خالد حسینی: دیوان حافظ محبوبترین کتابِ کلّ عمرم است
نویسندهی رمان معروف «بادبادکباز» در پاسخ به سؤال خبرنگار «نیویورک تایمز» دربارهی محبوبترین کتابِ کلِ عمرش، از «دیوان حافظ» نام میبرد و میگوید که حافظ نزد او از عالیترین جایگاه میان شاعران فارسی زبان برخوردار است.
محبوبترین کتابِ کلِ عمرتان کدام کتاب است؟
مجموعه «اشعار حافظ» که به آن «دیوان حافظ» هم میگویند. چنانکه در دنیای فارسی زبان نیز حافظ همیشه بسیار محترم شمرده شده، باید بگویم که او نزد من از عالیترین جایگاه میان شاعران فارسی زبان برخوردار است. اشعار فلسفی، عاشقانه، عرفانی و جسورانهی او که سرشار از تصاویر پرشکوه و اوزان جادویی است، همیشه مرا مسحور خود میکند. هیچ وقت نشده که غزلهای صمیمانهاش مرا متاثر نسازند. این غزلها امروز هم همان اثری را بر من دارند که زمانی که یک بچه مدرسهای در کابل بودم و آنها را میخواندم، داشتند.
ایدهآلهایتان برای خواندن، چیست؟ (از نظر زمان، مکان، چگونه خواندن …).
تنها دو مکان هست که میتوانم در آنها به شکلی بی وقفه به مدتی طولانی مطالعه کنم: در هواپیما و شبها در تخت خواب. من کتابهای کاغذی و واقعی را میخوانم؛ آنهایی که از نظر شکل و شمایل هم کتاباند، و بنابراین، همیشه از خواندن کتابهای دروغکی که به آنها میگویند الکترونیکی پرهیز میکنم!
رماننویسهای محبوبتان کداماند؟
جی.ام. کوئتزی، جنیفر اگان، همینگوی، الیزابت استروت، جومپا لاهیری، دیو اگرز، یان مکایوان، دیوید فاستر والاس، جونات دیاز، کورت ونهگات و آلیس مونرو (میدانم که مونرو داستان کوتاهنویس است، اما بسیاری از داستانهایش جوهرهی رمانهای فشرده و کوتاه را دارند.)
از میان کتابهای جدیدالانتشار یا آنهایی که پیش از این با موضوع افغانستان چاپ شدهاند، کدامها را برای خواندن پیشنهاد میکنید؟
«غرب کابل، شرق نیویورک» اثر تمیم انصاری؛ «ملت افیون» اثر فریبا نوا؛ «مجازات تقوا» اثر سارا چایز؛ «مدارهای دوختِ قلب» اثر کریستینا لمب؛ «سنگ صبور» اثر عتیق رحیمی؛ «مکانهای فی مابین» اثر روری استوارت؛ «روشنایی غیرمنتظره» اثر جیسون الیوت.
شما به مدت بیش از ۱۰ سال به پزشکی اشتغال داشتید. از کدام آموزهها و تجربیاتِ آن دوران در آثارتان استفاده کردهاید؟
قابلیتهایی که باید در دانشکده پزشکی و بیمارستان کسب کنی، به این شرح است: نظم، صبر، پشتکار، میل به چشم پوشیدن از خواب، میل شدید به سادومازوخیسم، قدرت تحمل بحرانهایی که در ایمان و اعتماد به نفسِ آدم به وجود میآید، پذیرفتن فرسودگی به عنوان واقعیت زندگی، اعتیاد به کافئینِ مسلماً خیلی زیاد و این خوشبینیِ تمام نشدنی که: نقطهی پایان نزدیک است.
قابلیتهایی که برای رماننویس شدن لازم داری نیز همانهاییست که در بالا گفتم!
فکر میکنید قدر کدام یک از نویسندگان محبوبتان را به اندازهی کافی ندانستهاند؟
قطعا فکر نمیکنم که نویسندگان قدر آلیس مونرو را ندانسته باشند، اما میتوان گفت که او نویسندهی کلاسیکی است که خوانندگان به آن میزان که باید و شاید قدرش را ندانستهاند. حیرت از اینکه چرا آثار این اسطورهی زنده چندان که باید خوانده نمیشود، تقریبا دیگر میان ما نویسندگان به یک کلیشه تبدیل شده است!
چه جور قصههایی برایتان کشش دارند؟ قصهای بوده که شما را آشکارا با خود برده باشد؟
من هر جور قصهای را تا زمانی که خوب گفته شود، بر احساسات آدم تاثیر بگذارد و حال و هوایی اسرارآمیز داشته باشد، دوست دارم. البته باید بگویم که سالهاست داستانهای خیالی یا علمی تخیلی نخواندهام.
برخوردن به کدام کتابها در قفسهی کتابهایتان ما را شگفتزده خواهد کرد؟
مجموعه کتابهای مصور «تن تن»، «چرا مردان نوک پستان دارند؟»، «جنگ جهانی Z»، «من یک لبوفسکیام، تو یک لبوفسکیای: زندگی، “لبوفسکی بزرگ”، و آنچه تو داری.»
بهترین کتابی که تا به حال هدیه گرفتهاید، کدام کتاب بوده است؟
ترجمهی فارسی «سپید دندان» که پدرم حدوداً اواسط دههی ۱۹۷۰، زمانی که یک پسربچه بودم، در کابل به من هدیه داده بود.
کدام کتاب بیشترین تاثیر را بر شما گذاشته است؟
کتابی را که نام میبرم آخرین بار سالها پیش خواندهام، اما یادم میآید نخستین باری که در دوران دبیرستان آن را خواندم واقعا برایم ملموس بود: «خوشههای خشم». جنگ و ستیزهای کارگران آوارهی از جان گذشته در آن رمان، به نوعی مرا به یاد جنگجویان در سرزمین خودم افغانستان میانداخت. الان هم وقتی به افغانستان سر میزنم و به خانوادههای آوارهای برمیخورم که ناحیه به ناحیهی آن کشور را پای پیاده طی میکنند تا شاید کار، مسکن یا مأوایی پیدا کنند، باز هم یاد این شاهکار اشتاینبک میافتم.
اگر میتوانستید به رئیس جمهور کتابی را برای خواندن توصیه کنید، چه کتابی میبود؟
به نظرم این رئیس جمهور، خدا را شکر، خودش بسیار اهل مطالعه است و نیازی به توصیهی من در این زمینه ندارد.
در خانهی پدریتان کتابهای زیادی بود؟ از کتابهایی که در دوران کودکی برایتان میخواندند خاطرهای دارید؟
خانهی پدری من پر از کتابهای مولوی، حافظ و عمر خیام بود. پدر و مادرم تمام جلدهای این کتابها را در خانه داشتند. در واقع، در دوران کودکیام هیچ کس برایم کتابی نمیخواند. پدرم و مادربزرگم هنگام خواب برایم قصه میگفتند. کتاب را بیشتر خودم در تخت خواب میخواندم.
قهرمان یا شخصیت داستانی محبوبتان در کودکی چه کسی بود؟
سهراب، سلحشور بزرگی که در شاهنامهی فردوسی ماجرایی تراژیک میآفریند. شاهنامه به واقع یکی از گوهرهای تاج شعر کلاسیک فارسی محسوب میشود. سهراب پسر رستم، رزمجوی بزرگ است اما این دو هیچ وقت همدیگر را ندیدهاند. سهراب با این امید که برای پدرش افتخار و تاج و تخت به ارمغان بیاورد، با لشکری عازم نبرد میشود و در واقع این نبردی رو در رو با خود رستم است. در آخرین صحنهی این داستان، رستم پیکر بی جان سهراب را در آغوش کشیده است و این درست دقایقی بعد از پی بردن او به هویت واقعی مردی که با شمشیر خود او زخمی کشنده برداشته است، اتفاق میافتد. این داستان از نظر بار احساسی و تکاندهنده بودن، بی مانند است.
کتابی بوده که ابتدا فکر کرده باشید دوستاش خواهید دشت و این طور نشده باشد؟ کتابی که ناامیدتان کرده باشد؟ در عین حال، یادتان میآید آخرین کتابی که خواندناش را رها کردید، کدام بود؟
مسلماً چندین کتاب برایم چنین بوده است. اما من آدم نازنینیام! اًه، بگذارید واقعیت را بگویم: من آدم ترسوییام… خب، نام آن کتاب را میگویم: «ناتور دشت». همین بود.
اگر میتوانستید با نویسندهای – فرقی نمیکند از زندگان یا مردگان – ملاقاتی داشته باشید، دوست داشتید چه کسی میبود؟ و چه میخواستید دربارهاش بدانید؟
فیلمی ویدئویی از یکی از مناظرات میان معتقدان به آفرینش و معتقدان به فرضیهی تکامل را دانلود میکنم و بعد به قرن نوزدهم سفر میکنم و آن ویدئوکلیپ را برای چارلز داروین نمایش میدهم. به او نشان میدهم که آغازگر چه چیزی بوده است. و بعد دوست دارم بنشینم و واکنش او را تماشا کنم.
اگر میتوانستید با یک شخصیت داستانی ملاقاتی داشته باشید، دوست داشتید چه کسی میبود؟
دکتر منهتن در داستان «نگهبانها».
کتاب بعدی که قصد خواندناش را دارید، کدام کتاب است؟
«دفترچه یادداشت مایا» اثر ایزابل آلنده.
منبع: نیویورک تایمز – ستونِ By the Book
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سپیده جدیری؛ شاعر، مترجم، روزنامهنگار و بنیانگذار جایزهی شعر زنان ایران (خورشید) است. نخستین کتابش، مجموعه شعر «خوابِ دختر دوزیست» است. دومین مجموعه از اشعار جدیری با عنوان «صورتی مایل به خون من» به چاپ رسید و «دختر خوبی که شاعر است» مجموعه شعر دیگر اوست. تازهترین کتاب منتشر شدهاش در ایران مجموعه شعر«وغیره . . .» است.
از سپیده جدیری همچنین مجموعهی «منطقی» که داستانهای کوتاه او را در بر میگیرد به چاپ رسیده است. او دو ترجمه از اشعار ادگار آلن پو و خورخه لوئیس بورخس را نیز زیرچاپ بردهاست.