چهار شعر از زهرا آزادی کیا
شعر چهارم
سیفون توالت تو هستم
مرا بکش
بگذار خانه مان نفس بکشد؛
محکم تر بکش
بگذار سرگین غلتان ها به خانه شان برگردند.
در چین از من پرسیده بودی:
بدون دخالت کمونیست نطفه ها چگونه بارور می شوند؟!
در مصر هرم نوک بینی ام را لیسیده بودی
و درهای آسمان برایت طاق شده بود.
گفته بودی از رنگ های نساجی سفید رنگ شایسته تری ست
پیچیده در تور نازک
کف رودخانه خندیده بودم.
——————-
پانوشت:
کبد چگونه از جنگ های داخلی جان سالم به در می برد آنگاه
که بر پوست لکه هایی هست؟!
شعر سوم
توی اندام دموکراسی
چیز بزرگی پنهان است.
چیزی سفت ، سخت ، خشن
گاه با خون های قائدگی بیرون می ریزد
با تهوع های بارداری پس زده می شود
دوباره بر می گردد
محکم تر
سفت تر
مریض تر
و زن جیغ می کشد
چنگ می برد توی موهایش
توی صورتش
و تمام نفرتش را رو به دزفول تف می کند!
آدم ها پس از تف کردن ممکن است بمیرند؟!
دموکراسی چطور؟
————————–
پانوشت:
آخرین تهوع خر ریخته بر کتاب توی دستش
شعر دوم
اگر به بال هایم سنگ ببندم
اگر به پاهایم چنگ ببندم
اگر از آزادی دور باشم و فاصله ام تا آن مکعب آخر کیلومترها باشد؛
اگر دست هایم را از دهان این کتاب هار بیرون بکشم
تو
۱
ضامن این نارنجک می شوی؟!
————————-
پانوشت:
برگلوی خر سوراخ کوچکی هست که میلهی خود کاری در آن فروکردهاند.
میله چرک و آب مرکبی ست.
شعر اول
خونهای قائدگی پروانه های سقط شده را بیرون می ریزد
دیکتاتورها را بیرون می ریزد
تانکها را بیرون می ریزد
دلالهای ارز را بیرون می ریزد
سیاست مداران را بیرون می ریزد
————————-
پانوشت:
مهره های کمری ستون فقرات ، مهم ترین اندام خر است.
ردی از چسب مایع بین دو مهرهی آخر دیده می شود.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید