطرحشده که بخاطر سطح شرکتکنندگان موجود بود.
کسانی که سیاست در جامعهی ایرانیِ کانادا را دنبال میکنند خوب از گروهی از افراد باخبرند که با رفتارهای پرخاشگرانهی خود شناخته میشوند. این گروه از افراد و جریانهای سیاسی در واقع به هر کس که با موضع آنها، و از جمله نزدیکیشان با دولت کانادا، مرزبندی داشته باشد (از جمله نگارنده) برچسب «مدافع جمهوری اسلامی» میزنند و رفتاری بسیار پرخاشگرانه نسبت به آنها دارند. نشریهی «روشنگرِ» چاپ تورنتو را شاید بتوان نمایندهی چنین گرایشی دانست. بسیاری از فعالین سلطنتطلب و گروهِ «حزب کمونیست کارگری» را نیز میتوان در همین دسته قرار داد. (برای نگاهی به گزارشی از نمونهی این رویکرد و رفتار، نگاه کنید به گزارشِ نشریهی «مبارزه طبقاتی»(۵) از تظاهرات ضدجنگ پاییز سال پیش در تورنتو.
اینکه تعداد بسیاری قابل توجهی از افکار با رویکرد اینچنینی جزو معدود مدعوین و شرکتکنندگان کنفرانس بودند به راستی شگفتانگیز بود. از جمله شبنم اسدالهی، از شهر اتاوا، که رفتار پرخاشگرانهشان در رسانههای اجتماعی را پیش از این بارها مشاهده کرده بودم و اشخاص مشابه دیگری از کانادا و آمریکا که متاسفانه نام تمام آنها را نمیدانستم اما با حرکات پرخاشگرانه و عجیب خود و مواضع و زبانِ مورد استفاده، شناخته میشدند.
یکی از فعالین گروه موسوم به «حزب کمونیست کارگری» نیز در این جلسه حاضر بود. او شیوا محبوبی مقیم لندنِ بریتانیا بود که پیش از این دبیر کمیتهی این حزب در آن کشور بود. البته اگر کسی مثل نگارندهی شما شیوا را نمیشناخت محال بود بتواند حدس بزند که او از حزبی میآید که پسوندهای چپی مثل «کمونیست» و «کارگری» را بر خود دارد و روی کاغذ مخالف تحریمها است. محبوبی، که هم یکی از پنلیستها بود و هم به طور مرتب در پنلهای مختلف سخنرانی کرد، به جز چند کلمه در مورد «ناموثر» بودن تحریمها، اشارهای به آنها نداشت و به هیچ وجه خطی که بتواند با هر گونه تعریف «چپ» تلقی شود پیش نگذاشت. او اتفاقا همصدا با بعضی از راستگراترین چهرههای حاضر با همان زبان پرخاشگرانهی شناختهشده صحبت میکرد و از جمله به جهانبگلو و حقیقتجو گفت که چرا «خواهان حفظ جمهوری اسلامی» هستند! که نتیجهی آن پاسخ بهتزدهی آن دو بود. (به نظر میرسد سایر گروههای چپ حق داشته باشند که «حزب کمونیست کارگری» را به این حساب جزو گروههای چپ یا حتی ضدجنگ و تحریم به حساب نیاورند.)
از دیگر شرکتکنندگان حاضر در کنفرانس که موفق به شناختن او شدم، ایمان فروتن، فعال سلطنتطلب، از لس آنجلس بود که از چهرههای گروهی به نام «نهاد مردمی» است. او به گفتهی خود بارها با «شاهزاده رضا پهلوی» (که او را اینگونه خطاب میکند) دیدار داشته و سازمان مذکور را با همکاری او بنیان گذاشته است. گوش دادن به بعضی گفتههای تلویزیونی فروتن سطح او را آشکار میکند.
نیما راشدان از دیگر چهرههای راستگرای حاضر بود که با ادعای غریب خود که اکثریت مردم ایران حامی سیاستهای دولت آمریکا و دولت اسرائیل هستند مورد توجه قرار گرفت.
چهرههای دیگری که شخصا آنها را نمیشناختم اکثرا دیدگاههایی از همین دست موارد بالا را ابراز میکردند که باعث شده بود دو نکته در مورد کنفرانس بارز باشد:
جهت سیاسی: مطابق نعل به نعل با دولت هارپر و طرفداری از خصومتجویی علیه مردم ایران و تحریمهای اقتصادی؛
سطح: بسیار پایین و مملو از حرکات شعاری آشنا و پرخاشگرانه.
در کنفرانسی که توسط دولت محافظهکار کانادا، با تعریفی که در بالا از آن شد، برگزار میشد، تعجب چندانی در مورد اولی نیست گرچه دومی نشان میدهد که مواضع تند این دولت در مورد شاید بر بصیرت آن نیز تاثیر گذاشته باشد. (مسلماً حتی مشاورین خوب محافظهکاران نیز به آنها خواهند گفت که دعوت افراد غریبی همچون عبدالهی و فروتن به عنوان «صداهای ایران» خیلی عقلانی نیست.)
چنانکه گفتیم خانم استاین گفته دولتش میخواهد به کارهای خود در این راستا ادامه دهد. وظیفهی نیروهای مترقی است که به مردم یادآوری کنند دولت کانادا و «دیپلماسی دیجیتال» آن طبیعتاً نمیتوانند در راستای منافع آنها و یا پیشبردن دموکراسی در ایران باشد. چنانکه آشکارا دیدهایم دولت کانادا، همگام با دولت آمریکا و سایر دولتهای غربی، بارها و بارها مدافع پر و پا قرص دیکتاتوریها در خاورمیانه بودهاند. یادمان نرود که دیکتاتورهایی که با انقلاب عرب سرنگون شدند (مبارک در مصر و بنعلی در تونس) مورد حمایت و از نزدیکترینها به دولت محافظهکار کانادا بودند. همین دولت کانادا در ضمن حامی عربستان سعودی و سایر شیخنشینهایی است که ارتجاعیترین و ضددموکراتترین نیروهای منطقهی ما هستند. دولت هارپر از جمله از سرکوب خونین انقلاب بحرین در سال ۲۰۱۱ به دست عربستان سعودی حمایت کرد. وقایع این کشور همسایه میتواند ماهیت واقعی این دولت محافظهکار را به ما نشان دهد. هر چه باشد این دولت خود بارها گفته که منافع شرکتهای بزرگ کانادایی را در دستور دارد و این شرکتها به دنبال کارگر ارزان و بازار وسیع در ایران هستند و نه دموکراسی و حقوق بشر.
آن نیروهای سیاسی که میخواهند از پلاتفرم دولت کانادا به عنوان راه اصلی برای سخن گفتن سیاسی استفاده کنند، باید آشکارا رابطهی خود با این دولت و با برنامهی آن در خاورمیانه را روشن سازند.
پینوشتها:
۱- http://www.youtube.com/watch?v=1l7lvaphzFM
برای اطلاعات کامل د رمورد این کنفرانس و سخنرانییهای وزیر امور خارجه و و وزیر دفاع و دیگر سخنرانان ۹ ویدیو کلیپ موجود است که از طریق جستجو در آدرس بالا میتوان تمام آنها را مشاهده نمود.
۲-http://www.youtube.com/watch?v=jxJk9iYrPdo
برای شنیدن انتقادات تلویزیون تِن تی وی به نحوه برگزاری این کنفرانس میتوانید به آدرس بالا مراجعه نمایید.
۳-http://www.mobarez-k.com/arshiv/%D8%B9%D9%84%DB%8C
۴-http://arashazizi.com/?p=7137
۵- http://www.mobareze.org/index.php?option=com_content&view=article&id=284:2012-10-11-21-40-10&catid=26:news&Itemid=47)
مقاله شما را دوستی از ونکوور برایم فرستاد، اگر چه پاسخ به نوشتارتان با تاخیر است، «ولی تاخیر بهتر از ننوشتن است» و این برای آگاهی شما و دیگران مهم است که بتوان آنطرف سکه را هم دید و قضاوت کرد. امیدوارم این پاسخ طبق قوانین مطبوعات کانادا در رابطه به مقاله شما چاپ شود.
محمد صفوی – ونکوور | May 22 2013
کنفرانس « گفتگوی جهانی برای آینده ایران » در تورنتو- کانادا، چه بود و چه اهدافی را دنبال میکرد؟
http://shahrgon.com/?p=17222
نخست؛ وجدان، شرافت و صداقت هر حرفه را با اهمیت و یا بی اهمیت میکند، شغل خبرنگاری، نویسندگی مستلزم داشتن این صفات است.
در قسمت نخست مقاله شما راجع به کنفرانس «تصمیم گیری برای ایران» و یا در جایی دیگر «تصمیم گیری در مورد آینده ایران» ترجمه و نوشتید که ترجمه صحیح آن (گلوبال دیالوگ فور فیوچر آوف ایران) میشود «گفتگو جهانی برای آینده ایران.» معنی «گفتگو» با مقایسه «تصمیم گیری» دو معنی کاملا متفاوت است، ولی خواننده شما که دسترسی به متن انگلیسی ندارد و اصلا وقت متن مقایسهای ندارد، معنی این دو واژه گمراه کننده است. امیدوارم، این یک اشتباه «لپی» باشد و نه عمدی، لطفا اصلاح بفرمائید.
در قسمتی اشاره کردید: «با گفتار تهدید آمیز و جنگ طلبانه علیه ایران و مردم ایران به پایان رسید.» بعد ادامه دادید که مردم از سخنرانی وزیر دفاع کانادا اشک شوق ریختند و جملگی به احترام برخاستند و کف بلند زدند.
سوال اینجاست آیا شما این ویدئو را دیدید؟ کجای این ویدئو با آنچه شما راجع به تهدید و جنگ بر علیه مردم ایران و ایران نوشتید مطابقت دارد؟ خواهش میکنم ویدئو را ببینید سپس جمله خود را اصلاح بفرمائید .
یک جمله معترضه: آیا شما فکر میکنید ایرانیان داخل جلسه انسانهای احمق و وطن فروش هستند که با این تهدیدهای آنچنانی که شما نوشتید اشک شوق بریزند و بایستند و کف بزنند؟
آیا زمانی که وزیر دفاع، آقای پیتر مک کی گفتند آرزو دارند روزی را ببینند که پسر نوزادشان، کیان، بتواند به کشور زادگاه مادریش برگردد و عظمت و شکوه تاریخ ایران را ببیند، و یا گفتند، کانادا با شماست، ما صدای شما را به جهانیان میرسانیم
چگونه است که این مطالب و دیگر گفتمانها را گزارش ندادید؟
آیا واقعا ویدئو را دیدید ولی عمداً نخواستید گزارش دهید؟ ولی چرا؟
آیا این توهین به شعور یک گروه که با جان و دل برای گفتگو برای راهیابی نجات وطن آمدند، دردناک نیست؟ آیا این همان رفتاری بی مسولیت نیست که باعث شکاف شده و ایجاد عدم اتحاد و عدم همبستگی میکند؟ آیا خواننده مقصر است یا نویسنده و یا مجری بیوجدان، بی سواد یک برنامهٔ مغرضانهٔ، دلسرد کنندهٔ تلویزیونی؟
شما و امثال شما هستند که آگاهانه و یا از روی جهل و نادانی به تفرق و چند دستگی به عدم اعتماد در جامعه کمک میکنند . باید دست از این خرابکاریها برداشت، دشمن ما جایی دگر است، ما همه بخاطر ظلم، وحشت از زندان، عدم آزادی، به این مملکت پناه آوردیم.
چرا این همه خود زنی؟ برای چی؟ فکر میکنم شما تحت تاثیر نمایش واقعا بیشرمانهٔ، مغرضانه «تن تیوی» با شرکت سعید سلطانپور، شهرام شهرامیان (هر دو اسم ظاهراً اسامی واقعی نیستند) قرار گرفتید، که البته هیچ یک از گفتارشان با واقعیت همخوانی نداشت بلکه جز انحراف، دروغ، افترا، وارونه جلوه دادن حقایق و ایجاد چند دستگی بین ایرانیان نتیجه دیگری دربرنداشت.
به این وسیله من اقای سعید سلطانپور و شهرام شهرامیان و مسول «تن تیوی» را به دروغگویی، افترا، مردم فریبی، تفرقه در بین جامعه ایرانیان متهم میکنم و این افراد را جهت مناظرهٔ زندهٔ تلویزیونی دعوت و به چالش میکشم.
از تلویزیون و مجریان «تن تیوی» چند سوال نقل کردید:
«چرا این کنفرانس به صورت مخفیانه بر گذار شد ؟» آیا شما فکر میکنید کنفرانس که طبق گفته آقای عزیزی که شما از آن نقل کردید و طبق گفته «تن تیوی» و دهها رسانه دیگر که همهٔ گفتمان به صورت شفاف، همزمان، بدون تاخیر و بدون سانسور با کمک مترجمین مجاز با پخش در تمام دنیا پخش شد، آیا میشد آنرا مخفیانه تلقی کرد؟
هنوز هم سایت «گفتگو»ها باز است و شما و هر کس دیگر میتواند از دقیقه آغاز تا آینده نزدیک به همهٔ مباحث دسترسی داشته باشد، و شرکت کنید. کما اینکه طبق گزارش رسمی وزارت خارجه کانادا، تا روز ۳۰ ماه می ۳۶۰،۰۰۰ هزار نفر از ایران به این سایت مراجعه کردند و این هنوز ادامه دارد و ظاهراً ادامه خواهد داشت.
« چرا رسانههای ایرانی ، کانادایی از برگزاری چنین کنفرانس مهمی که برای ایرانیان بود، بیاطلاع بودند.»
ظاهراً آنچه شنیده شد عبارت بود از: برگزار کنندگان نمیخواستند یک سیرک از این برنامه درست کنند و محل کنفرانس با درگیری پلیس و یا تهدید از عوامل رژیم مشکلات برای دانشگاه ایجاد کنند. در ضمن هدف تبلیغات برای کنفرانس نبود بلکه، این آغازی بود برای کنفرانسهای آینده و این میتواند امتحانی برای آینده باشد، در ضمن هدف تماس با مردم ایران بود بدون آگاه کردن رژیم جمهوری اسلامی از پیش.
«چرا اجازه شرکت بر برخی رسانههای مانند بیبیسی و یا وبسایت بالاترین … داده شده بود ولی رسانههای ایرانی -کانادایی اجازه در این کنفرانس برای تهیه خبر و گزارش و مصاحبه و اطلاع رسانی داده نشد؟»
اسامی که نام بردید جهت خبرنگاری دعوت نشده بودند بلکه برای شرکت در پانلها و گفتگو در مورد نقش رسانه و نقش رسانهها در ارتباطات دعوت شده بودند، کما اینکه شما هیچ گزارش خبری از این سازمانها ندیدید. سوال از شما و دیگران که به اصطلاح نگران هستید: چرا در گفتگوها شرکت نکردید؟ تمام وسیلههای ارتباطی باز و در اختیار همگان از سراسر دنیا بود. هنوز هم دیر نیست میتوانید شرکت کنید.
هنوز هم با کسانی که شرکت کردند میتوانید مصاحبه کنید. دیگر از این شفافتر، دمکراتیکتر کجا دیدید؟ اینرا از خود سوال کنید؟ «گفتگو جهانی» هنوز در جریان است، چی باعث میشود شما گزارش ندهید؟
این هوچی گریها برای چیست؟ چه سازمانی، چه کسی از این لجن پراکنیها سود میبرد؟ آیا این کارها به نفع ایران هست یا خیر، واقعاً فکر کنید؟ این کنفرانس برای شنیدن صدا از داخل ایران، دست اول، برای جهانیان، بدون واسطه و سانسور، آیا این کار خوب بود و یا بد، اگر بد چرا؟ اگر خوب چرا حمایت نمیکنید؟ از مقامات تشکر که نمیکنیم هیچ، کاری میکنیم که آنها هم دلسرد شوند، و دیگر دولتها هم دل سرد شوند .
آیا این آن چیزیست که ما میخواهیم؟ اگر نمیتوانید و یا نمیخواهید کمک کنید، حداقل سنگ نندازید، حداقل گزارش درست بدهید.
«چرا ایرانی – کانادائیهایی که در کنفرانس شرکت کردند، دستچین شده بودند، چرا این کنفرانس به روی عموم ایرانی-کانادائیها و سایرین باز نبود؟» قسمت دوم سوال را در بالا جواب دادم، ولی قسمت اول اینکه چون تعداد میهمانان محدود بود هر کسی را که دعوت میکردند، همین سوال مطرح میشد، و هدف این بود که بتوان از همهٔ گروهها و صاحب عقیدهها نماینده داشت، از جمله، نماینده آقای کروبی، فردی تحصیل کردهٔ حوزه علمیه، جمهوری خواهان، گروه چپ، اقلیت مذهبی یا قومی، مشروطه خواه… سکولارها… امید است بر اساس آن چه گفته شد این برنامه گفتگوها ادامه پیدا کند و دیگر فرهیختگان بدون لجن پراکنیهای جاهلان به نفع مردم ایران ادامه پیدا کند.
در مورد گزارش آقای عزیزی، کسی که شما مقاله ایشان را بدون هیچ تحقیقی چاپ کردید، به عنوان مترجم استخدام شده بود تا کار ترجمه همزمان در دو روز را انجام دهد، بر خلاف مقررات وآیین نامههای استخدامی، نظر کاملا یک طرفه خود را به عنوان یک خبرنگار ولی نه یک خبرنگار بی طرف ( آقای عزیزی خود را کمونیست معرفی میکنند و از نظر من و جامعه کانادا این حقشان است که هر عقیدهای را داشته باشند ولی نمیتواند از اصول خبرنگاری عدول کنند) به چاپ رساندند .
در مورد گزارش «تن تیوی» قسمتی از سوالهای بی پایه این دو نفر اجراکننده که تمام گزارششان بی اساس، مغرضانه، دروغ و مردم فریب بود، پاسخ دادم، امیدواریم مسئولین «سی– آر -تی – سی» در آیندهٔ نزدیک پاسخ گوی هجویات این دشمنان حق و حقیقت برای یک پارچگی جامعه ایرانی باشند.
ساسان صادقی، تورنتو