گفتوگو با مریوان حلبچهای مترجم اشعار فارسی به کردی
مریوان حلبچهای مترجم آثار فارسی به زبان کردی است. حلبچهای از سال ۱۳۷۵ تاکنون ترجمهٔ شعر فارسی را به کردی شروع کرده است. تاکنون آقای حلبچهای ۲۶ کتاب ترجمه کرده است. این کتابها از شاعرانی چون فروغ فرخزاد، احمد شاملو، سهراب سپهری، شمس لنگرودی، حافظ موسوی، شهاب مقربین، رسول یونان، گروس عبدالملکیان و غیره است. ادامهٔ این پروژه و ترجمهٔ آثار شعر فارسی به ایرانی همچنان ادامه دارد. گفتگوی زیر با مریوان حلبچهای و به بهانهٔ ترجمهٔ تازهای از اشعار فارسی به زبان کردی است.
آقای حلبچهای چه شد که تصمیم به ترجمهٔ اشعار فارسی به کردی گرفتید؟ چه عاملی مشوق شما در شروع این پروژه بود؟
– من از بچگی با شعر فارسی و همچنین کردی بزرگ شدهام. زاده شهر حلبچه هستم که به شهر شاعران مشهور است. شهری که بیشترین و بهترین شاعران کلاسیک ازجمله مولوی کرد، نالی، احمد مختار جاف، طاهر بگ جاف و پدر شعر نو کرد گوران زاده آن هستند. پدر بزرگم سواد نداشت ولی گلستان سعدی را میخواند. در حلبجه قبل از دایر شدن مدارس در اوایل قرن گذشته در خانقاهها شعر فارسی و شعر عرب خوانده میشد. قبل از بمباران شیمیایی حلبجه در سال ۱۹۸۸ میلادی من تعداد زیادی دوانین شعر فارسی را در کتابخانه پدرم میدیدم و همیشه شعر کردی و فارسی در خانه ما خوانده میشد. البته من نمیتوانستم آنها را بخوانم، بیشتر پدرم میخواند. اما من علاقهام را به کتاب و کتابخوانی بیشتر مدیون نثر هستم. آنهم یک کتاب فارسی بود که به کردی ترجمه شده بود. داستان امیر ارسلان. پدرم شبها قسمتهایی از آن را برای من میخواند. من شاعرانگی و تخیل بسیار عمیق و زیبایی را در آن داستان میدیدم و بهشدت جذبش میشدم. در اسفند ۶۶ بعد از اتفاق فاجعه حلبجه و منتقل شدن به تهران و چند ماه ماندن در بیمارستانهای تهران، در سن نه سالگی ناگزیر به تکلم به زبان فارسی شدم، چون مترجمی نبود بهناچار با دکترها و اعضای حلال احمر و پرستار و غیره بایستی با زبان فارسی حرف میزدم. در آن زمان فارسیام بهسرعت پیشرفت کرد در حدی که بعدها من را به استان کرمانشاه منتقل کردند همکلاسیهایم که در حلبجه باهم به مدرسه میرفتیم، کلاس اول زبان فارسی بودند، من را گذاشتند کلاس دوم. چون همه کتابهای درسی را سریع میخواندم و مینوشتم در همان سال به کلاس سوم منتقل شدم. علاقه من به شعر و بخصوص شعر معاصر فارسی بهطورجدی در اوایل دهه هفتاد شکل گرفت بهویژه بهار ۷۴ که به تهران آمدم و ماندگار شدم. همان زمان تصمیم گرفتم شعر معاصر فارسی را به زبان کردی ترجمه کنم زمانی که آنها هیچ شناخت دقیق و درستی از شعر فارسی نداشتند. (البته منظورم کردهای عراق است و نه کردهای ایران که آنها تسلط خوبی بر زبان فارسی دارند). من از همان زمان بهطور پراکنده از شاعران معاصر ازجمله شاملو، رحمانی، فروغ، جلالی، آتشی و دیگر شاعران معاصر ترجمه کردم. از شاعران مطرح دهه هفتاد هم ازجمله حافظ موسوی رضا چایچی، عباس صفاری، بهزاد زرین پور، گراناز موسوی و چندین شاعر دیگر هم ترجمه کردم. بعدها تصمیم گرفتم این پروژه را بهصورت کتابهای مستقل کار کنم و نه شعر پراکنده در مطبوعات، زیر عنوان ترجمه شعر معاصر فارسی و تاکنون ۲۹ جلد از آن مجموعه چاپ شده است. ازجمله کتابهای سپری، فروغ، شمس لنگرودی، احمدرضا احمدی، شهاب مقربی، گراناز موسوی، گروس عبدالملکیان، رسول یونان، غلامرضا بروسان، الیاس علوی، سید علی صالحی و چندین شاعر دیگر.
با توجه به تفاوتهای فرهنگی که میان دو کشور و دو زبان وجود دارد چالشهای اصلی شما در ترجمه چه بوده است؟
– خوشبختانه تفاوت آنچنان نیست بلکه نزدیکیها بیشتر است در حدی که من فکر میکنم زبان و فرهنگ فارسی و کردی بسیار به هم نزدیک هستند، بیش از هر دو فرهنگ دیگری در منطقه، این هم باعث میشود مترجم به مشکل آنچنانی برنخورد و ترجمه در زبان مقصد خوب و مؤثر و تأثیرگذار باشد. همین هم هست. ترجمههایم به زبان کردی با استقبال روبرو شده است. این نزدیکی فرهنگی که میگویم ریشه تاریخی دارد و سابقه بسیار طولانی دارد که میبایستی بیشتر رویش کار میشد. اما متأسفانه به دلایل مختلف کار نشده و امروزه این روابط نزدیک تا حدی کمرنگتر شده یا میتوان گفت که میشود.
تفاوت میان ادبیات کرد و ادبیات فارسی چیست؟ با توجه به اینکه شما از شعر فارسی به کردی ترجمه کردهاید چه شباهتهایی میان آثار میبینید؟ تفاوتهایشان چگونه است؟
– بیشک پاسخ این سؤال نیاز به تحقیق وسیعی دارد که در این زمینه تاکنون انجامنشده است. بیگمان هر دو این ادبیات ویژگیهای خاص خود را دارند، همینطور مشترکات و تفاوتهای خاص خود. آنچه مسلم است در مراحل مختلف تاریخی هر دو این ادبیات روی همدیگر تأثیر گذاشتهاند. بهویژه آنچه که عیان است تأثیرات بیشتر ادبای فارس بر ادبیات کردی است. در مقاطع مختلف بسیاری از شاعران کلاسیک کرد شعر با زبان فارسی سرودهاند. امیدوارم روزی پروژههای مشترک در این زمینه صورت بگیرد. تحقیقات درباره تأثیر و تأثر همینطور تزهای تطبیقی در این زمینهها نوشته شود. مطمئناً با توجه به شناختی که من روی این دو ادبیات دارم و بیست سالی است که در این زمینه کار میکنم، مشترکات و نزدیکیها بسیار زیاد است.
هرساله ظاهراً جشنوارهای در کردستان برگزار میشود که شاعران فارسیزبان هم دعوت میشوند ممکن است کمی در مورد این جشنواره توضیح بدهید؟
– هجده سال از جشنواره فرهنگی ادبی گلاویژ سپری شده؛ آذرماه امسال نوزدهمین سال آن برگزار میشود، به مدت پنج روز. هرسال نویسندگان، شعرا، اهل اندیشه و علوم اجتماعی و زمینههای دیگر به مدت پنج روز در شهر سلیمانیه گرد هم میآیند و آثار خود را میخوانند. البته آثارشان به زبان کردی ترجمه میشوند و گفتگوهای جدی میان اهلقلم کشورهای مختلف شکل میگیرد. بنده مسئولیت مهمانان ایرانی را به عهدهدارم. ما هرساله یک روز کامل را به ایران اختصاص میدهیم. تاکنون شعرا و نویسندگان زیادی از ایران و خارج از ایران به این فستیوال دعوت شدهاند و آثارشان را خواندهاند و کتابهایی از آنها به زبان کردی در کردستان عراق چاپ شده است. ازجمله سید علی صالحی، شمس لنگرودی، علی باباچاهی، یوسف عزیز بنی طرف، موسی بیدج، حافظ موسوی، فرخنده آقایی، مهسا محب علی، شهلا زرلکی، شیوان مقانلو، لیلا صادقی، بهاره رضایی، آیدا عمیدی، شبنم آذر، کتایون ریزخراتی، گروس عبدالملکیان، فرهاد گوران، رحیم فروغی، شهرام اقبال زاده، حافظ خیاوی، کامران محمدی، محمد حسینی، محمد زندی، علیرضا عباسی، علی اشرف درویشیان، منصور یاقوتی و خیلیهای دیگر که نمیتوانم همه را اسم ببرم. این جشنواره کوشش زیادی در راه پیشرفت و نزدیک شدن هرچه بیشتر فرهنگ فارسی و کردی کرده و میکند.
میزان استقبال مخاطب کردی از ترجمهٔ این اشعار چگونه بوده است؟ فکر میکنید تا چه حد مخاطبی که زبان فارسی نمیداند بتواند با این زبان و ترجمه ارتباط برقرار کند؟
– خوشبختانه استقبال بسیار خوب بوده تا جایی که بیشتر کتابها در مدت زمان کوتاهی به چاپ سوم رسیدهاند. التبه اگر صنعت چاپ و نشر در کردستان عراق حرفهای بود و فرهنگ تجدید چاپ سالم بود و از ما مؤلف و مترجم دزدی نمیشد! مطمئناً به چاپهای بیشتری میرسیدند. چه در دوران دانشجویی و چه سالهای بعد مدام جوانهای مخاطب ادبیات که کتابها در دسترسشان نیست با من ارتباط برقرار میکنند و من به ناگزیر فایل آن کتابها را تقدیمشان میکنم. چون فقط در گذشته ترجمههای بسیار ضعیفی از فروغ و سپری شده بود و آنها فکر میکردند شعر معاصر فارسی به اینها ختم میشود و شناخت آنچنانی درباره شعر دهههای دیگر و شاعران نسل بعدی نداشتهاند. من احمدرضا احمدی، جلالی، رحمانی، آتشی، شمس لنگرودی، سید علی صالحی، صفاری، مقربین، گروس عبدالملکیان، شاعران جدیدتر را معرفی کردم و با استقبال بسیار خوبی روبرو شد.
فکر میکنید ترجمهٔ اشعار زبان فارسی به کردی به پیوندی میان ادبیات دو زبان منجر خواهد شد؟ و چه قدر این ترجمهها به نظرتان در ادبیات کردستان تأثیر خواهند گذاشت؟
– تردید ندارم در اینکه ترجمه این شعرها اثرگذار بوده و خواهد بود. در ده سال گذشته این تأثیر را بروی اشعار تعدادی از شاعران جهان میبینم. خود این پیوند از طریق ترجمه میتواند آغاز خوبی برای پروژههای وسیعتر و رابطه فرهنگی عمیقتر در این عصر باشد که عصر ارتباطات نام گرفته است. فکر میکنم بهترین راه شناخت و آشنایی بیشتر و دوستی و نزدیکی بیشتر باهم دیگر باید از طریق همین ترجمه و گفتمان فرهنگی باشد. همین چیزی که مردم کردستان تاکنون استقبال کردهاند. البته ترجمههای من که بیش از ۴۶ کتاب است تنها محدود به حوزه شعر نیست، بلکه حوزه ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی را نیز در برگرفته است. تاکنون آثاری از جعفر مدرس صادقی، هدایت، چوبک، درویشیان، احمد غلامی، احمد اخوت و خیلی دیگر از داستان نویسان را نیز ترجمه کردهام. همینطور چند کتاب از نمایشنامه نویسان ایرانی ازجمله ساعدی، بیضایی، محمد رحمانیان و محمد یعقوبی، عبدالحی شماسی و …
آیا در کنار ترجمهٔ شعر فارسی به کردی بالعکس هم کاری ترجمه کردهاید؟
– بله. تاکنون چند مجموعه شعر از شاعران معاصر کرد به زبان فارسی ترجمه کردهام. توسط ناشران مختلف ایرانی چاپ شده است. ازجمله شیرکو بیکس، رفیق صابر، لطیف هلمت، فرهاد پیربال، دلاور قرداغی، کژال احمد و شاعران جوان دیگری که اکنون در حال طی کردن پروسه هفت خان رستم چاپ و نشر در ایران است.
پروژهٔ بعدی شما در خصوص ترجمهٔ اشعار چگونه است آیا تمرکزتان فقط بر شعر نو ایران است و یا قصد دارید دیگر اشعار بهخصوص اشعار به سبک کلاسیک را هم ترجمه کنید؟
– البته من فقط شعر معاصر فارسی را به زبان کردی ترجمه میکنم. با تمام علاقهای که به شعر کلاسیک فارسی دارم، ترجمه نکردم و نمیکنم، دوست دارم به همان زبان اصلی خوانده شوند. بیشتر شعر شاعران نسل جدید را ترجمه میکنم چه در ایران و چه خارج از ایران. البته من شعر جهان را نیز از طریق زبان فارسی هم به کردی ترجمه کردهام، ازجمله نرودا، پاز، اریش فرید، بوکوفسکی، ارهان ولی و شاعران دیگر.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia