رئالیسم جادویی و نوشتار زنانه
♦ ادبیات جادویی یک اثر ادبی است که می تواند تضادها و دشواریهای زندگی واقعی زنان را به تصویر بکشد اما در عین حال آنها را از مورد حمله قرار گرفتن در برابر نیروهای رادیکال رهایی بخشد.
♦ شهرنوش پارسی پور و منیرو روانی پور از نویسندگان برجستهی ایرانی هستند که استفاده از ادبیات رئالیسم جادویی به آنها فرصت خلق فضای زنانه و در عین حال نقد رویکردهای اجتماعی و سیاسی را داده است.
عصر روز پنجشنبه ۱۷ آوریل، خبر درگذشت گابریل گارسیا مارکز خالق “صد سال تنهایی” و برنده جایزه نوبل ادبیات، با تاسف میلیونها نفر در سراسر جهان مواجه شد.
گابریل گارسیا مارکز که سالها مبتلا به بیماری سرطان بود، روز پنجشنبه (۲۸ فروردین / ۱۷ آوریل) در سن ۸۷ سالگی در خانهاش در مکزیکوسیتی درگذشت. مرسدس بارچا، همسر او و دو پسرش رودریگو و گونزالو در ساعتهای پایانی زندگی در کنار او بودند.
مارکز که در ۶ مارس ۱۹۲۷ در کلمبیا دنیا آمد، در وطن خود به عنوان گزارشگر و روزنامهنگاری زبردست شناخته شده بود، اما در سال ۱۹۶۷ و با انتشار رمانی به نام “صد سال تنهایی” بود که به سرعت در سراسر جهان به شهرت رسید. مارکز برندهی جایزهی نوبل ادبیات و همینطور نامی شناخته شده برای ایرانیان است. آثار مارکز با ترجمهی مترجم فقید بهمن فرزانه به ایرانیان معرفی شد. آثار مارکز گذشته از شهرت جهانی ابداع کنندهی رئالیسم جادویی و به کار گیری آن در ادبیات است.
به نظر می رسد که تعریف مشخصی برای این نوع تکنیک در ادبیات وجود ندارد چرا که از زمان پیدایش آن و گسترشش در جهان فرم و مدلهای مختلفی از این ادبیات توسط نویسندگان در سراسر جهان به کار گرفته شده است .
تاریخ استفاده از رئالیسم جادویی در آمریکای لاتین به اواخر سالهای ۱۹۴۰ باز می گردد. ایدهی بازسازی رئالیسم جادویی به درگیریهای سیاسی و اجتماعی ارتباط دارد، در این میان ادبیات جادویی بود که توانست به آرام کردن و یا زدودن آن از طریق این چالش ها از طریق اثر ادبی بپردازد. لادج در تعریف رئالیسم جادویی می نویسد، رئالیسم جادویی یک تکنیک ادبی است که از طریق آن غیر ممکن در ادبیات ممکن می شود، غیر ممکن به صورت حقیقی و واقعی نمایش داده می شود که بعد از آمریکای لاتین در کشورهای دیگر به تدریج در میان نویسندگان طرفداران خاصی پیدا کرده است .
مشابه نوشتار رئالیسم، این تکنیک ادبی ماهیت چند گانه دارد، وقتی که جادو در ادبیات اتفاق میافتد نویسنده میتواند تجربیات و تاثیرات زندگی شخصی را که در دنیای حقیقی نمیتواند نشان داده شود، از طریق جادو به نمایش بگذارد. مطابق نظر گنزالس این نوع از ادبیات نه تنها ماهیت فانتزی دارد، بلکه حتی اتفاقهای غیرعادی هم از دنیای واقعی شخصیتها سرچشمه میگیرد. در اینگونه ادبیاتی حقیقت نهفته در همه جا است، حقیقتی که نمی تواند بروز واقعی پیدا کند، اما در نهایت نشان دهندهی تلاش نویسنده برای نشان دادن واقعیتها و حقایق زندگی جامعهی بشری است. اینگونه ادبیاتی قدرت این را دارد که به ابزاری برای مقابله با قدرت تبدیل شود. رئالیسم جادویی فضای مناسبی را برای نویسنده فراهم میسازد، فرای از کارکردها و دیدگاههای سیاسی و فرهنگی نویسنده، این تکنیک می تواند نویسنده را در درک چالشهای و حقایق نهفتهی اجتماعی یاری دهد .
سانچز بر این باور است که ادبیات رئالیسم جادویی قابلیت این را دارد که حقایق نهفته در سیاستهای یک جامعه را به خصوص در میان گروههای اقلیتها نشان دهد. این تکنیک که در آمریکای لاتین کشف شد به تدریح توانست به عنوان یکی از ابزار اصلی نوشتار در میان زنان نویسنده نیز طرفدارانی پیدا کند. نویسندگانی چون ایزابل آلنده و تونی ماریسون که هر کدام با استفاده از رئالیسم جادویی توانسته اند صدای خفتهی زنان را از اقلیتها را به تصویر بکشند. مطابق نظر سانچز استفاده از ادبیات جادویی به خصوص برای زنان نویسنده توانسته است آنها را برای درک واقعیتهای اجتماع یاری دهد، واقعیتهایی که از زاویه ی دید زنان، متفاوت عمل کرده است. در این چنین بافتی ادبیات جادویی یک اثر ادبی است که می تواند تضادها و دشواریهای زندگی واقعی زنان را به تصویر بکشد اما در عین حال آنها را از مورد حمله قرار گرفتن در برابر نیروهای رادیکال رهایی بخشد. از نظر سانچز زنان نویسنده استفادهی خاصی از ادبیات جادویی کردهاند، زنان از طریق آن توانستهاند بر بافت سیاسی و اجتماعی تاثیر بگذارند و در جامعهی مردسالار بتوانند بیانگر دغدغههایشان باشند. با این تکنیک زنان نویسنده به خصوص آنهایی که از گروههای اقلیت هستند توانستهاند درک عمیق از واقعیت را به چالش بکشند و در نتیجه دریافتهای واقعی از تاریخ را دوباره واسازی کنند و در عین حال امکانات را بریایه تبدیل حقایق اجتماعی فراهم کنند. از نمونهی این نویسندگان زن می توان به تونی ماریسون و گلوریا نایلر اشاره کرد که داستان را برای هدف سیاسی به کار بردهاند تا تضادهای تاریخی و اجتماعی را که در تاریخ استعمار تجربه کردهاند به تصویر بکشند. به این ترتیب این نویسندگان توانستهاند از طریق به کار گیری رئالیسم جادویی فضای خاص زنانهای را ابداع کنند، فضایی که در تقابل با میراث فرهنگی مردسالار میایستد. بنابراین مطابق نظر سانچز نوشتار زنان در تاثیر پذیری از رئالیسم جادویی به دنبال هدف خاصی سیاسی و قومی است که زنان را از اقلیت به متن بکشاند. آنها قادرند تا صدایشان را در گروههای اقلیت به دست آورند و به این ترتیب فضای زنانه را وارد ادبیات زنان کنند.
می توان گفت که در این چنین ساختاری نویسندگان زن در کنار دیگر نویسندگان تحت تاثیر رئالیسم جادویی توانستهاند ساختار ایدئولوژیکی و باورهای سرسختانهی حکومتهای دیکتاتوری را به چالش بکشند.
ادبیات رئالیسم جادویی نیز با ترجمهی کارهای مارکز در میان نویسندگان ایرانی طرفداران زیادی پیدا کرده است. در مورد نقش این تکنیک در ادبیات نویسندگان ایرانی مقالات و بحثهای زیادی شده است، اما نکتهی قابل توجه اهمیت رشد این نوع از ادبیات به خصوص در فضای سانسور بعد از انقلاب در ایران است. به نظر میرسد که استفادهی متناوب نویسندگان ایرانی از این تکنیک با سخت گیریهای چاپ و سانسور کتاب نقش مستقیمی دارد. با اینکه در استفاده از ادبیات رئالیسم جادویی تنها بر نویسندگان مرد تاکید شده است، اما میتوان آثار زیادی را از نویسندگان زن دید که تحت تاثیر این ادبیات به خلق متن ادبی پراختهاند. در این میان شهرنوش پارسی پور و منیرو روانی پور از نویسندگان برجستهی ایرانی هستند که استفاده از ادبیات رئالیسم جادویی به آنها فرصت خلق فضای زنانه و در عین حال نقد رویکردهای اجتماعی و سیاسی را داده است.
این تکنیک ادبی تنها به خلق اثر در میان این نویسندگان منجر نشده است بلکه بسیاری از نویسندگان زن با استفاده از دنیای مجاز و ارتباط نمادین آن با دنیای حقیقی دریافتهای روازنهی خود و تجاربشان را به مخاطب منتقل کردهاند .
اهمیت به کارگیری رئالیسم جادویی از آنجایی است که فضای شکل گرفته شده در این آثار عموماً در تضاد با واقعیتهای ظاهری اجتماعی وعرفهای رایج است، اما در قدم بعدی این تضادها به شکل باور پذیر به مخاطب منتقل می شود، استفاده از این سبک به زنان نویسندهی ایرانی این فرصت را میدهد که با پردازش به تابوهای رایج جامعه علیه زنان در عین حال که آن را به عنوان یک واقعیت نشان دهند، راههای گریز از آن را نه به صورت حقیقی بلکه نمادین نشان دهند .
استفاده از تکنیک رئالیسم جادویی و تاثیر آن بر نویسندگان زن نیز توانسته است به شکلگیری نوع خاصی از ادبیات زنان منجر شود، این نوع پردازش جایگاه متفاوتی پیدا کرده است؛ از یک سو میتواند در برابر سانسور بایستد و از طرفی با نمادین نشان دادن واقعیت از خطر حذف شدن و رانده شدن نجات پیدا می کند. استفادهی نمادین از شخصیتها، وقایع، پردازشهای نمادین از یک واقعیت رایج در جامعه از خصوصیات به کاریگیری تکنیک در ادبیات نویسندگان ایرانی است. از سوی دیگر با پردازش برشهای مختلفی از واقعیت و تصاویر خیالی به نوعی بازتاب صدای خاموش زنان در ادبیات بوده است. به این ترتیب استفادهی نمادین و چند گانه از واقعیت به رشد و بازپروی حقایق اجتماعی دامن می زند و چالشهایی که بعد از انقلاب در ایران بهزنان ایرانی تحمیل شده است را به صورتی دیگر بازمی نماید .
در پایان می توان گفت به دلیل اهمیت پیدایش این تکنیک هنوز روشها و الگوهای مشخصی برای نقد ادبیات زنان نویسندهی ایرانی و دلایل استفاده از این تکنیک پیدا نشده است، اما آنچه که اهمیت دارد بازسازی فضاهای متکثر و واسازی بخشی از حقایق اجتماع است که از دید بسیاری از منتقدان در بررسی آثار زنان نویسنده و استفاده از رئالیسم جادویی پنهان مانده است، دیدگاهی که در بررسیهای آینده ادبیات زنان و تکنیکهای آنها برای مقابله با سانسور در تاثیرپذیری آنها از نویسندگان جهانی میتواند موثر واقع شود.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia