دوستم داشته باش: تولید میانفرهنگی زیبایی
«صنعت زیبایی». تناقض آشکار همین عبارت (یکسانسازی و صنعتی کردن چیزی که بناست انتزاعی و سلیقهای باشد) به درستی نشانگر جایگاه آن به عنوان یکی از بحثبرانگیزترین و در عین حال شایعترین ابعاد فرهنگ است. همهی ما دربارهی تجلیها و عواقب وسواسهای فکری بیمارگونه نسبت به امر «زیبایی» (از جمله اختلالات خورد و خوراک، اعتیاد به جراحی پلاستیک، خودشیفتگی و تبعیض اجتماعی) مطلبی خواندهایم، شنیدهایم یا حتی شاید مستقیماً آن را به چشم دیده باشیم، اما به تصویر کشیدن تمام و کمال حکایت این وسواس فرهنگی کاری بسیار بلندپروازانه است.
این دقیقاً همان چیزی است که زد نلسون (عکاس انگلیسی) در پروژهی «دوستم داشته باش» – در پی آن است؛ مجموعهای حرفهای و تحسین برانگیز از عکسهایی که عواقب و دستاوردهای متعارض اقتصادی، روانشناختی و اجتماعی وسواس نسبت به ظاهر را تصویر میکند. او در عرض پنج سال به هجده کشور در پنج قاره سفر کرد تا صورت جدیدی از جهانیسازی را به تصویر بکشد.
این کتاب با برملاکردن شبکههای پیچیدهی معاملات و بدهبستانهایی که بر پدیدهی زیبایی حاکم هستند (از جمله صنایع مد، لوازم آرایشی، رژیم غذایی، پزشکی و سرگرمی) و سازوکارهای تبلیغاتی قدرتمند و حربههای دقیق بازاریابیشان، از کالاشدگی دهشتناک این مفهوم (چه از لحاظ فرهنگی و چه صنعتی) پرده برمیدارد- هیچ میدانستید ده سال پیش هزینهی عمل ترمیم پستان زنان ۱۲۰۰۰ دلار بود اما امروزه این هزینه به ۶۰۰ دلار کاهش یافته؟
«زیبایی» صنعتی جهانی است که گردش مالی آن در سال ۱۶۰ میلیارد دلار است. تلاش انسانها برای بهبود بدن خود به آیینی جدید تبدیل شده است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که از مفهوم جوانی اسطورهسازی میکند و آن را میستاید، در حالی که افراد مسن، معمولی یا چاق از صفحات مجلات لوکس، پوسترهای تبلیغاتی و برنامههای تلویزیونی ظاهراً حذف شدهاند.
کارزارهای تبلیغاتی و رسانههای غربی که چرخشان به لطف تبلیغات میچرخد، با ارایهی تصویری به غایت کوتهبینانه از زیبایی، به وعدههای توخالی بهبود بدن دامن میزنند. نمونههای آرمانی مدرن سفیدپوستان از زیبایی به صورت کالای بستهبندی شده به تمام دنیا ارسال شده است. عمل زیبایی برای غربی کردن ذائقهی شرقیان بسیار محبوب و در نتیجه معیارهای زیبایی کاملاً تجویزی شده است. در آفریقا محصولاتی که به منظور صاف کردن مو و روشن کردن پوست تولید میشوند، رواج پیدا کرده است. در آمریکای جنوبی، زنان خود را به تیغ جراحی میسپارند تا شبیه به عروسکهای باربی شوند و جلد اکثر مجلات به تصویر مدلهای موبلوند مزین است. سوءتغذیه در ژاپن و چین رو به افزایش است و مراسم دختر شایسته، که زمانی آلودگی معنوی به شمار میآمد، امروزه در سراسر خاور دور برگزار میشود.
این ایده که زیباترین افراد بلوندها هستند به قرن نوزدهم میلادی باز میگردد، یعنی زمانی که قومشناسان، جامعهشناسان و انسانشناسان انگلیسی (از جمله چارلز وایت انگلیسی) دست به ترسیم درجه بندی سلسله مراتبی بشر زدند. در پایینترین سطح این درجه بندی سیاه پوستان، بوشمنها [قبایل جنوب غربی افریقا] و بومیان استرالیا ، سپس نژاد زرد پوستان و اسلاوها و در بالاترین سطح نیز سفید پوستان، یا به زعم آنان گونههای برتر، قرار داشتند.
غربیسازی بدن انسان به فرم جدیدی از جهانیسازی و «زیبایی» به برندی یکدست بدل شده است. هر چه بیشتر از کالاهای مصنوعی لذت ببریم، این صنایع به سود بیشتری دست مییابند زیرا معیار کنونی زیبایی، خوراک این صنایع را فراهم میکند.
اما چه کسی این فرهنگ را میسازد؟ هرچقدر هم که با اعتماد به نفس انگشت تقصیر را به سوی برخی صنایع دراز کنیم، نمیتوانیم نقش ضمنی خودمان را کتمان کنیم. چه بخواهید و چه نخواهید، دیگران ما را بر اساس ظاهرمان قضاوت میکنند. شاید دلیل اینکه ما تمام فکر و ذکرمان معطوف به ظاهرمان است این باشد که خودمان میدانیم چطور درمورد بدن دیگران ناخودآگاه قضاوت میکنیم.
اخیراً پژوهشی نشان داد ما در عرض ۱۵۰ هزارم ثانیه دربارهی جذابیت افراد قضاوت میکنیم. این ارزیابی ظاهری پیامدهای معتنابهی دارد. افرادی که از نظر ما زیباتر هستند، نه تنها راحتتر شریک جنسی پیدا میکنند، بلکه پژوهشها نشان داده است که این افراد شغل بهتری مییابند و در دادگاهها با آنان برخورد ملایمتری صورت میگیرد.
در واقع بدن به نوعی تبدیل به کالایی نو برای مصرف شده است. امروزه همه میتوانند برای تغییر بدن خود به فروشگاهها بروند. بانکها برای جراحی پلاستیک وام میدهند. ۳۰ درصد متقاضیان جراحی زیبایی در آمریکا از خانوادههایی هستند که درآمد سالانهشان کمتر از ۲۵۰۰۰ دلار است. مردم آمریکا در سال بیشتر از آنکه برای تحصیلات هزینه کنند، برای زیبایی هزینه میکنند.
کدامیک از ما میتواند صادقانه بگوید «من نمیخواهم جذاب باشم»؟ آیا همگی نمیخواهیم ما را دوست داشته باشند؟ اما آیا مغز ما شستوشو داده نشده است تا باور کنیم برای دوست داشته شدن باید بینی کوچکتر، پستان بزرگتر، پوست کشیدهتر، پاهای بلندتر و شکم کوچکتر داشته باشیم تا جوانتر به نظر بیاییم؟ اصولاً آیا این معیارها پایانی دارند؟
همان طور که مدلهای الگوی ما جوانتر و ایدهآلتر میشوند، ترس ما از پیری بیشتر میشود تا حدی که خواستهی ما برای جوان ماندن تبدیل به وسواسی بیمارگونه نسبت به بدنمان میشود. تطبیق حس اتکای به نفس با خودانگاهمان منجر به نتایج روانشناختی و احساسی پیچیدهای میشود. تنها چیزی که با قطعیت میدانیم آن است که بدن ما در نهایت راز ما را فاش خواهد کرد.
منابع اصلی به زبان انگلیسی:
http://www.zednelson.com/?LoveMe:text
http://www.brainpickings.org/index.php/tag/awareness/
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید