به خاطر حق خود، معذرت خواهی نکنید!
چند وقت پیش، صندوق پستیام را برای نامههایی که گاهی برایم ارسال میشود چک میکردم. صندوق پستی من، در فضای مشترکی در کنار صندوقهای سایر همکاران قرار دارد. جایی مشترک که نزدیک به ۴۰ صندوق پستی دیگر در آن جا وجود دارد.
حدوداً سه ثانیه زودتر از همکارم که قصد چک کردن نامههای خودش را داشت، به طرف صندوق پستیام رفتم. موقعی که سرم را برگرداندم متوجه شدم درست همان لحظه، او هم مثل من، میخواست نامههای خود را چک کند. به جای اینکه به او سلام کنم ازش عذرخواهی کردم به این دلیل که گمان میکردم درست همان لحظه ای که او نیاز به انجام کاری داشت، برایش مزاحمت ایجاد کردهام.
چرا این داستان را روایت میکنم؟
زیرا او طوری به من پاسخ داد که هنوز هم در مورد پاسخش فکر میکنم. صادقانه به من نگاهی کرد و با لحنی محکم گفت: «هیچ وقت به خاطر حق خودت از بودن در یک فضای مشترک، معذرت خواهی نکن».
به یاد ندارم که چگونه به نصحیت او به عنوان یک همکار پاسخ دادم ولی امیدوارم که به خاطر معذرت خواهی کردن معذرت نخواسته باشم. پاسخ او مرا واداشت که دو چیز را از نظرم بگذرانم:
۱- هر چند وقت یکبار معذرت خواهی میکنم؟
۲- و تحت چه شرایطی معذرت خواهی میکنم؟
پس از یک ارزیابی عمیق به این نتیجه رسیدم که برای خیلی چیزها و بیشتر اوقات معذرت میخواهم. بیشتر گناهانی که من به خاطرشان معذرت خواهی میکنم درواقع جرم نیستند بلکه من به خاطر انجام کارهای ساده ای که باید انجامشان دهم، معذرت میخواهم. گاهی به این خاطر معذرت میخواهم که چند ثانیه زودتر از فرد دیگری که قصد استفاده از مایکرویو را داشته به آشپزخانه رفتهام، یا به خاطر پرسیدن سؤال واجب از کسی که جوابش را میداند و یا کارهای دیگری که باعث میشود روز موفقی را پشت سر بگذرانم. من ناخودآگاهانه عذرخواهیهای حاضر آماده ای دارم که اغلب بی صبرانه منتظرم که آنها را تحویل بدهم.
زمان آن رسیده که به این کار احمقانه پایان دهم
وقتی به این موضوع فکر میکنم که هر چند وقت یک بار معذرت خواهی میکردم، به یاد دانش آموزانم می افتم. بیشتر دانش آموزانم – مخصوصاً زنان جوان – دقیقاً به همان دلایلی معذرت میخواهند که من معذرت میخواستم.
– به خاطر بودن درجایی که کاملاً حق آنهاست، معذرت میخواهند.
– به خاطر کاری که نیاز به انجامش دارند، معذرت میخواهند
– به خاطر پرسیدن سؤالهایی که به پاسخشان نیاز دارند، معذرت میخواهند.
– به خاطر گرفتن وقت من، وقتی که به خاطر آن استخدام شدهام و خوشحالم که آن را در اختیار دانش آموزان بگذارم، معذرت میخواهند.
– دانش آموزی را به یاد دارم که حتی به خاطر رسیدن به موقع برای قرار ملاقاتش با من معذرت خواهی کرد.
بیشتر زنان به شدت تلاش میکنند که مؤدب باشند. آنها عمر خود را به این خاطر تلف میکنند که مؤدب به نظر برسند، مشکلی ایجاد نکنند و یا وجود برخی تصورات تحقیرآمیز تاریخی نسبت به زنانی که جرات میکنند درجایی حضور داشته باشند را تعدیل کنند.
بنابراین، این یادداشت، برای زنان جوانی است که میخواهند راه خود را پیداکرده و شجاعانه در این جهان بهطور سازندهای مشارکت کنند. «برنه بروان»[۱] میگوید: «زندگی، انتخاب ما دربارهٔ نشان دادن و واقعی بودن است. انتخابی برای صداقت داشتن و برای اینکه به خودمان اجازه دهیم که دیده شویم». حضور در یک مکان امتیاز نیست بلکه حق است. پس چنان رفتار کنید که حق شماست و قدرت آن را داشته باشید که به خاطر حق خود معذرت نخواهید. برای اطمینان، اگر عمداً یا سهواً فردی را به لحاظ احساسی و یا غیراحساسی رنجاندید، کار درست را انجام داده و عذرخواهی کنید. برعکس اگر وجود شما درجایی که حق شماست باعث ناراحتی کسی شود این مشکل شما نیست. درواقع نادانی اجتماعی دیگران مشکل خود آنهاست و نه شما. زنان دیگری مثل همکار مرا پیدا کنید که برای معذرتهای احمقانه شما وقت ندارند و از آنها یاد بگیرید. مطمئنم مثل همکار من رفتار خواهند کرد.
[مدرسه فمینیستی]
پانوشت:
[۱] Brené Brown
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید