دو شعر از مجید رفعتی
[clear]
۱
میدان مین
[clear]
تا منتهاالیه نبودنت قلمرو من است
بعد
صدای توست
که مثل سرمای صبحگاهی
به سیمهای خاردار چسبیده است
و بادهایی که به مرز آمدهاند
تا به پیراهنات پناهنده شوند
این جسدها که میبینی
روزهاییست که تو را ندیده ام
و این شعرها که می خوانی
کلماتی ست که از میدان مین برگشتهاند
مرگ
همیشه از میدان مین زنده باز می گردد
[clear]
[clear]
۲
بازی
[clear]
مثل همیشه چشم میگذاشتی و
ما در خانههایمان پنهان میشدیم
یک، دو، سه، …
و تو همه را پیدا میکردی
به خیابان می بردی
تا مشتهایمان را گره کنیم
و جهان را تغییر دهیم
حالا فیلم را جلو میبرم
تا از صدای گلوله ها سبقت بگیرد
از آفتاب صبح سبقت بگیرد
از بستن چشمهای تو سبقت بگیرد
یک، دو، سه، … آتش !
و ما در خانههایمان پنهان شدیم
و بارها
سوختن آتش را
با حرکت آهسته نگاه کردیم
آتشی که در سینهی تو خاموش می شد
شمارش معکوس آغاز شدهاست
مردم از خیابان به پیادهرو آمدهاند
و ما به تفسیر جهان دل بستهایم
سه، دو، یک، …
باید سریع تر از گلولهی تفنگ حرکت کنی
تا صلح
بر جنگ پیروز شود
[clear]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید