ادبیات زنان مهاجر و چالش های بازتاب شرایط زنان در خارج از ایران
شهرگان: بعد از انقلاب ایران و در طول چند سال گذشته، رشد و نشر ادبیات و آثار هنری در خارج از ایران افزایش چشمگیری یافته است. آثار منتشره در خارج از ایران بهخصوص در چند دههی گذشته و به دلیل سرکوب و سانسور و سختگیری برای نشر کتاب در ایران موجب شده است که بسیاری از نویسندگان مهاجر در خارج از ایران نتوانند آثار خود را به فارسی و در داخل منتشر کنند و همین موجب شکلگیری موج جدیدی از ادبیاتی شده است که به زبانهای دیگر و در خارج از ایران منتشرشده است. بااینحال به نظر میرسد که تنوع و پراکندگی آثار منتشرشده در فضای خارج از ایران بر بالابردن میزان آگاهیهای غیرفارسیزبانان نسبت به شرایط داخل ایران و در نتیجه انتقال دانشی خاص تأثیر زیادی گذاشته است.
اما نکتهی مهم در ادبیات شکل گرفتهشده انتقال بخشی از دانشی است که دید جهانیان را بر پایهی آن دانش بنا میسازد و بهعبارتدیگر به آنها قدرت تعبیر و قضاوت در مورد مردم داخل ایران، شرایط سیاسی – اجتماعی و دیگر باورهای مردمی میدهد؛ و همین قضاوتهاست که فضای مختلف از جمله تصویر ایرانیان را در مدیای خارج از ایران میسازد. ادوارد سعید مینویسد: «تمام دانشهایی که در مورد جامعهی بشری است و نه در مورد دنیای طبیعی، دانشی تاریخی است و بنابراین این دانش بر پایهی قضاوت و تعبیر بنا شدهاست. این به آن معنا نیست که بگوییم حقایق و اطلاعات وجود ندارند، بلکه حقایق اهمیتشان را از آنچه که در تعابیر از آنها ساخته میشود، بهدست میآورند. چرا که تعابیر بستگی به این دارد که تعبیرگر کیست و منظورش چیست، هدفش چه کسی است و در چه برههی تاریخی آن تعبیر اتفاق افتاده است» (سعید، ۵۳).
آنچه که مسلم است بسیاری از این آثار چه به زبان فارسی – که به زبانهای دیگر برگردانده شدهاند – و چه آنهایی که به زبانهای غیراز فارسی نوشتهشدهاند، عموماً بازتاب دغدغههای نویسندگان آن اثر و یا شرایط و تجارب آنها در خارج از ایران است، اما در این میان زنان نویسنده نقش مهمی در شکلدهی و ساماندهی به این نوع ادبیات و برقراری پل اطلاعاتی میان ایران و دیگر کشوری که به آن مهاجرت کردهاند، داشتهاند. بسیاری از این نویسندگان زن توانستهاند در انتقال شرایط واقعی زنان در جامعهی ایرانی از طریق ادبیات به غیرفارسیزبانها یاری رسانند.
به طور کلی میتوان این آثار را به دو دستهی اصلی تقسیم کرد: آنهایی که در خارج از ایران منتشرشده و ترجمه شدهاند و یا به زبان همان کشور نوشتهشدهاند و آنهایی که توسط نویسندگان داخل ایران به زبانهای دیگر منتشرشدهاند. آن چیزی که میان هر دوی این گروه مشترک است، انتقال دغدغههای زنان، مطالبات آنها از طریق ادبیات و همینطور تجربههای مشترک هر زن ایرانی است که گهگاه در فضای خارج از ایران هم شکل گرفته است.
اما خط تفاوت مشخص را میتوان میان آثار منتشرشده در داخل و خارج از ایران دید و آن هم صراحت در بیان دیدگاهها و رویکردهای مربوط به زنان است که مسلماً در ادبیات زنان داخل ایران به دلیل سانسور نتوانسته است خود را بهصورت محرض بازنماید، بااینحال استفاده از تکنیکها و همینطور مضامین فمینیستی و وامگیری از ادبیات و تکنیکهای ادبی پستمدرن نیز در بسیاری از این آثار واضح و مشهود است و دلیل آن هم مشخصاً به دلیل حساسیت زن ایرانی به مسائل اجتماع خود و درعینحال حذف او از بسیاری از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی به دلیل جامعهی مردسالار است؛ بهعبارتدیگر دغدغهی اکثر نویسندگان زن داخل ایران، استفاده از ادبیات برای شرکت در گفتمانهای سیاسی و اجتماعی و حرکت بهسوی تغییر از طریق ادبیات است. ویژگی دیگر این آثار نیز تاکید بر شناخت هویت فردی زن و اصرار و ایستادگی در برابر ایدئولوژیهای مردسالاری و مذهبی است که عموماً تمایل دارد هویت زن را نادیده گرفته و یا آن را انکار کند. اینچنین ادبیاتی عموماً از زبان استعاری و سمبلیک بهره برده است تا نویسنده بهراحتی بتواند خواستهای خود را مطرح کند.
بعضی از این آثار در خارج از ایران هم ترجمه شدهاند و ترجمهی آنها بخشی از کلیشههای ساختهشده علیه زنان ایرانی در غرب را شکسته است، بهعبارتدیگر از آنجایی که اکثر این داستانها نماد مبارزه و تلاش زنان برای بهدست آوردن حقوق خود است، میتواند نقش مهمی در بازنمایی تلاش زنان برای رسیدن به اهدافشان در جامعهی ایرانی داشته باشد، ترجمهی بسیاری از این آثار به انتقال تجارب بدون پیشداوری و حقیقی زنان در جامعهی امروز یاری رسانده است. نویسندگان در اینگونه آثار از بزرگنمایی مشکلات و یا سیاهنمایی شرایط زنان نیز دورماندهاند، بهعبارتدیگر این تجارب در انتقال صحیح و درست و همینطور ایستادگی زنان ایرانی نقش عمدهای داشته است و به بازسازی هویت او در این جامعه یاری رسانده است. گرچه که متأسفانه بسیاری از این آثار نتوانستهاست در حجم بالا ترجمه شود تا بتواند به انتقال دانش درست در مورد شرایط مدرن و پیشرفت زنان در جامعه کمک کند.
اما ادبیات منتشرشده در خارج از ایران بهخصوص آنهایی که به زبان غیر از فارسی نوشتهشدهاند نیز به دودستهی عمده تقسیم میشود: آن دسته از زنانی که عموماً بعد از انقلاب از طیفهای مختلف سیاسی و یا جریانهای مخالف دولت اسلامی بعد از انقلاب بودهاند و عموماً خاطرات و تجارب سیاسی خود را بهصورت اتو بیوگرافی و یا داستانهای واقعی یعنی وام گرفتهشده از واقعیت منتشر کردهاند و عدهای از نویسندگانی که با ارجاع به سرزمین مادری خود و یا استفاده از تجارب خود در سرزمین مهاجرت به نوشتن روی آوردهاند و آثار مختلفی را اعم از بیوگرافی داستانهای بلند و کوتاه و یا بیان خاطرات خود در قالب داستان منتشر کردهاند.
گرچه تنوع در آثار منتشرشده زیاد است و نمیتوان به سادگی همهی آنها را در این دو دسته گنجاند، در هر حال در این دو گروه کلی از آثار میتوان آثار زیادی را دید که بازتاب مبارزات و در واقع نشان دادن تاریخ حساس جامعهی ایرانی است؛ اما بعضی از این آثار بهخصوص آنهایی که به زبان دیگری و بیشتر به انگلیسی نوشتهشدهاند، عموماً نتوانستهاند بازتاب حقیقی زندگی زنان ایرانی در جامعه باشند و همانطور که سعید مینویسد بر پایهی تعابیر در شرایط خاص تاریخی بناشدهاند که نتیجهگیریهای موجود در بسیاری از این آثار نمیتواند به طور عام بهزندگی همهی زنان در ایران بسط داده شود، این آثار با سیاه نمایی زیاده از حد از شرایط زنان در ایران که عموماً در یک برههی تاریخی بوده است، در انتقال تجربههای حقیقی زنان آنچنان نمیتواند موفق باشد.
باوجود آنکه دغدغهی اکثر این نویسندگان بازتاب بخشی از شرایط حساس تاریخی است و یا به نوعی نشان دادن نابرابریهای اجتماعی است که اکثر زنان در آن رنج میبرند و یا نشان دادن شرایط سخت سیاسی و موقعیت زنان در آن شرایط است، اما در این آثار بسیاری از موقعیتهای زن ایرانی، چالشهای او و همینطور مقاومت او در برابر قدرت مردسالاری ازقلمافتاده است.
اما شاید نوشتن به اینگونه در این آثار بهعبارتدیگر بزرگنمایی و اغراق در مشکلات و یا سیاه نمایی به مذاق خوانندهی غربی خوش بیاید و سطح انتظارات او را از زن جهان سوم برآورده کند، به همین دلیل یعنی دلیل کوچک نشان دادن و بدتر نشان دادن شرایط زنان در ایران خوانندهی غربی به این نتیجه میرسد که زن ایرانی مجموعهای از بایدها و نبایدهای پوشیده در حجاب است که در شرایط خفقانآور سیاسی و اجتماعی هویت اصلی خودش را گم کردهاست و همیشه تحت هر شرایطی سرکوب شده است، زن ایرانی را تسلیمپذیر نیروهای رادیکال قلمداد میکند که شخصیت فردی او هیچ هویت مشخص ندارد. درصورتیکه در ایران امروز و حتی در گذشته بهخصوص بعد از انقلاب هرچه قدر شرایط بر زنان سختتر شده است، زنان بهخصوص نویسندگان زن آموختهاند که از راههای متفاوتتری به مبارزه و مقاومت بپردازند. به نظر میرسد سیاه نماییهای افراطی در به تصویر کشیدن شرایط زنان در آثار بعد از انقلاب که در خارج از ایران منتشرشده است به نوعی آن مدرنیته و پیشرفت زنان را که در جامعهی مذهبی و با حداقلهای لازم کسب کردهاند را از نظر دور میدارد و تنها به تقویت دید کلیشهای در مدیای خارج از ایران در مورد زنان یاری میرساند.
گرچه آثار بسیاری هم هستند که نشاندهندهی شرایط واقعی و حقیقی زنان در شرایط بعد از انقلاب و یا شرایط زنان در مهاجرت هستند، اما به نظر میرسد اکثر آثار انگلیسی منتشرشده به نوعی به تعابیری بسنده کرده است که بازتاب شرایط کنونی و یا حداقل تلاش زنان برای رهایی از نابرابریها نیست. آنچه که مسلم است میزان بالا رفتن نوشتار زنان در داخل و خارج است و بااینحال این دغدغه که تصویر زنان ایرانی چگونه باید باشد نیز همیشه همراه با آنها باقی خواهد ماند؛ اما به نظر میرسد آنچه که در اولویت برای یک نویسندهی زن در خارج از ایران اهمیت داشته باشد انتقال مبارزات زنان در ایران، بهدست آوردن حق خود و همینطور بازتاب شرایط حقیقی آنهاست. چیزی که شاید نویسندگان نسل جوان باقدرت و دقت بیشتری به آن بپردازند و به تصاویر سطحی و شتابزده و غیرواقعی از زنان در برههی خاص بسنده نکنند و اگر قرار است تصویری از زندگی واقعی زنان را نشان دهند هر دو وجهه آن یعنی مبارزه در کنار سرکوب را به تصویر کشند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia