دو شعر از ابراهیم ناصری کریموند
۱
(سرود مادرانه برای کیان)
تنها به چهرهای خراشیده میشناسیَم
چون سوگواران
به قایقی
که کیاناش رَوَنده است
غضبناک به جادو مینگرم
بر دو کتف
که تیغ است بر گیسوت
میخ بر چشم میگردم
میان میدان، تا بدانم
بر کدام سوگ باید گریست
۲
من آن ستارهی سرخ را خواهم دید
جراحتِ لبخند
در بینِ دو مشت
بر این ایستگاه پوسیده
انتظارِ عریان
چون رود
اسیری جعلیست
که پنجهاش تکیهای از آفتاب را به دست دارد
پس با چشم خود خواهم دید
خشمِ گریختهی درگاه
و ماهِ دو نیم شده
تنی سیمین
آویخته پشتِ
دو بازو، از یخ و برف
به زمستان، دلْ چه بگوید؟
به جانم میآمیزد
نوای آن شیپور
که از درگاه میآید
پشت دری بسته
نور میزاید
و شیشههای شب
رقص ستاره و تگرگ مینگارند
من اشک و لبخند را نقش میکنم
دریغا آن ستارهی سرخ
که بی یال سُم میکوبد
با نی لبکی تاج دارِ دشتم
چون چشم به ستاره میگشایم
و پسین به عطرِ کرفس
پیروزمند
آفتاب از لگامِ اسبم مینشیند
چند پاره بمان
چند پاره بخوان
دوباره بخوان مرا
راه گور گم کردهام به آغوشت
این نجوا به بستر میبرم
من، آن ستارهای سرخ را خواهم دید
#ابراهیم_ناصری
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید