ارکستر بینالفرهنگی – تصور جهان در هم تنیده
شنبه ۳۱ مارچ در سالن نورمن و آنت روتشتاین واقع در خیابان ۴۱ غربی ونکوور، کنسرتی به مناسبت "10 سال نوآوری موسیقی" و برنامهای تحت عنوان "تصور جهان در هم تنیده"* توسط ارکستر بین الفرهنگی ( مشابه بین المللی) ونکوور برگزار شد که تم یا قالب اصلی آن رباعیات خیام با ترجمهٔ انگلیسی فیتزجرالد بود.
برنامه با توضیحات مجری آقای " موشه دنبرگ " آهنگساز، که از اعضای اصلی این ارکستر است، آغاز شد. او در سخنان کوتاهش به ارزشهای فرهنگی متفاوت اشاره کرد و زیبایی ترکیب آنها را یادآور شد. پس از آن، برنامه با هنرنمایی لیو فنگ از کشور چین، نوازندهٔ "پیپا ۱" که سازی مشابه عود بود اما به طور عمودی نواخته میشد آغاز شد.
صدای آن گاهی شبیه چنگ و گاهی شبیه به تار بود. حس نوازنده که با صدای سازش تغییر میکرد بیننده را همچنان در پیوند با نغمههایی که نواخته میشد نگاه میداشت. پس از آن با معرفی مجری، گروه آقای حسین بهروزی نیا با قطعهٔ" باد" به روی صحنه آمد تا یکی از زیباترین قسمتهای برنامهٔ آن شب را اجرا کند.
نوازندگان جوان گروه با مهارت تمام استادشان را همراهی کردند و سنتور، تار، کمانچه، تنبک و دف هر کدام به تنهایی و سپس در مجموع به زیبایی قطعهٔ باد را نواختند. اجرا ابتدا با تک نتهایی همراه بود که مشابه صدای باد را، از نسیم تا تند باد، تداعی میکرد. سپس گروه، قطعه را با همنوازی هم، نواخت. تشویق تماشاچیان آنان را دو بار به روی صحنه کشاند تا به ابراز احساسات گرم حاضرین که اکثراً غیر ایرانی بودند پاسخ دهند.
و مثل همیشه زیباترین قسمت دو نوازی دف و تنبک بود که آقایان ارژنگ عطالهی (دف) و هامین هنری (تنبک)، در یک دوئت زیبا این دو نوازی را انجام دادند. اسامی گروه: حسین بهروزی نیا (بربط)، علی رزمی (تار)، نوید گلدریک، سینا اتحاد (سنتور) و رضا هنری (کمانچه.(
پس از برنامهٔ موسیقی اصیل ایرانی قطعاتی در موسیقی مدرن نواخته شد که ابتدا با تک نتهایی از هر یک از سازهای خاص بومی کشورهایی چون چین و ایران همراه و در کل با موسیقیهای رایج متفاوت بود.
حضور نوازندگان جوان از فرهنگها و ملیتهای متفاوت در کنار هم که هر کدام ساز بومی کشور خود را میزد، و بویژه نوازندگان ما، صحنهٔ زیبایی بوجود آورده بود که حس غرور خاصی ایجاد میکرد. وجود تار، عود، سنتور، تنبک و کمانچه در کنار سازهای ناآشنا (به خصوص سازهای چینی) که گاه ظاهر عجیبی داشتند، باعث میشد احساس کنی که ما هم هستیم و حرفی برای گفتن داریم.
دیدن کمانچه در کنار کمانچهٔ چینی که کاسهاش بسیار کوچک و صدایش در نتهای زیر بی شباهت به صدای انسان به هنگام جیغ و داد نیست، مقایسهٔ جالبی بود تا سازهای دیگر کشورها را نیز بشناسی و تفاوتها را بهتر ببینی.
همچنین سازی مشابه سنتور ما توسط نوازندهٔ چینی و به روش نواختن ساز قانون، نواخته میشد که صدایش به صدای سنتور ما بسیار نزدیک بود. ساز دیگری نیز از نوع سازهای زهی وجود داشت که تنها دارای یک تار بود و از بدنه به زائدهٔ شیپور مانندی متصل بود که چون دیاپازون عمل میکرد و بسامد صدا را بالا و پایین میبرد. صدای این ساز کشدار و شبیه به ارتعاش سیم کمان بود و با دور و نزدیک شدن دست نوازنده به تکیه گاه یا خرک ساز، صدایش تغییر میکرد.
در انتهای برنامه رباعیات خیام به زبان انگلیسی توسط گروه کر روی قطعاتی از دکتر " استفن چاتمن"2 خوانده شد که بسیار زیبا و دلنشین بود. شش رباعی با ترجمهٔ ادوارد فیتزجرالد در جزوهٔ راهنما، همراه بلیط به هر نفر داده شد، تا حاضرین بتوانند هم گوش کنند و هم اشعار را از روی نوشته بخوانند. آهنگهایی که " چاتمن " روی رباعیات خیام گذاشته بود چنان زیبا حس و مفهوم هر رباعی را منتقل میکرد که تعجب بیننده و شونده برانگیخته میشد که چطور از فرهنگ دیگر و با ترجمهٔ شعر به زبان دیگر، موسیقی چنین هماهنگ و همراه بر روی واژگان مینشیند و منی که خیام را سالیان سال میشناسم به وجد میآورد که آهنگساز چه زیبا این حس را حتی به طور غیرمستقیم و با واسطهٔ ترجمه، توانسته بگیرد و سپس منتقل کند.
موسیقی زیباترین معجزهٔ دست بشر است.
در مجموع کار موسیقی اصیل ایرانی و سپس قسمت ترانههای خیام توسط گروه کر، به ترتیب و به استناد تشویق تماشاچیان، بهترین قسمتهای برنامهٔ آن شب بودند که بسیار مورد توجه قرار گرفتند. این را نه به این دلیل که خودم از این قسمتها بیش از تمام برنامه لذت بردم میگویم، که جو و فضای بعد از این اجراها در سالن، خود مؤید این برداشت بود. تشویقها نشان میداد که حاضرین در سالن که تعداد بسیار زیادی غیر ایرانی بودند، از این قسمتها واقعاً لذت بردهاند.
توضیح بیشتر در مورد این ارکستر و اهداف و برنامههایش را در شمارههای آینده شهروند بی سی دنبال کنید.
یکی از رباعیاتی که با موسیقی اجرا شد:
Awake! For Morning in the Bowl of Night
Has flung the Stone that puts the Stars to Flight:
And Lo! The Hunter of the East has caught
The Sultan’s Turret in a Noose of Light.
پینوشتها:
* Imagined Worlds Intertwined
۱-Pipa
۲- Dr. Stephen Chatman
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید
کاش منم اونجا بودم. حیف شد همچین فرصتی رو نتونستم داشته باشم. ولی توصیف زیبای نویسنده مطلب دست کمی از کار نوازنده ها نداشت