گفتوگوی شهرگان با طاهره فلاحتی خواننده موسیقی اصیل ایرانی
بهانگیزه انتشار اولین آلبوم موسیقی سنتی «دمی با دوست» در ونکوور
کل جامعه موسیقی ما تحت فشار است و بطور خاص زنان محذوف کامل هستند. این بیمهری با زنان موسیقیدان، جامعه را از فرهنگ تهی میکند. برای خوانندهها و نوازندگان دوری و جدایی از مخاطب میآورد و قهری ناخواسته را موجب میشود.
شهرگان: خانم فلاحتی، موسیقی – به ویژه موسیقی سنتی ایرانی – را از کی شروع کردید و زیر نظر کدام اساتید، موسیقی ایرانی را فراگرفتید؟
طاهره فلاحتی: حدود ۲۱ سال هست که موسیقی اصیل کار میکنم. آموزش ردیف را نزد خانم پریسا آغاز کردم و ده سال شاگرد ایشان بودم و همچنان هستم. به موازات آواز، به فراگیری سه تار نیز پرداختم. در واقع یادگیری یک ساز برای یک خواننده بسیار لازم و ضروری است و سه تار همراه مناسبی برای کار اصلی من که همان خوانندگی است، می باشد.
از چه زمانی به ونکوور آمدید و فعالیتهای هنری شما در این شهر چیست؟
– از سال ۲۰۰۱ به همراه خانوادهام مقیم ونکوورشدیم. در اینجا هم با بهره گیری از نوارها و کاستهای قدیمی وجدید، سی دی و به ویژه اینترنت سعی کردم به اندوختههایم اضافه کنم. به تدریسِ آواز هم مشغول هستم. ردیفهای آوازی بسیار فرّار هستند و لازم است که بصورت دایم تکرار شوند. تدریس، کمک خوبی برای حفظ آموختهها است.
اخیراً آلبومی از شما بهنام «دمی با دوست» در ونکوور منتشر شده. شکلگیری و روند ضبط این آلبوم چگونه بود؟
– از حدود یک سال پیش به فکر تهیه و ضبط یک آلبوم موسیقی بودم. من خیلی خوشبخت هستم که استاد سعید فرجپوری در این شهر زندگی می کنند، ایشان چهره شناخته شدهای در موسیقی سنتی هستند و وجودشان نعمتی است برای شهرمان. از آنجا که با هنر وسلیقه وی آشنا بودم، با ایشان تماس گرفتم و درخواست همکاری دادم. کار را با تمرین روی دو تصنیف قدیمی متعلق به زمان قاجارکه دوستشان داشتم و دلم میخواست بازخوانی کنم، شروع کردیم. تنظیم جدید و جذاب جناب فرجپوری بر روی این دو تصنیف، حال و هوای متفاوتی را خلق کرده است. این دو کار در این آلبوم به نام تصانیف «چشم خمار» و «محرم راز» معرفی شدهاند.
در کل آلبوم «دمی با دوست» از پنج تصنیف وقطعات آوازی در دستگاه همایون و آواز دشتی بر اساس ملودیهای مقامی (خراسانی) ساخته شدهاست. دوتصنیف «دمی با دوست» و «سرگشته» ساختههای جناب فرجپوری هستند و«سرو خرامان» نیز تنظیم جدیدی بر یک تصنیف خراسانی زیباست.
شعرهای کدام شاعران را انتخاب کردید و انتخابها بر چه اساسی صورت گرفته؟
– از اشعار شعرایی همچون سعدی، حافظ، مولانا، رهی معیری و باباطاهراستفاده کرده ایم.
اگر روزی انتخاب یک شعر از یک شاعر زن بصورت مثال گونه بتواند مشکلی از زنان را بازگو کند و یا به نوعی بتواند توجه جامعه را از مشکلاتی که زنان به دلیل جنسیتی با آن درگیر هستند، بازگو کند حتماً این کار را میکنم.
شعر تصنیف «دمی با دوست» از سعدی و «سرگشته» از مولانا است و این اشعار انتخاب جناب فرجپوری هستند. در قسمت آوازی انتخاب اشعار اصولاً به عهده خواننده است در واقع اشعار منتخب منعکسکنندهی حالات واحساس خواننده است. قسمت آوازی حامل پیام وحس و احوالی است که خواننده به طور خاص قصد انتقال آن را به شنونده دارد. به نوعی نشان دهندهی دغدغههای فکری و غوغای درون هنرمند است. حال این دغدغهها میتواند اجتماعی، سیاسی، عرفانی و یا عاشقانه باشد. به هر حال در قسمت آوازی خواننده از غلیان درونش حرف میزند آنهم به زبان شعر و در قالب ملودیهای ردیف. دراین بخش، از اشعار سعدی، رهی معیری و باباطاهر کمک گرفتم.
نوارندگانی که در این آلبوم با شما همکاری داشتند، همه ساکن ونکوور هستند؟
– بله همه هنرمندان محلی هستند و از چهرههای شناخته شدهی شهرمان: سعید فرجپوری (کمانچه)، ساینا خالدی (سنتور)، هامین هنری (تنبک و دف)، علی سجادی ( بربت)، علی رزمی (سه تار) وآقای رضا هنری که کار ضبط و میکس صدا را انجام دادند. مهارت و توانایی تمامی این جمع، بسیار پیشبرنده بود. من نمی توانم تصور کنم که در شهر ونکوور بدون حضور آقای رضا هنری کاری در موسیقی اصیل ایرانی بخواهد ضبط و یا اجرا شود.
تا قبل از انتشار آلبوم، کنسرتی در ونکوور یا در شهرهای دیگر داشتید؟
– این سعادتی بود برای من که سال قبل با آقای فرجپوری و دوستان دیگر، کنسرتی را با رهبری ایشان در ونکوور اجرا کنیم.
تجربه با مخاطبانتان چگونه بود؟
– اجرای زنده یک برهم کنش همزمان بین مجری و مخاطب است. هنرمند بر روی صحنه تاثیر حضور شنونده را عمیقاً درک و حس می کند و از آنان تاثیر می پذیرد.تفاوت اجرا زنده و ضبط در استودیو مانند مقایسه بین تاتر و سینما است. ضبط در استودیو همانند کار در سینما و اجرا کنسرت در حضور مردم را به مثل تاتر می بینم این دو کاملن دو کار متفاوت با حس و حالی دیگر هستند، اما تجربه خودم در دفعاتی که اجرا زنده بوده است گرفتن نیرو از شنوندگانم بوده است در واقع به خودم می گویم آنچه را که دنبالش بودم را یافته ام و زمان را مناسب می دانم که حس شان کنم و حس شوم .
موسیقی من و دیگران بایستی توسط مردم شنیده شود نه بصورت مخفی تهیه شود؛ بلکه رسانههای کشورم اگر ارزش موسیقیایی در آن دیدند، آن را عرضه کنند. این اتفاق نمی افتد. من و دیگر خوانندگان زن از مردم و نظراتشان محروم شدهایم؛ و این دردناک است.
در آینده تصمیم به اجرای کنسرتی دارید؟
– در آینده نزدیک سعی داریم آلبوم «دمی با دوست» را به طور زنده در ونکوور و چند شهر کانادا و امریکا اجرا کنیم.
آیا به اجرای اشعار شاعران زن از قبیل؛ طاهره قرهالعین، سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و… فکر کردهاید؟
– فروغ را خیلی دوست دارم به خاطرتفکرات آزادش و رهایی اوکه در کلام روانش موج می زند. دلم می خواهد اشعارش را بخوانم . حقیقتش برایم مهم نیست شاعر زن باشد یا مرد. به یاد بیاوریم که خود فروغ در مصاحبهی معروفش با ایرج گرگین، ارزش شعرهایش را نه بر اساس جنسیت که بر مبنای ارزشهای انسانی تعریف کرده است. شکی نیست ظرافت زنانه و احساس زیبایی که در اشعار سیمین بهبهانی و … هست، با وجود من که زن هستم پیوند طبیعی دارد. اما اگر روزی انتخاب یک شعر از یک شاعر زن بصورت مثال گونه بتواند مشکلی از زنان را بازگو کند و یا به نوعی بتواند توجه جامعه را از مشکلاتی که زنان به دلیل جنسیتی با آن درگیر هستند، بازگو کند حتماً این کار را میکنم.
خانم فلاحتی شما جزو انگشت شمار خوانندگان زن هستید که در خارج از کشور موسیقی سنتی ایرانی را دنبال میکند. در واقع شما بانگ رسای نیمهی دیگری هستید که صدایشان در داخل کشور مرعوب فتوا شدهاست. اینک اولین آلبوم شما به نام «دمی با دوست» در ونکوور توزیع شده. چه احساسی دارید؟
– ایکاش چنین نبود. ایکاش صدای این نیمهی دیگر هم شنیده میشد. آخر این نیمهی دیگر که اینچنین مورد بیمهریاست، حامل مهرولطافت انسانیاست و موثر در غنای فرهنگی یک جامعه. کل جامعه موسیقی ما تحت فشار است و بطور خاص زنان محذوف کامل هستند. این بیمهری با زنان موسیقیدان، جامعه را از فرهنگ تهی میکند. برای خوانندهها و نوازندگان دوری و جدایی از مخاطب میآورد و قهری ناخواسته را موجب میشود. من در بُعد اجرایی موفق بودم، به عنوان یک زن ایرانی توانستم یک آلبوم موسیقی داشته باشم ولی من راهی برای دادن این اثرم به مخاطبینام ندارم. داشتن صرف یک سی دی کافی نیست. موسیقی من و دیگران بایستی توسط مردم شنیده شود نه بصورت مخفی تهیه شود؛ بلکه رسانههای کشورم اگر ارزش موسیقیایی در آن دیدند، آن را عرضه کنند. این اتفاق نمی افتد. من و دیگر خوانندگان زن از مردم و نظراتشان محروم شدهایم؛ و این دردناک است. هنرمند دوست دارد شنیده و دیده شود. بهر حال من یک گام جلوتر رفتهام ولی کافی نیست. یکی از راههای برقراری ارتباط میتواند شبکههای اجتماعی و همچنین یوتیوب باشد؛ البته آنها هم چندان در ایران قابل دسترس نیستند، بهخصوص برای عموم مردم. تا کنون از دو تصنیف آلبوم «دمی با دوست» توانستهایم دو ویدیوی موسیقی درست کنیم. آنها در یوتیوب قابل دسترس هستند. امیدوارم به این طریق شنیده و دیده شوم. روزی که این محدودیتها برطرف شوند روز زیبایی خواهد بود.
آیا آلبوم شما در دیگر استانهای کانادا و نیز در کشورهای آمریکا و اروپا هم توزیع خواهد شد؟ و در ایران. . .؟
– آلبوم «دمی با دوست» چند روزی است که در ونکوور قابل خریداری است. کتابفروشی نیما در نورت ونکوور زحمت توزیع آنرا به عهده گرفته است. برای دیگر شهرها و استانهای کانادا نیز حتماً مکانهایی برای عرضه معرفی خواهند شد. طریق دیگری که این آلبوم را عرضه کردهایم از طریق خرید آنلاین است؛ سایتهایی مانند: CD BABY, iTunes و با چند مکان در شهرهای تورنتو و لس آنجلس نیز صحبتهایی شدهاست که از طریق آنها سی دی در دسترس قرار بگیرد.
در مورد عرضه سی دی در ایران موضوع کاملاً متفاوت است. همینطور که خود شما در سئوال پیشین اشاره کردید، این آلبوم یک کار ممنوعه است تنها به صرف اینکه خواننده یک زن است و حق پخش و نشر در ایران را ندارد. این به معنای شکست تجاری این آلبوم است. من از مردم و مردم از کارهایم، محروم هستند. تنها راه شاید ارسال تک تک قطعات برای علاقمندان از طریق ایمیل و بصورت MP3 است. اینگونه به این شیوه، حق مطلب ادا نمی شود ولی به نظر می رسد که راه دیگری نیست.
از اینکه به سئوالات ما پاسخ گفتید، از شما سپاسگزارم.
– من نیز از شما به خاطر توجه پرمهری که به من و این آلبوم نشان دادید، سپاسگزارم. نشریه شما پر بار است و این لذت مصاحبت با شما را صد چندان میکند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه