ارادهٔ قدرت، فریدریش نیچه
ترجمه: دکتر مجید شریف
انتشارات، جامی
چاپ / ۱۳۷۷
دربارهٔ نیچه (۱۸۴۴ – ۱۹۰۰) سخن بسیار گفتهاند، دربارهٔ زندگی، شخصیت و افکار او.
نیچه فیلسوفی است با آرا و عقاید متغیر. آن چنان که گاهی اندیشههای او در جریان مطالعه و بررسی، متناقض و بیثبات به نظر میآیند. فلسفهی او صاحب دستگاه معینی نیست. او از جمله فیلسوفانی است که نادستگاهمندانه میاندیشید. اما این به معنای عدم انتظام و بیساختاری اندیشهٔ او نیست، بلکه نشان از وسعت تفکر او دارد. تفکری حجیم و بسیط که هیچ دستگاه اندیشهای نتوانسته است تاکنون آن را در خود بگنجاند و در خویش محدود کند.
درکِ نیچه و افکار او در فلسفهٔ معاصر اهمیت بسیاری دارد. نشانهٔ بارز اهمیت او در خوانشهای جدیدی است که همواره از آثار و نوشتههای او شدهاست و میشود. او را به حق پدر معنوی پستمدرنها میدانند. چرا که او از اولین منتقدان سرسخت مدرنیسم و خردگرایی است. تأثیر نیچه بر حوزههای اندیشه و فرهنگ معاصر، آن چنان گسترده و فراگیر است که حتی اشاره به عناوین آن نیز مجالی دیگر میطلبد. برای نمونه میتوان به رویکرد تبار شناختی او به ویژه دربارهٔ ارتباط میان دانش و قدرت اشاره کرد، که کسانی هم چون «میشل فوکو» و «ادوارد سعید» را به فعالیتهای تاریخی و منتقدانهٔ پستمدرنیستی واداشته است. یا از تأثیر چشماندازگرایی ضدپدیدار شناختی او بر «ژاک دریدا» و «پل دومان» میتوان سخن گفت. عقاید نیچه دربارهٔ مرگ خدا و نفی دوالیسم در الهیات مدرن تأثیر فراوان برجای نهاده و نیز کسانی همچون هایدگر و گادامر از نظریهٔ خواست قدرت او ـ که در کتاب «ارادهٔ قدرت» به تفصیل پرداخت شده است ـ بستر مناسبی برای تفکرات خود فراهم کردهاند. فضای اندیشهٔ نیچه، فضایی نیست که به آسانی بتوان به آن راه یافته و از آن خارج شد، و این به معنای سختی فلسفهٔ او نیست. دشواری درک او گاهی به سبب سبک نوشتاری اوست که متفاوت با دیگر فیلسوفان است. او به جای استفاده از قالب مقاله در پرداخت افکارش، قطعهنویسی میکند. (مترجمان بسیاری، ترکیب «گزین گویه» را به جای «قطعهنویسی» به کار میبرند.) از آن جا که محتوای اندیشهٔ نیچه متفاوت بوده و در هیچ سیستمی جای نمیگیرد، میان چنین محتوایی، نیاز به فرمی خاص و برگزیده دارد. او افکارش را قطعه ـ قطعه کرده و در پارتهای متعدد مینویسد، گویا این خواننده است که علاوه بر خواندن مستقیم آن گزینگویهها باید در فضای خالی میان شان به جستجو و تفکر پرداخته و تأویل خود را بسازد.
کتاب «ارادهٔ قدرت» (که بنا به تعبیر «وورتز باخ» از مهمترین کتابهای نیچه است) نیز به شیوهی «گزین گویهنویسی» نوشته شده است. البته بنابه نظر بسیاری از شارحان اندیشهٔ نیچهٔ ارادهٔ قدرت یک کتاب نبوده، بلکه طراحی بوده که نیچه در پی تکمیل و تدوین آن برآمده، اما بیماری و سپس مرگ این فرصت را از وی گرفته است. این اثر، پس از مرگ نیچه جمعآوری، تنظیم و تدوین و منتشر شده است.
آن گونه که مترجم کتاب، مجید شریف میگوید، وی ترجمهٔ انگلیسی Walter Kaufmann و R.J. Hollingdale از نشر «استاندارد» را مبنا و منبع کار خود قرار داده است، که جمعا از یک دیباچه و ۱۶۰۷ یادداشت یا پاره یا گزین گویه تشکیل میگردد. همان گونه که وی نیز اشاره نموده، چهل سال پیش زنده یاد دکتر محمدباقر هوشیار، گزینهای کم حجم (شامل ۵۵ پاره) از این کتاب را با عنوان «ارادهٔ معطوف به قدرت» ترجمه و منتشر کرده است.
کتاب «ارادهٔ قدرت» شامل دو جلد است که در یک مجلد و به صورت کامل توسط انتشارات جامی منتشر شده است. جلد اول شامل دو کتاب است، کتاب نخست، «هیچ انگاری اروپایی» و کتاب دوم، «نقد برترین ارزشهای گذشته» نام دارد. کتاب دوم خود مشتمل است بر سه بخش: نقد مذهب، نقد اخلاق و نقد فلسفه.
جلد دوم، کتابهای سوم و چهارم را دربر میگیرد. در کتاب سوم، چهار بخش با عناوین «ارادهٔ قدرت هم چون شناخت»، «ارادهٔ قدرت در طبیعت»، «ارادهٔ قدرت هم چون جامعه و فرد» و «ارادهٔ قدرت هم چون هنر» مورد بررسی قرار گرفتهاند. کتاب چهارم، انضباط و پرورش انواع نام دارد که بخشِ «سلسلهمراتب»، «دیونیزوس» و «بازگشت جاودانه» را شامل میشود.
نیچه را به همراه فروید و مارکس از پیامبران عصر ما دانستهاند. و این پر بیراه نیست، چرا که امروزه هیچ حوزهٔ اندیشه، فرهنگ و هنری وجود ندارد، که در مواجههٔ با آن نتوان ردّی از نام و اندیشهٔ نیچه یافت. او بیش از آن که ادامهٔ منطقی اندیشه یا اندیشههای دیگری باشد، به نظر میآید که پیام ویژه خود را داراست که در زبانی ویژه تجلّی یافته است.
کتاب «ارادهٔ قدرت» واژهها و مفاهیمی چون مذهب، اخلاق، فضیلت، حقیقت و قدرت را دوباره تعریف کرده، و در این بازخوانش ذهنیت ما را نسبت به پیشینه و تاریخ این واژهها دچار شک و تردید میکند.
«مفهوم قدرت، خواه قدرت یک ایزد یا یک انسان، همواره هم توانایی یاری را و هم توانایی زیانکاری را دربر دارد. در مورد تازیان چنین است، در مورد عبراینان چنین است، در مورد همهٔ نژادهای نیرومند چنین است. این یک گام مقدر است، زمانی که کسی، با دوگانه انگاری، قدرت برای خود را از قدرت برای دیگری جدا میسازد، بدین ترتیب، اخلاق زندگی را مسموم میکند.»
«قطعهٔ ۳۵۲ – کتاب دوم»
کتاب ارادهٔ قدرت، برای فهم کلِ فلسفهٔ نیچه، کافی نیست، اما در این کتاب با مفهوم ارادهٔ قدرت که یکی از کلیدیترین مفاهیم فلسفهٔ اوست آشنا میشویم.
برای فهم نیچه باید آثار او را به دقت و صبورانه مطالعه کرده و علاوه برآن نقد و شرح اندیشههای او را فراوان خواند. کار دشواری مینماید، اما به قول خود او کوههای بلند، درههای عمیقی نیز دارند.
تمام دغدغهٔ نیچه، نقد ارزشهای گذشته از یک سو و بنیاد نهادن ارزشهای جدید از سوی دیگر است. نقد سنتها و ارزشهای گذشته کار چندان دشواری نمینماید. اما تولید ارزشهای جدید در این عصر، کار سترگ و عظیمی است. نیچه دیباچهٔ این کتاب را این گونه میآغازد:
«از آن چه عظیم است، یا باید هیچ نگفت یا با عظمت سخن گفت، و با عظمت سخن گفتن، یعنی به دور از آرایش و آلایش.»
*
علاقمندان نیچه و آثار او، میتوانند، کتاب «اراده قدرت» را از کتابفروشی (پاتوق فرهنگی) هدایت تهیه نمایند.