در سوگ نویسنده و هنرمند ملی رضا دانشور
شهرگان: رضا دانشور، رمان نویس، محقق و مبارز آزادیخواه علیه دو استبداد سلطنتی و مذهبی پس از پشت سر گذاشتن یک زندگی پربار و لبریز از تلاش هنری و غرور و شرف سیاسی ازمیان ما رفت.
همه آن کسانیکه سخت کوشی او را در ابتدای جوانی با انتشار جنگ ادبی لوح تا آخرین روزهای حیات ناظر بوده اند، آگاهند که هدف او فقط نوآوری در داستان نویسی مدرن ایران نبود، بلکه همیشه در این تلاش بود با تشویق کار گروهی حرکتی را در زمینه فرهنگی و هنری و سیاسی دامن بزند. کارگاه نمایشنامه نویسی و ایجاد مدرسه تئاتر در رشته های هنرپیشگی و کارگردانی در شهر مشهد در قبل از انقلاب نمونه ای بارز برای عملی ساختن چنین هدفی بود. چنین تلاشهائی که در آن دوره با مبارزه علیه سانسور توام میشد، از دید ماموران ساواک پنهان نماند، تا جائیکه او را به جرم دوستی و همنشینی با پرویز پویان و احمد زاده ها دستگیر نمودند. پایداری او در زندان که با شکنجه های سخت و جانفرسا در سلولهای انفرادی توام بود برای اینکه از او اعتراف بگیرند که این رابطه دوستانه نبوده بلکه قصد او تدارک یک قیام مسلحانه بوده است، سالها بطول انجامید. اما او هیچگاه حاضر نشد اقدام احمدزاده و پویان را محکوم نماید. زمانیکه دادگاه بعد از سالها حبس او را به تبعید در بلوچستان محکوم کرد، وی در آنجا نیز بیکار ننشست و تحقیقات تاریخی و فرهنگی وسیعی را درباره سیستان وبلوچستان آغاز نمود که به تدریج منتشر شد و همچنان یکی از مآخذ مهم تحقیقاتی در مورد این منطقه بشمار میرود.
دردوران «اسلامی» شدن انقلاب به مشهد بازگشت و تمام تلاش خود را بکار بست تا جلو حملات وحشیانه حزب الله به گروه های هنرپیشگی، کارگردانی و نمایشنامه نویسی را که در این بین پای گرفته بود، بگیرد. زمانیکه کار این مقابله به مخالفت علنی با آیت الله خمینی و حکومت اسلامی وی انجامید و احتمال میرفت هر آن دستگیر شود، دوستان و نزدیکان به وی فشار آوردند که مخفیانه ایران را ترک نماید.
به محض رسیدن به پاریس به نهضت مقاومت ایران به رهبری دکتر شاپور بختیار پیوست که فصل جدیدی را در زندگی او رقم زد. تلاش و مبارزه ای که تا زمان ترور دکتر شاپور بختیار بصورت پیگیر ادامه یافت. او هیچوقت قلم را بر زمین نگذاشت و عرصه ادبیات مدرن ایران را ترک نکرد.
ثمره بیش از چهل سال تلاش ادبی او رمانهای «عاشورا، عاشورا»، «کپرنشینها»، «نماز میت» و «خسرو خوبان» است. از او همچنین مجموعه داستانهای «هیهی جبلی قمقم»، «شش داستان لوح»، «محبوبه و آل» و نمایشنامههای «کجای سال دو هزار منتظرت باشم»، «خورشید روی یخ»، «شهر لوط» و «مسافر هیچ کجا» تا کنون در ایران و در خارج منتشر شده است. رضا دانشور آنچه را که با انتشار داستان «آنچه فردا بینی و پسفردا بینی و پسانفردا» (به انتخاب محمد علی سپانلو) آغاز کرد، به تدریج در داستانهای «هیهی جبلی قمقم» (لوح، ۱۳۵۳) و «بازنشستهها» (لوح ۱۳۵۳) و آثار دیگر ادامه داد. او شخصیتهائی را وارد ادبیات مدرن ایران ساخت که منعکس کننده تمامی رنج ها و صدمات ناشی از شکست ها و سرخوردگی های سیاسی و اجتماعی شصت سال گذشته باشند.
ما یاد این یار مصدقی خود را همیشه زنده نگاه میداریم و این ضایعه را به فرزندان وی، دکتر مزدا دانشور و اسفندیار دانشور، خانواده محترم دانشور و کانون نویسندگان ایران تسلیت میگوئیم.
امضاها:
بهروز آذرنوش، حامد ابراهیمی، ابوتراب ابوترابی، داریوش احمدی، کامبیز اسپاه انگیزى، حسین اسدی، کورش افطسی، دکتر محمد اقتداری، امیررضا امیربختیار، مهشید امیرشاهی، بهزاد امیری، دکتر جلال ایجادی، علی ایل بیگی، حسن بهگر، فریدون بهمنی، حسن بیات، منوچهرتقوی بیات، امیرحسین توسطی، رضا ثابت، دکتر بهرام ثریا، دکتر نسرین ثریا، دکتر حسین جوادی، محمود حجازی، محمود خادمی، مهدی خانبابا تهرانی، مهدی خرازی، آریا خسروی، هرمز خیلتاش، مهندس ناصر دارابی، دکتر شیریندخت دقیقیان، احمد رافت، مرتضی رحیمی، محمود رفیع، فضل الله روحانی، مهرداد سید عسگری، دکتر زهرا شمس، مریم شیخ الاسلامی – صدریه، حمید صدر، دکتر باقر صمصامی، غلام عسگری، سرهنگ حسین فروزین، عباس فیروزبخش، پروانه قائم مقام، مهندس کامبیز قائم مقام، دکتر محسن قائم مقام، دکتر مسعود کاظم زاده، رامین کامران، دکتر کاظم کردوانی، دکتر عزیز کرملو، بهمن مبشری، تراب مستوفی، تیمور مرادی، فاطمه مرادی، دکتر محمدعلی مهرآسا، فرید مهران ادیب، محمود مهران ادیب، فریده مهمنش، دکتر همایون مهمنش، احسان میران بیگ، مهندس دارا نیرویی، فرشید یاسائی، طلعت یگانه، ولی یوسفی
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید