(کار در کلاس با تمرین های ملایم)
من صورت زخم را برداشتم با خودم
از تاریخ نمی توانم
نه نمی توانم بگذرم
و بگویم بچه ها تاریخ فقط یک درس است حالا
که با نمره ی “قابل قبول” هم گذشتن از آن میسر است
نه!
بوی این همه خون را
مجبورم از مشام شما دور کنم
تا دست را روی نقاط زخمی تر نقشه بگذاریم
باید بگویم از اسب ها و موشک هایی
که به خواب مادرانم تاختند
از دوستان دشمن شده
تا دشمنان خونی دوست شده
خیلی ها را نمی توانم تنها یک اسم به حساب بیاورم برای شما
که باور کنید
آرام لای سطرهای تاریخ فقط نشسته اند.
و خیال شما را نمی توانم
نمی توانم
و نمی توانم راحت کنم که بی دلیل
از هر جهت اصلی یا فرعی نقشه می ترسم
می ترسم از تمام نقشه های ریخته شده
برای این گربه ی ملوس
دستم را می گذارم روی شانه های تاریخ
و از عرض نمی توانم که بگذرم
از این همه اتفاق چگونه آخر ؟
چنگیز تو بودی
و من تمام کتابخانه های به آتش کشیده شده
و جوی های خون
تیمور تو بودی هر بار
و من زنان آبستنی
که پای فرارشان لنگ بود.
بعضی ها را آنقدر بد بوده اند
به خاطر نمی آورم
و بعضی ها را درست به همین دلیل
از خاطر نمی برم هرگز
از خاطر نمی برم
که سلمان فارسی گرای مستقیم داد
تا بعد بلدوزها تخت جمشید را نشانه بروند
در قلیان ناصرالدین شاه اما
کسی خواب فین را هم ندیده بود
که رگ امیر مسیر تاریخ را کج کند
به سمتی دیگر
که بعدتر نفت علیه مصدق
مشروطه خواه از آب در بیاورد خودش را
حالا دقت کنید بچه ها
و ببینید گذشتن از طول تاریخ رگ می خواهد
و سواران مشروطه خواه
که تهران دوباره فتح شود
و نفت روی سفره این همه غریبی نکند
برای این گربه ی ملوس!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید