به سیاستمدار ماجراجو نباید اعتماد کرد
یک توضیح: این مطلب قبل از حادثه تروریستی در منطقه “سلطان احمد” استانبول که در آن ده توریست عمدتا آلمانی کشته و ۱۵ تن دیگر زخمی بر جای گذاشت، نوشته شده است. اطلاعات این حادثه تروریستی که بنا به گفته “احمد داووداوغلو” نخست وزیر این کشور توسط یک جوان ۲۸ ساله سوری تبار از گروه تروریستی “داعش” انجام گرفته است به خوبی اثبات می کند که سیاست های ماجراجویانه، دخالتگرانه در امور داخلی سوریه و همدستی با تروریست های بنیادگرا توسط دولت آنکارا هم چون “بومرنگی” است که انتظار می رفت دیر یا زود به سمت پرتاب کننده آن برگردد. هر چند که رهبران اسلامگرای ترکیه بلافاصله با اعلان هویت کامل عامل انتحاری حادثه و ارتباط آن با داعش سخن گفته اند اما همین موضوع “شناسایی فوری تروریست استانبول” نشان می دهد که این رهبران اشراف کاملی بر این گروه داشته و از قبل آمادگی لازم جهت رصد اقدامات آنان را داشته اند. از هم اکنون نمی توان به صراحت انگیزه اصلی و سیاست پشت پرده این حادثه تروریستی را با توجه به سکوت گروه داعش در به عهده گرفتن مسئولیت اقدام حدس زد ولی پیش بینی انگیزه آن از دو حال خارج نیست. اول اینکه بنا به تجربه تاریخی در طی دو دهه اخیر این نکته به اثبات رسیده است که بازی با کارت تروریسم بنیادگرا به نوعی “رقص در میدان مین” خواهد بود که هر لحظه امکان دارد مین گذار و رقصنده را نیز آسیب بزند. دوم اینکه با توجه به انزوای ترکیه در سطح منطقه به خصوص بعد از سر شاخ شدن با روسیه، دولتمردان آنکارا و به خصوص “رجب طیب اردوغان” را به لحاظ روانشناختی شخصیتی و حزبی به نقطه یی کشانده است که برای خروج از این انزوا دست به هر اقدام نسنجیده یی می زنند. به همین دلیل همدستی باند اردوغان در هدایت و کنترل این اقدام تروریستی در شرایطی که سیاست سرکوب آنان در جنوب شرقی کشور علیه کردها و “پ ک ک” تقریبا شکست خورده و به اهداف خود نرسیده است، دقیقا می تواند در راستای منش ماجراجویانه و ضدملی آنان باشد که به هر طریقی می خواهند بار دیگر توجه افکارعمومی و نظام بین المللی را نسبت به قربانی بودن خود جهت پایان این “انزوای کشنده” جلب کنند. در حالی که قوی ترین و منظم ترین نهادهای اطلاعاتی جهان در چنین شرایطی و دیگر تجربه های تروریستی حداقل چند روز وقت لازم داشته اند تا به هویت عاملان اقدامات تروریستی دست یابند، اعلان هویت کامل تروریست استانبول و وابستگی وی به گروه داعش یک معمای جالب و ابهام آمیز است که بیش از پیش ارتباط دوسویه تروریست و دولت آنکارا را در ذهن تحلیلگر و هر کارشناس امنیتی تداعی می کند. از طرف دیگر سخنان اردوغان چند ساعت بعد از حمله تروریستی استانبول که در آن داعش را در کنار پ ک ک، یگان های مدافع خلق سوریه، حزب کمونیست ترکیه و دیگر احزاب چپ رادیکال قرار داده و وعده مبارزه قاطعانه با آنان را می دهد، خبر از یک سناریوی از پیش تدوین شده توسط باند حاکم بر ترکیه برای سرکوب داخلی و دخالت خارجی حداقل در سوریه را در خود دارد. این موضوع در آستانه مذاکرات جدید بین دولت سوریه و مخالفان این کشور در اوایل ماه آینده میلادی که در پروسه اجرایی آن با فشار مسکو تقریبا ترکیه از بطن معادلات موجود خارج گردیده است، می تواند تا حدودی توجیه کننده ی انگیزه حادثه تروریستی استانبول باشد تا به بهانه آن اردوغان بار دیگر به بهانه حمله تروریست ها به ترکیه خود را به وسط معرکه بیاندازد. وقتی به تجربه اثبات شده که اردوغان یک سیاستمدار قابل اعتماد نیست و برای نقش آفرینی در تحولات داخلی و منطقه یی حاضر است دست به هر اقدام خطرناک و حتی ضدملی نیز بزند هرگونه گمانه زنی در همدستی و شراکت پشت پرده وی و دولت تحت حاکمت حزب عدالت و توسعه در این حادثه ریشه در یک واقعیت عینی خواهد داشت.
با تشدید وضعیت “آنارشی” در منطقه خاورمیانه کنونی، ترکیه به عنوان یک بازیگر اصلی در فضایی بازی می کند که زاییده بحران های داخلی و خارجی است. در این موقعیت که عرصه سیاسی به شدت قطبی شده است “رجب طیب اردوغان” رئیس جمهوری ترکیه با استفاده از این وضعیت در عرصه ملی با دوقطبی های سکولاریسم – اسلامگرایی و ترک – کرد و در عرصه منطقه یی با دوقطبی شیعه – سنی توانسته است سیاست های خود را به خوبی پیش ببرد. زمانی که اقتدارگرایی سیاسی در بستر این قطبی سازی های مخرب در تجانس و همپوشانی قرار می گیرد از درون آن یک حریم امن و مصونیت سیاسی – امنیتی برای ساختار فردی – حزبی نیرویی شکل می گیرد که سیاست های مخرب ماجراجویی – بحران سازی را هدف اصلی خود قرار داده است. از طرف دیگر موقعیت ژئوپلتیک ترکیه به عنوان تنها متحد و عضو قدرتمند پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در خاورمیانه و وضعیت ترانزیتی این کشور در دوگانه مسیر مهاجرت پناهجویان به سوی اروپا و هم چنین ورود جهادگرایان اروپایی به سوی مناطق بحرانی منطقه از جمله سوریه و عراق جهت پیوستن به گروه های تروریست بنیادگرا، به این کشور و رهبران حاکم آن فرصت بازی های باج خواهانه را می دهد. با تشدید تنش های سیاسی – امنیتی بین ایران و عربستان بعد از اعدام شیخ “نمر باقر النمر” روحانی برجسته شیعه عربستانی و متعاقب آن اقدامات خائنانه و مخرب گروه های موسوم به “خودسر” در حمله به کنسولگری و سفارت این کشور در مشهد و تهران، اهمیت سیاسی و بازیگری آنکارا در تحولات منطقه یی بیش از پیش خود را بر عرصه تحولات منطقه تحمیل می کند. در این شرایط دست آقای اردوغان برای نقش آفرینی و جهت دادن تحولات در چارچوب اهداف داخلی و خارجی خود به مراتب بازتر از قبل شده است و رهبران حزب “عدالت و توسعه” توانسته اند از انزوایی که بعد از حمله به هواپیمای سوخو – ۲۴ روسی توسط آنان انجام گرفت و با زیرکی خاص “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهوری روسیه کیش و مات شدند، خارج شوند. در چنین بستری دولت ترکیه توانسته است با فراغ بال دست به سرکوب مردم “کرد” ترکیه در جنوب شرقی کشور به خصوص مناطق دیاربکر، سلوپی، شرناک، جیزره، سور و ماردین زده و به بهانه مبارزه با تروریسم با زیر پا گذاشتن قرارداد صلح با “پ ک ک” جنایت انسانی و پاکسازی قومی را در زیر پوشش آنارشی منطقه یی توجیه کند.
در حالی که تصاویر مستند تلویزیونی و خبرهای معتبر منابع مستقل همگی دلالت بر سرکوب سیستماتیک و برنامه ریزی شده مردم غیرنظامی کرد توسط ارتش ترکیه دارد اما اردوغان توانسته است با بهره بردن از موقعیت ژئوپلتیک ترکیه، تشدید تنش در منطقه و نیاز دنیای غرب به این کشور جهت مهار موج جدید مهاجرت در یک باج خواهی آشکار مانع از فشار و حتی انتقادهای جهانی شود. تصویر محله هایی از شهر دیاربکر و دیگر مناطق درگیر جنگ بین ارتش با غیرنظامیان کرد، جوانان مسلح حامی پ ک ک و کمیته های خودگرانی های محلی، هیچ چیزی از تصاویر خونبار غزه، کوبانی، حلب، مضایا، رمادی و شهرهای جنگ زده لیبی امروز کم ندارد در حالی که در پشت سر اقدامات اردوغان به غیر از سکوت گورستانی هیچ صدای اعتراضی شنیده نمی شود. جالب تر در اینجاست که به تازگی دلیل احضار سفیر جمهوری اسلامی ایران به وزارت امور خارجه ترکیه بنا بر بیانیه رسمی این وزارتخانه به دلیل اعتراض به نوشته ها و خبرهای منتشر شده در مطبوعات تهران علیه کشور ترکیه عنوان شده است و به نظر می رسد که اردوغان بعد از سرکوب رسانه ها و مطبوعات ترکیه حتی صدای انتقاد در فضای رسانه یی کشورهای دیگر را نیز نمی تواند تحمل کند. این شانتاژ سیاسی و رسانه یی دولت آنکارا هر چند که متاثر از سیاست های منطقه یی این کشور در حمایت از محور محافظه کار عربی منطقه و به خصوص عربستان می باشد اما در بطن خود به روحیه اقتدارگرایی اردوغان برای خاموش کردن هر صدای اعتراضی در مقابل جنایات سازمان یافته در مناطق کردی برمی گردد. اینکه به تازگی رئیس جمهوری ترکیه در اظهارات خود ضمن حمله به نمایندگان حزب اپوزیسیون “دمکراتیک خلق ها” گفته است که ما در ترکیه مساله یی به عنوان معضل کردها نداریم بیش از آنکه تلاشی جهت خاتمه بخشیدن به سرکوب و جنگ با ساکنان کرد جنوب شرقی این کشور باشد بیشتر معطوف به حاشیه راندن خبرهای مربوط به حملات بی امان به غیرنظامیان کرد است که زیر پوشش مبارزه با تروریسم می بایست هم چنان هزینه ماجراجویی های وی را پرداخت کنند. حمله به دفتر حزب دمکراتیک خلق ها در روز جمعه ۸ جون توسط پلیس، پرونده قضایی علیه “صلاح الدین دمیرتاش” و “فیگن یوکسکداگ” رهبران دوگانه این حزب و هم چنین تقاضای سلب مصونیت پارلمانی نمایندگان این حزب در پارلمان همگی دلالت بر ادامه و تشدید تقابل با مخالفان کردی دارد و این واقعیت چشم انداز صلح یا حتی آتش بس در مناطق جنوب شرقی را ناممکن می کند. از طرف دیگر ورود ترکیه به منازعات جاری منطقه از جمله اختلافات بین ریاض – تهران و تحرک دوباره این کشور در منازعه سوریه با دیدارهایی که در طی هفته های اخیر بین اردوغان و جنگجویان ترکمن مخالف بشار اسد در قالب گروه های “مجمع ترکمن های سوریه” و “ترکمن های بایربوجاک” در کاخ ریاست جمهوری ترکیه انجام گرفت، به خوبی نشان می دهد که بعد از چهار ماه انزوا هم اینک وی در صدد فعال سازی سیاست های مخرب خود در منازعه سوریه برآمده است. رئیس جمهوری ترکیه برای تحرک بخشیدن به سیاست های خود در منطقه حتی دست به پروپاگاندای سیاسی و دروغ گویی های آشکار نیز زده است چنانچه وی در هفته گذشته اعلان کرد “در حمله نیروهای داعش به پایگاه “زلیکان” در بعشیقه نیروهای نظامی ترک توانستند ۱۸ داعشی را از پای در آورند که همین نشان می دهد حضور این نیروها در منطقه و خاک عراق حیاتی بوده است”. این در حالی است که بلافاصله فرماندهی ستاد مشترک ارتش عراق این اظهارات را رد کرده و به صراحت اعلان کرد که هیچ درگیری نظامی در این منطقه انجام نگرفته است و یک سرهنگ از پیشمرگه های کرد نیز که مسئول نظامی این منطقه می باشد نیز می گوید “در چند روز گذشته تنها یک بار چند خمپاره از سوی نیروهای داعش به این پایگاه شلیک شده است که هیچ تلفات انسانی نداشته و تنها نیروهای تحت امر وی به این حمله خمپاره یی واکنش نشان داده اند”. با رصد کردن تمام آنچه در منطقه می گذرد در کنار تحولات نظامی – امنیتی در مناطق جنوب شرقی ترکیه به نظر می رسد که اردوغان هم زمان با سرکوب کردهای ترکیه با استفاده از فضای ملتهب منطقه یی قصد دارد تا از این آب گل آلود ماهی خود را صید کند و بار دیگر در نقش یک بازیگر عمده وارد عرصه بازی شود.
۲۰/۱۰/۹۴ اردشیر زارعی قنواتی
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.