گفتوگوی شهرگان با هنرمند مردمی عهدیه بدیعی
* همۀ زنان ایران از هر طبقهای از بسیاری از حقوق انسانی و اجتماعی خود محروم و ممنوع هستند
گفتوگوی شهرگان با هنرمند مردمی عهدیه بدیعی؛ «برای من ارزش مردم عامی از مردم طبقۀ خاصّ کمتر نیست»
– خانم عهدیه شما نیمی از صدای فیلم فارسی در رژیم پهلوی بودید. نیمهی دیگر شما ایرج بود که با هم یک زوج صدایی برای نقشآفرینان نقش اول بازیگران زن و مرد را تشکیل میدادید. امروز این شیوه در سینمای ایران، منسوخ شده، اما با مهجور شدن این شیوه، صدای آوازی نیمهی دیگری از موسیقی ایرانی نیز در حاکمیت جمهوری اسلامی ممنوع اعلام شده و شما و صدای جنس شما نه منسوخ که ممنوع شده است. از این ممنوعیت صدای زنان و جلوگیری از فعالیت هنری شما چه احساسی دارید؟
مسلّما هر انسان آزادهای از شرایط کنونی زنان ایران غمگین و متأّسف میشود. نه فقط از نظرممنوعیّت صدای زن بلکه همۀ زنان ایران از هر طبقهای از بسیاری از حقوق انسانی و اجتماعی خود محروم و ممنوع هستند. هیچ پرندهای با یک بال پرواز نمیکند پس مسئولین ایجاد چنین شرایطی برای زنان باید مطمئن باشند که هیچ اجتماعی با از کار انداختن و محروم کردن نیمی از افراد خود به اوج سعادت و خوشبختی نخواهد رسید. زن و مرد دو بال پرندۀ زندگی هستند. و هر دو بال باید در کمال قدرت و سلامت باشند تا پرواز به اوج صورت گیرد.
– چند سال است که روی صحنه نرفتید و برای علاقهمندان صدایتان نخواندید؟
از وقتیکه در اسپانیا زندگی میکنم. البتّه برنامههایی داشتهام، بصورت کنسرتهای عمومی و برنامههایی در نقاط مختلف دنیا در زمینۀ همکاری با سازمانهای خیریّه در جهت پیشبرد اهداف انسانی آنها. ولی بطور حرفهای و مداوم نبوده.
– چند سال است که در اسپانیا زندگی میکنید و زندگی در اسپانیا چگونه است و دلمشغولیهایتان چیست؟
۳۸ سال است که اسپانیا هستم و زندگی در اسپانیا مثل همۀ کشورهای غربی است. البتّه مردم اسپانیا بسیار خونگرم و مهربان هستند و خیلی به اصطلاح ما ایرانیها اهل دلاند. تا وقتیکه با بچهها با هم بودیم، بزرگترین مشغولیت های من بچّهها و کارها و مسئولیتها در مقابل آنها بود. و بعد از اینکه همه مستقل شدند، یعنی در حال حاضر، بودن و لذّت بردن از نوهها، گاهی قبول برنامههایی در همکاری با انجمنها و سازمانهای خیرِیّه (مثل همین همکاری با جامعۀ زنان ایرانی در ونکوور) تهیّۀ مجموعههایی بهصورت صوتی یا ویدیویی برای بچّهها و مطالعه.
– از خانوادهتان و تعداد فرزندانتان برایمان بگوئید؟
من چهار فرزند دارم، یک پسر و سه دختر. دخترها ازدواج کردهاند و در حال حاضر ۵ نوه دارم.
فرزند بزرگ من – حسین – پیانو مینوازد و در خیلی از برنامهها و تهیّۀ مجموعههای موسیقی با من همکاری میکند.
بعد دخترم؛ شیدا، متخصّص در کاشتن دندان و جرّاحی دهان است که او هم سه فرزند دارد.
شادی؛ دختر دیگرم، تحصیلات عالی خود را در رشتۀ طبّ سوزنی در چین دنبال کرد و اکنون در اسپانیا کار میکند و صاحب دو فرزند است.
شبنم، دختر کوچکتر از همه، ازدواج کرده ولی هنوز فرزندی ندارد. شبنم صدای قشنگی دارد و او هم در بعضی از کنسرتها و برنامهها با من همکاری داشته است.
– شما در کنار ترانهخوانی در سینمای فیلم فارسی و خواندن ترانه بر روی چهرۀ فروزان، آذر شیوا، پوری بنایی… ، کارهای جدی و کلاسیک هم اجرا کردیدهاید. آهنگسازانی چون فرهاد فخرالدینی و همایون خرم، مهدی خالدی، جواد معروفی،… برایتان آهنگ ساختند و در برنامهی گلها هم برنامه اجرا کردید. امروز که پس از سالها فاصله به کارنامهتان نگاه میکنید، کدامیک از کارهایتان را زیر سئوال میبرید و به کدامشان میبالید؟
من از اجرا و خواندن آهنگهای کلاسیک بسیار خوشحال بوده و هستم. ولی اجرای ترانه های فیلم هم برایم بسیار با ارزش است چون ما در اجتماع ایرانی همه نوع افراد، با سلیقهها و طبقات مختلف داریم. ترانههای فیلم بیشتر حالت موسیقی مردمی داشت و مردم عامی از آنها لذّت میبردند. برای من ارزش مردم عامی از مردم طبقۀ خاصّ کمتر نیست. بنابراین هر دو نوع موسیقی و اجرای آن برایم ارزشمند است و هیچ کدام را زیر سؤال نمیبرم.
– خانم عهدیه شما تا سال ۱۳۵۷چیزی حدود ۱۶۰۰ ترانه اجرا کردید که در نوع خود یک رکورد است اما پس از انقلاب و با روی کارآمدن جمهوری اسلامی در ایران، حتی در خارج از کشور، ترانهای نخواندید و یا انگشت شمار بودهاند. دلیل آن چیست؟
البتّه ترانههایی خواندهام ولی بسیار کم بودهاند و دلیلش، اوّل سرگرم بودن در محیط خانواده و تربیت بچّهها و دوّم نبودن در محیط کار هنری. همۀ خوانندگانی که بعد از انقلاب میخواستند کارشان را ادامه دهند باید به لوسآنجلس میرفتند و من دوست نداشتم در لوسآنجلس زندگی کنم. در واقع من سه سال قبل از انقلاب از ایران رفته بودم و دیگر دنبال ادامۀ کار هنری بصورت حرفهای نبودم.
– شما کارتان را از برنامه کودک رادیو تهران در سال ۱۳۳۷ شروع کردید. در آغازِ کارتان چه چیزهایی اجرا میکردید؟
در شروع کار هنری در برنامۀ کودک رادیو ایران، ما (بچّهها) ترانههای خوانندگان بزرگتر را میخواندیم ولی شعر آنها میبایست مناسب بچّه ها عوض شود. ارکستر برنامۀ کودک چند نفر از بهترین نوازندگان رادیو بودند. مثل سورن، آندرانیک، منوچهر بیگلری، واروژان و نیکل الوندی. ولی کم کم برای برنامۀ کودک آهنگهای مخصوص ساخته شد.
رئیس برنامۀ کودک داوود پیرنیا بود که برنامۀ گلها هم از ابتکارات او بود. یادم هست که از همان کودکی داوود پیرنیا به من میگفت که «تو چند سال دیگر باید در برنامۀ گلها بخوانی» و همین طور هم شد. من اوّلین برنامۀ گلها را در سنّ ۱۴ سالگی اجرا کردم.
اولین ترانهٔ گلها که در این سن اجرا کردید شعر و آهنگ آن از کی بود؟
اوّلین ترانۀ گلها در سنّ ۱۴ سالگی با آهنگی از امیر حسین مهرپور و شعری از دکتر منوچهر معین افشار بود.
– خانم عهدیه بیش از سه دهه است که در اسپانیا زندگی میکنید. فرهنگ و موسیقی اسپانیایی چقدر شما را متأثر کرد و آیا کارهایی به زبان اسپانیایی یا به زبان فارسی با تم اسپانیایی اجرا کردید؟
مسلّما موسیقی و فرهنگ اسپانیولی روی کارها و حتّی نحوۀ خواندن من تأثیر گذاشته است. سالها پیش یک مجموعه از ترانهها بصورت سی دی به اسم تک خال اجرا کردم که تمام آهنگهای آن را آهنگسازان اسپانیولی برای من ساخته بودند. من آن اهنگها را هم با شعر اسپانیولی و هم با شعر فارسی از بیژن سمندر اجرا کردم.
– شما ماه مارس امسال ( ۲۰۱۴) میهمان شهر ما در ونکوور هستید. آیا این اولین سفرتان به قاره آمریکاست و در این سفر برنامهای اجرا خواهید کرد؟
من بارها و بارها به آمریکا و کانادا سفر کرده و برنامههایی اجرا کردهام. در این سفر هم روز شنبه، ۸ مارس، و به مناسبت روز جهانی زن، برنامهای دارم بصورت افتخاری و در همکاری با جامعۀ فرهنگی زنان ایران.
– خانم عهدیه از شما به خاطر این گفت و گو سپاسگزارم.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه