Advertisement

Select Page

چیزهایی که همیشه می‌خواستید درباره «پلان» PELAN بدانید!

چیزهایی که همیشه می‌خواستید درباره «پلان» PELAN بدانید!

شهروند بی‌سی: دوسال از فعالیت تعدادی از دانشجویان ایرانی و علاقمندان به سینما در ونکوور در اکران فیلم‌های مستند می‌گذرد.  در طی این دوسال هر ماه یک یا دو فیلم مستند تحت عنوان پلان (PELAN) به‌نمایش گذاشته‌شده است. این برنامه به مرور از نظم و ترتیب خوبی برخوردارشد و توانست مخاطبان ثابت خود را پیدا کند. ماه گذشته (اکتبر) این برنامه دوساله شد و پرسش و پاسخ زیر با برگزار کنندگان پلان به همین مناسبت صورت گرفته که توسط یکی از همکاران پلان برای چاپ در اختیار شهروند بی‌سی و سایت شهرگان قرارگرفته‌است. در پی نظر گرامی‌تان را به آن جلب می‌کنیم.

­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

138

برای شروع بهتر است از اینجا شروع کنیم که اساساً «پلان» چیست و از کجا چنین ایده‌ای شروع شد؟

پلان در حقیقت یک پروژه نمایش فیلم مستند است که دوسال پیش کار خودش را آغاز کرد.  مجموعه مدیریتی پلان نیز یک گروه غیرسیاسی و غیر حزبی است که مطلقاً و صرفاً اهداف فرهنگی دارد و بصورت غیر انتفاعی و با همکاری داوطلبانه تعدادی دانشجو و شماری از علاقمندان غیر دانشجوی ساکن ونکوور شکل گرفته و اداره می‌شود. در ابتدا این برنامه توسط انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه بریتیش کلمبیا و در خود آن دانشگاه برگزار می‌شد و طبعاً بیشترین مخاطبانش هم دانشجویان یو بی سی بودند. اما بعدتر این برنامه توانست با دعوت از انجمنهای دانشجویان ایرانی دانشگاههای سایمون فریزر و امیلی کار فعالیت خود را گسترش بدهد، بطوریکه در این مدت پیوسته (باستثناء چند ماه که همزمان با روزهای امتحانات دانشگاهی بوده) هرماه یک و در مواردی دو فیلم مستند از فیلمسازان ایرانی ساکن ایران و خارج ایران را اکران کرده است. پس از هر برنامه هم با کارگردان فیلمها یا یکی از عوامل تولید فیلم بصورت اینترنتی و از طریق اسکایپ نشست پرسش و پاسخ برگزار کرده‌ایم. بطور خلاصه «پلان» یک شب فیلم دانشگاهی است.

تا به امروز چه فیلمهایی نشان داده‌اید؟

خوش شانس بودیم که فیلمهای خوبی هم از فیلمسازان جوان و هم از با تجربه‌ها پخش کنیم. در هجده برنامه گذشته دو دوره مدیریتی داشتیم که در دور اول این فیلمها نمایش داده شده‌اند: «رییس جمهور میر قنبر»،  «در پوست خود نمی‌گنجد»، «۰۲۱، تهران» و «۴۴۴ روز» (همه از ساخته‌های محمد شیروانی)، «جای خالی» (امیرنعیم حسینی)، «در غیاب آقا و خانم ب» (رضا دریانوش و فیما امامی)، «۲۱ روز و من» (شیرین برقنورد)، «در خیابان ناتمام» (پیروز کلانتری)، «خانه من» (محسن امیریوسفی)، «کارت قرمز» (مهناز افضلی). و در سال دوم فعالیت پلان که با مدیریت جدید آغاز شد نیز این فیلمها به نمایش درآمده‌اند: «تا باران بعدی» و «فراتر از رنگ» (هر دو از مریم سپهری)، «لطفاً با لبخند وارد شوید» (رضا عباسی- تهیه کننده: جواد ظهیری)، «خاورخانم» (کاوه حدادی- تهیه کننده: جواد ظهیری)، «من انرژی هسته‌ای نیستم» و «ما همه سربازیم» (هردو از مهدی قربانپور)، «ناگهان تو گم شدی» و«اهالی خیابان یکطرفه» (هردو از مهدی باقری)، «هفده ساله‌ها» (اصلان شاه ابراهیمی و عطیه عطارزاده)، «جری و من» (مهرناز سعیدوفا)، «چنارستان» (هادی آفریده)، و «دینگومارو» (کامران حیدری).

چرا فیلم مستند را برای شروع انتخاب کردید؟

بدلایل مختلفی. اول اینکه همیشه امکان دیدن سینمای داستانی وجود داشته است. جشنواره‌های مختلف، انتشار فیلمها روی دی وی دی در شبکه فیلمهای خانگی و در پی آن روی اینترنت. ضمن اینکه هر از چندی یکی از فیلمهای داستانی سینمایی ایرانی رنگ پرده‌های شهر ونکوور را می‌گیرد. اما پیدا کردن فرصتی برای تماشای فیلم مستند اتفاق آسانی نیست. چون معمولن این فیلمها وارد شبکه نمایش خانگی نمی‌شوند، و اگر هم روی اینترنت بتوان آنها را دید اغلب نسخه‌های مثله شده و بی کیفیتی هستند. خلاصه از نظر ما دیدن فیلم مستند در این شرایط حتمن رویداد مغتنمی است. دوم اینکه سینمای مستند سینمای جذابی است. فیلم‌های متفاوت از زاویه دیدهای مختلف را می‌توان در این سینما پیدا کرد. سینمای داستانی ایران این میزان تنوع موضوعی ندارد. تاحدودی هم این واقعیت قابل توجیه است چون این نوع سینما درگیر بازگشت سرمایه است و کمتر خطر می‌کند و از اینرو موضوع و ساختار بیشتر فیلمهای داستانی محافطه کارانه و بشدت محتاطانه است و به مرور زمان کم کم بهم شبیه شده‌اند. سینمای ایران پر شده است از رضا عطاران، لیلا حاتمی، مهتاب کرامتی، صابر ابر و نگار جواهریان و حامد بهداد که انگار از یک فیلم روی پرده آمده‌اند و رفته‌اند روی یک فیلم دیگر. همچنین فیلمهای داستانی بیشتر پایتخت محورند و اغلب ملاحظات شهرنشینها و بویژه تهرانی‌ها را نشان می‌دهند، آنهم به شکل مصنوعی و از پیش طراحی شده. در همین جشنواره فیلم ونکوور که یک ماه پیش برگزار شد فیلمی از سینمای ایسلند نشان داده شد به نام «قوچ‌ها» که بسیار فیلم خوبی است و موفقیت بین المللی بسیاری هم داشت و داستان این فیلم می‌توانست به راحتی مثلاً در ایران اتفاق بیفتد. اما چنین نشد چون سینمای بدنه ایران بیشتر سینمای تهران است و پیش از هرچیز نگران بازگشت سرمایه. در نقطه مقابل سینمای مستند است که به نسبت کم هزینه‌تر است و فیلمسازان آن شجاعانه‌تر دوربین خود را روی سوژه‌های بکری می‌بردند که در سینمای داستانی هرگز مجال یا شجاعت مطرح شدن این موضوعات وجود ندارد. از اینروست که سینمای مستند تصویر جامعتری از ایران نشان می‌دهد. در سینمای مستند فیلمهایی در ژانرها و موضوعهای مختلفی ساخته می‌شود که این تنوع در سینمای داستانی ایران کمتر دیده می‌شود مثلن فیلم‌هایی با دغدغه‌های تاریخی، سیاسی، شهری، روستایی، محیط زیستی، آموزشی، فقر، جنگ، مهاجرت و حتی حیات وحش یا نظایر آن. و در آخر هم اینکه نباید یادمان برود که بسیاری از فیلمسازهای موفق سینمای داستانی کار خودشان را با سینمای مستند یا فیلم کوتاه آغاز کرده‌اند. رخشان بنی اعتماد، جعفر پناهی، محسن امیریوسفی و … از آنجمله اند. باز هم از همین جشنواره فیلم ونکوور استفاده کنیم و مثالی بزنیم. فیلم بسیار خوب «ناهید» ساخته آیدا پناهنده را در نظر بگیرید که ارسلان امیری هم در تولید این فیلم نقش بسیار مهمی داشته است. هر دو آنها سابقه تولید فیلم مستند دارند. فیلم هم با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته شده است. اینجوری می‌شود نسل آینده سینمای ایران را بهتر شناخت.

آیا برنامه‌های پلان به نمایش فیلمهای مستند محدود و خلاصه خواهد شد؟

درحال حاضر تمرکز اصلی ما بر نمایش فیلمهای مستند است. انجمن‌های دانشگاهی پیش از این چندین بار فیلمهای ایرانی را در ونکوور نشان داده بودند. پس از شکل گیری پلان و بویژه با گروه مدیریتی فعلی در تلاشیم که در زمینه نمایش فیلمهای سینمایی بهتر نیز فعال باشیم و با گروههای حرفه‌ای پخش فیلم مشارکت کنیم و بتوانیم برنامه نمایش فیلمها را ساماندهی کنیم. افزون بر آن نمایش فیلمهای کوتاه و انیمیشن نیز به مجموعه کارهایمان اضافه خواهد شد.

چه معیارهایی برای انتخاب فیلمهای مستند دارید؟

صادقانه باید بگوییم که در حال حاضر و به چند دلیل دستمان برای انتخاب فیلمها خیلی باز نیست. ما هنوز در ابتدای راه هستیم و هنوز فیلمسازهای ایران با پلان و اهداف آن کاملاً آشنا نیستند. باید زمان بگذرد تا این آشنایی و اعتماد شکل بگیرد تا ما بتوانیم با دست باز انتخاب‌ها را انجام دهیم. همچنین فاصله جغرافیایی و اختلاف زمانی با ایران، ارتباط با فیلمسازان در ایران و اروپا و جلب رضایت آنها را با تأخیر همراه می‌کند. به همه اینها اضافه کنید که پس از کسب رضایت از فیلمسازها درباره نمایش فیلمهایشان باید منتطر باشیم تا نسخه خوبی از فیلم به دستمان برسد. خلاصه همیشه نمی‌توانیم بهترین انتخابها را داشته باشیم. با این وصف چند معیار اصلی برایمان وجود داشته و دارد:

۱- در میان فیلمهای موجود بدون شک باید کیفیت فیلمها هم از نظر تصویری و هم از نظر صوتی و هم از نظر موضوعی بالا باشد. آر این رو فیلمها اول توسط گروه انتخاب فیلم دیده می‌شوند و اگر این کیفیتها توسط گروه تأیید شد، فیلم نمایش داده می‌شود. خلاصه با همه احترامی که برای فیلمسازان قائل هستیم ارسال فیلمهایشان برای ما به این معنی نیست که ما آنرا بی هیچ پیش شرطی نشان خواهیم داد.

۲- همچنین در تلاش هستیم که فیلمهای تولید شده در سالهای اخیر را نشان دهیم. فیلم‌هایی که در سالهای اخیر ساخته شده‌اند دغدغه‌های ایران و ایرانیان معاصر را بهتر بازتاب می‌دهند. بعنوان مثال دو فیلم «اهالی خیابان یکطرفه» و «چنارستان» که هر دو از تولیدات سال قبل ایران بودند و چندی پیش در جشن خانه سینما شرکت داشتند را در پلان امسال نشان دادیم و از این طریق فاصله اکران آنها در ایران و ونکوور به چند ماه تقلیل پیدا کرد.

۳- یک معیار مهم دیگر برای ما امکان گفتگو با فیلمساز پس از فیلم است. اصولن اگر چنین امکان یا تمایلی برای فیلمساز نباشد که در جلسه پرسش و پاسخ بعد از فیلم شرکت کند، فیلم از برنامه نمایش حذف می‌شود. چندین فیلم به همین رویه از برنامه نمایش ما حذف شده‌اند.

این برنامه در حال حاضر در کجا برگزار می‌شود؟

همانطور که گفته شد در ابتدا فیلمها در یو بی سی نمایش داده می‌شد. بعدتر بنا به دلایلی (مثل دور بودن مکان نمایش برای خیلی از اهالی ونکوور) نمایش فیلمها به دانشگاه امیلی کار منتقل شد اما علیرغم اینکه هزینه اجاره این سالنها برای پلان بسیار کم بود، کماکان مساله موقعیت جغرافیای مانع بزرگی برای خیلی‌ها بود. با بررسی‌هایی که کردیم به این نتیجه رسیدیم که باید جایی را پیدا کنیم که به مرکز شهر نزدیکتر باشد تا آنها که در شهرهای دیگر زندگی می‌کنند هم انگیزه شرکت در آنرا داشته باشند. اینطور شد که هزینه بالاتر را پذیرفتیم تا مخاطبان گسترده‌تری پیدا کنیم، که به نظر تصمیم درستی می‌آید چون الان یک فصل موفق را در دانشگاه سایمون فریزر پشت سر گذاشتیم و آمار شرکت کنندگان این برنامه در فصل دوم هم رو به افزایش هم است.

نقش انجمنهای دانشجویی دانشگاههای سایمون فریزر و یو بی سی و امیلی کار در برگزاری پلان دقیقاً چیست؟

مهم‌ترین کاری که این انجمن‌ها می‌کنند فراهم آوردن سالن نمایش فیلم است. به لطف این انجمنها ما می‌توانیم سالن‌های ارزان‌تری را برای نمایش فیلم رزرو کنیم و فیلمها را در آنجا نشان بدیم. بدون حمایت این انجمنها قطعاً این پروژه نمی‌توانست دو سال دوام بیاورد و سرنوشتش شبیه پروژه‌های جاه طلبانه دیگر می‌شد. کار دیگری که این انجمنها انجام می‌دهند دعوت از اعضای خودشان برای شرکت در این برنامه‌ها است. سینمای مستند، سینمای مخاطب خاص است و مانند سینمای بدنه نیست که برای مخاطب گسترده باشد. طبعن قشر دانشجو مهمترین بازار هدف ما است. البته شماری از این افراد یا الان در ونکوور نیستند و یا به ایران برگشته‌اند یا به شهرهای دیگر سفر کردند اما کماکان بهترین مجموعه برای ما هستند که می‌توانند خبر نمایش فیلمها را به دانشجوها بدهند و از طریق آنها به اطلاع گروههای دیگر برسد. ضمن اینکه این انجمنها در برگزاری و تبلیغات فیلمها هم کمک می‌کنند و البته همه اینکارها داوطلبانه و بدون هیچ چشم داشت مالی انجام می‌شود.

صحبت از سالن ارزان قیمت کردید و همکاران داوطلب. به نظر می‌رسد این برنامه هزینه‌هایی هم دارد. این هزینه‌ها چطور تأمین می‌شود و آیا پلان به دنبال کسب درآمد مالی هم هست؟

درست است. ببینید پلان یک گروه غیرانتفاعی است وهدف اصلی این پروژه هم هدف فرهنگی است، اما ما باید به آن به چشم یک پروژه اقتصادی هم نگاه کنیم. این بدین معنا نیست که ما برای کسب درآمد مالی هدفگذاری کرده‌ایم. نه چنین نیست. اما لازم است که ملاحظات مالی را هم درنظر بگیریم چون در غیر اینصورت این برنامه دوام پیدا نخواهد کرد. برخلاف تصور خیلی از دوستان که در برنامه‌های پلان شرکت می‌کنند این پروژه هزینه‌های خودش را دارد. در حال حاضر هزینه اجاره سالن یا دقیقتر بگم سالن و تجهیزات صوتی و تصویری نمایش فیلم مهمترین هزینه است. همانطور که قبلاً گفته شد هزینه اجاره سالن و نمایش فیلم در یو بی سی و امیلی کار تقریباً هیچ بود. اما در مورد نمایشهای پلان در سایمون فریزر چنین نیست.  این امکان برای پلان وجود داشت که فیلمها را با هزینه بسیار کمتری نشان دهد، اما در عوض مخاطبان کمتری از ماحصل این تلاشها بهره مند می‌شدند. به همین دلیل ناگزیر بفروش بلیت هستیم که البته مبلغ آن از بلیت سینماهای دیگر شهر گرانتر نیست.

 

پس دلیل فروش بلیت جبران هزینه اجاره مکان نمایش فیلم است که گفتید؟

بخش عمده آن صرف هزینه اجاره سالن می‌شود. به این مورد، باید هزینه خرید حق پخش بعضی از فیلمها و هزینه‌های دیگر را هم اضافه کرد. البته خوشبختانه اغلب دوستان مستندساز فیلمهای خودشان را بزرگوارانه و بدون هیچ درخواست مالی در اختیار ما قرار می‌دهند و ما هم در مقابل اگر فیلمها سودآوری مالی داشته باشند یا آنها را برای خود فیلمسازها ارسال می‌کنیم و یا صرف پروژه‌های دیگر ساخت مستند می‌کنیم.

ممکن است در این مورد کمی توضیح بدید؟ منظورتان از پروژه‌های دیگر چیست؟

بگذارید برایتان یک مثال بزنیم. چندی پیش دو فیلم از یک فیلمساز در برنامه پلان اکران شد که سود اندکی هم داشت. پس از تماس با فیلمساز متوجه شدیم که او در حال ساخت مستند جدیدی است و برای تولید این فیلم یک صفحه فاندریزینگ در سایت کیک استارتر راه اندازی کرده است و پلان هم توانست سود مالی نمایش فیلم ایشان را از طریق این صفحه کیک استارتر به ایشان برگرداند و خوشبختانه این فیلمساز در حال حاضر مشغول انجام مراحل پایانی فیلم جدیدش است. نمونه دیگری هم برایتان بگوییم: همین چندی پیش با خبر شدیم که دو فیلمساز ساکن ایران برای یک پروژه مستند دیگر یک صفحه جمع آوری کمکهای مالی (فاندریزینگ) در سایت «cinecrowd» راه انداختند و پلان هم با پرداخت مبلغ کوچکی به این فیلم کمک کرد تا تولید آن نهایی شود.

آیا برای برآوردن هزینه‌ها بدنبال اسپانسر یا پشتیبان مالی بوده‌اید؟

تا به امروز که نیازی به پشتیبان مالی نداشته‌ایم و این پروژه توانسته روی پای خودش بایستد. اما طبعاً برای گسترش برنامه‌هایی که در سر داریم حتمن وجود یک حامی مالی هنر دوست می‌تواند بسیار مفید باشد. ما برنامه‌های هیجان انگیز بسیاری داریم که امیدواریم بتوانیم در آینده به آنها جامه عمل بپوشانیم و دست هر فرد یا نهادی که بتواند ما را در این مسیر یاری دهد صمیمانه می‌فشاریم.

گفتید که یکی از معیارهای انتخاب فیلمتان گفتگوی با فیلمساز است. هدفتان از این گفتگوها چیست؟ دقیقن دنبال چه چیزی می‌گردید؟

دنبال چیز عجیب و غریبی نیستیم. به نظرمان فرصت مناسبی است که بشود نظرات فیلمسازان را شنید. با شرایط فیلمسازی سینمای مستند آشنا شد. نظرات خودمان را به آنها بگوییم و مکالمه‌ای شکل بگیرد که فهم فیلم و فیلمسازی مستند را بهتر کند. اغلب این فیلمسازها دوست دارند فیلمهایشان دیده شود و با مخاطبان فیلمهایشان صحبت کنند. این کاری است که در ایران هم انجام می‌دهند. حالا که این فرصت فراهم شده هم آنها از آن استقبال می‌کنند و هم ما.

اخبار نمایش فیلم‌ها رو چطور به گوش آن‌ها می‌رسانید؟

سؤال خوبی است. چون حامیان اجرایی این برنامه انجمنهای دانشجویی دانشگاهها هستند بطور طبیعی و اتوماتیک اولین گروه مخاطبان این فیلمها دانشجویان هستند؛ یا آنها که پیش از این دانشجو بوده‌اند و الان مشغول به کار هستند. این افراد اغلب با شبکه اجتماعی فیسبوک آشنا هستند و تبلیغات ما را روی فیسبوک می‌بینند. راههای پیدا کردن ما آسان است. علاقمندان می‌توانند اخبار پلان را در وبسایت تازه تأسیس پلان پیگیری کنند: (www.pelanmedia.com) یا برای پیدا کردن ما از شبکه‌های اجتماعی نظیر فیسبوک و اینستاگرام استفاده کنند. کافی است که کلمه PELAN را در فیسبوک یا ونکوور جستجو کنند و بعد به لوگوی پلان می‌رسند و می‌توانند آنرا لایک کنند و از این به بعد اخبار پلان را به تدریج دریافت خواهند کرد. یا اینکه از این آدرس استفاده کنند: (https://www.facebook.com/PelanVancouver).

دسته دیگری از مخاطبان ما هم کسانی هستند که سالهاست از ایران خارج شده‌اند و در جامعه دانشجویی ونکوور نیستند یا با شبکه‌های اجتماعی در ارتباط نیستند. تلاش می‌کنیم اخبار این رویدادها را از طریق نشریه‌های ایرانی که در ونکوور منتشر می‌شوند به اطلاعشان برسانیم. همینجا جا دارد که از نشریه شهروند و بطور مشخص جناب آقای ابراهیمی تشکر کنیم که از ابتدا همراه و همیار برنامه‌های پلان بودند و اعلان برنامه‌های پلان را سخاوتمندانه منتشر کرده‌اند. البته نشریه‌های دیگری هم هستند که گهگاه آگهی‌های ما را منتشر کرده‌اند که باید از آنها هم تشکر کنیم. اما با توجه به همکاری خوب ما با نشریه شهروند شاید بتوانیم بگیم که این نشریه به نوعی بازوی اطلاع رسانی ما است برای آنها که با شبکه‌های مجازی آشنا نیستند. خلاصه برای آنها بهترین منبع همین نشریه شهروند بی سی است.

یک برنامه نمایش مستند دیگری هم هست بنام «داکیونایت» که بطور همزمان در چندین شهر آمریکا و کانادا از جمله ونکوور اجرا می‌شود. ظاهرن گروه «پلان» با این برنامه هم پیوندی دارد. می‌شود اندکی درباره این برنامه هم صحبت کنید؟

بله حتمن. درست گفتید. «داکیونایت» هم یک پروژه نمایش ماهیانه فیلم مستند است که تقریباً دو ماه پس از تولد پلان در سانفرانسیسکو فعالیت خودش را آغاز کرد و الان بطور همزمان در یازده شهر آمریکا و کانادا در حال اجرا است و تعداد این شهرها هم درحال افرایش است. وقتی پیشنهاد نمایش فیلمهای داکیونایت در ونکوور مطرح شد، پلان هم از این برنامه استقبال کرد. می‌توانستیم این دو برنامه را ادغام کنیم و فقط یک برنامه نمایش ماهیانه فیلم مستند داشته باشیم اما ترجیح دادیم چنین نشود. نوع نگاه و سلیقه‌ای که در انتخاب فیلمها در این دو پروژه وجود دارد باهم متفاوت است. ما هم از این تفاوت استقبال کرده‌ایم. فرصت مناسبی فراهم شده است که علاقمندان سینمای مستند فیلمهای بیشتر و متتوعتری ببینند. «پلان» یک پروژه محلی (لوکال) با هویت خاص خودش است که در آن گفتگوی با فیلمسازان ایرانی نیز در اهداف آن قرار داد، درحالیکه «داکیونایت» یک پروژه فرانچایز شده است که چنین امکانی ندارد. ما کماکان به کار خود در پلان مفتخر هستیم و حمایت اهالی ونکوور بزرگ از این برنامه می‌تواند دلگرمی بیشتری برای ما فراهم آورد.

 

آیا جامعه ونکوور کشش دو برنامه نمایش فیلم مستند با هدف مشابه را دارد؟ فکر نمی‌کنید که به ریزش مخاطب در هر دو برنامه منتهی شود؟

به نکته خوبی اشاره کردید. این ملاحظه دغدغه‌ای بود که خود ما هم از ابتدا داشتیم اما امیدوار بودیم که بتوانیم مخاطبان خاص خودمان را پیدا کنیم که فکر می‌کنیم پس از دوسال چنین اتفاقی افتاده است. راستش سینمای مستند در هیچ کجای دنیا سینمای پرمخاطب یا اساساً مخاطب محوری نیست. در ایران هم اقبال به این نوع از سینما در همین یکی دو سال اخیر و با راه افتادن گروه سینمایی «هنر و تجربه» بوجود آمد. به نظرمان می‌رسد که ونکوور ظرفیتهای بیشتری از نظر مخاطب دارد. هر بار که فیلم جدیدی در برنامه پلان یا داکیونایت اکران می‌شود، چهره‌های جدیدی از راه می‌رسند که برایمان خوشحال کننده است. بین برنامه پلان و داکیونایت رقابتی نیست. دو پروژه مختلف است با دو نوع نگاه متفاوت در انتخاب فیلمها. به همین دلیل است که گروه پلان خود برگزار کننده فیلمهای داکیونایت هم است. گزینه‌های متعدد برای مخاطبان هم جذاب است و قدرت انتخاب آنها را بالا می‌برد. ما از قدرت همفزونی این برنامه‌ها استفاده می‌کنیم. دوسال است که این دو برنامه شانه به شانه هم درحال اجرا هستند و هیچ مشکلی نبوده است و امیدواریم در آینده هم مشکلی پیش نیاید.

خودتان موفقیت این برنامه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

راستش برای ما بسیار مهم است که از نمایش فیلمها بازخورد داشته باشیم. یک سازوکار نظرسنجی هم راه انداخته‌ایم که به ما نشان می‌دهد هرکدام از فیلمها چقدر مخاطبان را راضی کرده است. پس از هر فیلم از شرکت کننده‌های برنامه درخواست می‌کنیم که نظر خودشان را بصورت خوب/متوسط/بد اعلام کنند. تا اینجا نتایج نظرسنجی‌ها خیلی خوب بوده است. افزایش آمار شرکت کننده‌ها هم نشانه دیگری از موفقیت این برنامه بوده که امیدواریم این رویه ادامه پیدا کند.

اگر کسی سوالی، پیشنهادی، یا انتقادی از برنامه شما داشته باشد چطور می‌تواند با شما تماس بگیرند؟

اول اینکه واقعاً از هرگونه سؤال و پیشنهاد و انتقادی استقبال می‌کنیم. راههای متفاوتی برای اینکار وجود دارد. صفحه فیسبوک ما به شکل خوبی فعال است که آنرا می‌توان براحتی در فیسبوک پیدا کرد. همه پیامها را خوانده و سعی می‌کنیم خیلی سریع به سؤالات جواب بدهیم و اگر کسی پیشنهاد یا انتقادی هم باشد آنرا بدون شک پیگیری می‌کنیم. راه دیگر هم اینست که با ما از طریق ایمیل  ([email protected]) در ارتباط باشند.

نکته پایانی؟

در پایان مایل هستیم دوباره از مجله شهروند بی سی تشکر کنیم که همواره یار ما و همراه ما بوده است. قطعاً بدون حمایت این نشریه و البته نشریه‌های مشابه، اخبار پلان به گوش شماری از ایرانیان ونکوور نمی‌رسید.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights