برایم دین و دنیایی، تو را دلباب میبینم
تمام لحظههایم را به شوقات ناب میبینم
نسیمی خوب و دلسوزی که میفهمد شقایق را
نفس تنگ است تا بر من، تو را بیتاب میبینم!
اگر آغوش مهرت را به رویم بسته بگذاری
خودم را مثل ماهی گیج در گرداب میبینم !
نمیآید به چشمم ماه و خورشید، آسمان یا کوه
که دریایی و من رودم، تو را جذاب میبینم
امید انگار میبیند به جایم، با تو این دنیا
همه نور است و حتا ابر را مهتاب میبینم!
دوباره میشوم زنده، نفس تا میکشم از تو
چنین عطری که جانبخش است را نایاب میبینم!
اگر یادت نباشد روح سرگردان و جسمم را
نه با دریا فقط وابسته با مرداب میبینم
شناگر میشوم در بحر رویاهای خود با تو
بیابان هم اگر باشد، مداوم آب میبینم !
#مریم_یوسفی_نصیری_نژاد
تعداد بازدید: ۱۸۴