دو شعر از حامد بشارتی
۱
ارتفاع
ارتفاع
همه چیز را کوچک می کند
جز چیزهایی که با خودم بالا آوردهام:
کابل، فلاکس چای، متر و سیگار
ارتفاع
همه چیز را به هم نزدیک میکند
جز چیزهایی که با خودم بالا آورده ام:
فاصلهی بین مفصل ها
مرگ از فراموشی
و تو را از همهی رویاها
اسکلتهای این برج میدانند
وقتی تیر آهنی را جوش می دهم
وقتی الکترود گیر می کند
باید همه چیز در تعال باشد
باید به چیزی برسم که سنگینی اشیا را در شش سوی من تقسیم کند
و باور کنم که این جاده از رفتن کوتاه آمده است
خانه ی ما به رودخانه نزدیک است
به مدرسه نزدیک است
به نانوایی نزدیک است
باید افتادنم را به جایی بند کنم
تا بار نیفتادن در سویی دیگر سنگین شود
اسکلت های این برج می دانند
مشرف به میدان شهر
وقتی تیر آهنی را در سقف جوش می دهم
هرگز نمی توانم به احترام جشن روز استقلال
بایستم.
۲
زیبایی
در کافه ها
زیباییت به تکه های مساوی تقسیم میشود
و هر زیبایی
پشت یک میز
قهوه را هم میزند
چگونه پشت همه ی این میزها بنشینم
و پشت همه ی میزها
انگشت هایم با انگشتهای زیباییت حرف بزنند؟
تو هجوم کشتزار های آفتابگردان در باد را ندیدهای
و ندیدهای وقتی موهای تو را
در کوهستانی از باد نوشتم
چگونه هزاران کبوتر وحشی
انفجار یک مزرعه ی گندم را تماشا میکردند
لبخند میزنی
زنی یک دامن گل سرخ از ایوان خانه به حیاط پرتاب میکند
زیباییت به تکه های مساوی تقسیم می شود
و من چگونه در کافه ها و هجوم گل سرخ از ایوان خانه
با انگشت های زیباییت حرف بزنم؟
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید