راهنمای فیلم ماه مارس
نقشههایی به ستارگان (MAPS TO THE STARS) ½ ☆☆
کارگردان: دیوید کراننبرگ، فیلمنامه: بروس واگنر، بازیگران: جولیان مور (هاوانا سگراند)، جان کوزاک (دات استفورد ویس)، رابرت پتینسون (جرومی فونتانا)، میا واسی کوسکا (آگاتا ویس)، کمدی، ۱۱۱ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۴
خلاصه: هاوانا، بازیگری ست که ستاره بختش رو به افول گذارده او در آرزوی آن است که فیلمی به یاد مادرش که در دهه شصت ستاره سینما بود بسازد، آگاتا که بهتازگی از کلینک روانی مرخص شده است با راننده لیموزین هاوانا رابطه برقرار میکند و سرانجام دستیار هاوانا میشود. درحالیکه در زندگی شخصی سلبریتی های هالیوود مشکلات پیچیدهای وجود دارد، هاوانا بهتحقیر آگاتا میپردازد.
وقتی شنیده شد کراننبرگ قرار است فیلمی درباره هالیوود بسازد، بسیاری انتظار داشتند این فیلم بیش از این جنجالی باشد، اما در عوض نقشههایی به ستارگان بیشتر فیلمی ست که قرار است تحلیلی از مناسبات درونی هالیوود در قالب طنز سیاه بدهد، اینکه کراننبرگ برخلاف کلانشهر (۲۰۱۲) همان مؤلفههای همیشگی فیلمهایش در رخدادهای غریب و موقعیتهای بیمارگونه را بهطور کامل در این فیلم نیز به کار نمیگیرد احتمالاً به موضوع فیلم یعنی هالیوود مربوط میشود که شاید دستوبال او را برای غریبتر کردن فضا بسته بود.
بااینحال فیلم سرشار است از کنایهها و طنز سیاهی که نمای درونی ظاهر پرزرقوبرق هالیوود را به سخره میگیرد. بازی فوقالعاده جولیان مور که احتمالاً یکی از بیپرواترین بازیهای او هم هست از نکات بهیادماندنی فیلم است.
نقشههایی به ستارگان انتظار بسیاری را از یک فیلم از کراننبرگ که با تصادف (۱۹۹۶) یکی از بهیادماندنیترین فیلمهای تاریخ سینما را ساخته، برآورده نمیکند اما همچنان فیلمی ست که ارزش دیدن دارد.
آقای ترنر (Mr. Turner) ☆☆☆
کارگردان: مایک لی، فیلمنامه: مایک لی، بازیگران: تیموتی اسپال (آقای ترنر)، لسلی مانوئل (ماری سامرویل)، ماریون بیلی (سوفیا بوث)، درام ـ تاریخی، ۱۵۰ دقیقه، بریتانیا، فرانسه و آلمان، ۲۰۱۴.
خلاصه: داستان ربع قرن زندگی آقای ترنر یکی از مشهورترین نقاشان قرن هجدهم بریتانیا از زندگی خانوادگی آشفته تا آرامش در کنار زن مهمانخانهدار در اواخر عمر و خلق نقاشیهایی برای اشرافزادگان برای گذران عمر.
علیرغم زمان طولانی فیلم و کشدار بودن آن، آقای ترنر میتواند نمادی از نقش و جایگاه هنرمند در جامعهای باشد که بیش از آنکه از او انتظار پیشرویی و آوانگارد بودن داشته باشند انتظار دارند در قالب همان سفارشهای دائمی کار کند و البته آقای ترنر با قالبها چندان میانهای ندارد. لی با پرهیز از کلیشههای رایج در بازنمایی شخصیتهای تاریخی کوشیده است تا به یک مستندسازی از زندگی این نقاش برجسته نزدیک شود. واقعنمایی که در این فیلم خود را به رخ میکشد آنچنان است که گاهی فاصله بیننده با فضای داستان را بسیار کم جلوه میدهد.
مردم سفیدپوست عزیز (Dear White People) ☆☆☆
کارگردان: جاستین سیمین، فیلمنامه: جاستین سیمین، بازیگران: تسا تامپسون (سم وایت)، تیلورجیمز ویلیامز (لیونل هیگینس)، کیل گالنر (کورت فلچر)، درام ـ کمدی، ۱۰۸ دقیقه، آمریکا ۲۰۱۴.
خلاصه: سم وایت در رادیوی دانشگاه برنامهای با عنوان مردم سفیدپوست عزیز دارد که در آن به موضوع تبعیض نژادی میپردازد اما همین برنامه خود به تنش منجر میشود درحالیکه گروهی از سیاهپوستان خواستار اقدامات رادیکال هستند، رئیس دانشگاه خواستار تعطیلی این برنامه و همچنین تغییر نتایج انتخابات انجمن دانشجویان میشود.
فیلمی متأثر از فضای پس از اوباما و مباحثی که این روزها درباره تبعیض نژادی درگرفته است که شاید یکی از معدود فیلمهای روی پرده سینماهای آمریکا باشد که مستقیماً و بدون واسطه به مباحث روز آمریکا مرتبط است. فیلم هرچند از فیلمهای اولیه اسپایک لی متأثر است اما بار طنزش آن را متمایز میسازد.
در تلاش برای احیای فرهنگ سیاه، سم رفتهرفته متوجه میشود که خودش در حال دیگر سازی از سایرین است، این خودآگاهی سبب میشود تا بتواند راه خود را بیابد. باوجود شخصیتهای بسیار و داستانهای درهمپیچیدهشان، فیلم یک درام دانشگاهی دیدنی ست که نوید ظهور کارگردانی خوش آتیه را میدهد.
وایپ لش (Whiplash) ☆☆☆
کارگردان: دامین شازل، فیلمنامه: دامین شازل، بازیگران: میلس تلر (اندرو نیمن)، جی کی سیمونز (ترنس فلچر)، ملیسا بنویست (نیکول)، درام، ۱۰۷ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۴.
خلاصه: یک هنرجوی نوازندگی طبل، تحت رهبری یک استاد بسیار سختگیر و لجوج دچار استیصال و آشفتگی میشود، به نظر میرسد استاد هیچوقت از او راضی نیست و او برای مدتی آرزویش برای بدل شدن به یک نوازنده طبل (درام) را کنار میگذارد.
یکی از بهترین فیلمهای روی پرده که بازیهای فوقالعاده و فضاسازی درخشانش تا مدتها در ذهن تماشاگر باقی میماند.
اندرو که در ابتدا باذوق و شوق وارد گروه فلچر شده بود و با دختری هم رابطهای را شروع کرده بود در همان هفتههای نخست چنان درهم میریزد که رؤیایش برای بدل شدن به یک نوازنده طبل مشهور جاز را کنار میگذارد و رابطهاش با دختر نیز به پایان میرسد.
انتقام او در پایان اما فلچر لجوج و کینهتوز را هم بهزانو درمیآورد. فیلمی که تا انتها با گرههای متعددش تماشاگر را با خود میکشاند. سادوـ مازوخیسمی که در رابطه شاگرد/ استاد خود را نمایان میسازد با بطن موسیقی جاز آنچنان در تعارض است که در انتها به نقطه اوج پایانی و تقریباً غافلگیرکننده میرسد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
امید حبیبی نیا روزنامه نگاری سینمایی را از سال ۶۸ آغاز کرده و با اغلب نشریات سینمایی و فرهنگی از جمله مجله فیلم و روزنامه های ایران و همچنین بخش های مختلف تولید، خبر و تحقیق در رادیو و تلویزیون همکاری داشته است، وی از اعضای نخست انجمن منتقدان سینمای ایران بود و چند دوره نیز به عنوان داور انجمن و همچنین داور بخش فیلم های کوتاه جشنواره فیلم فجر به فعالیت پرداخت. او دهها تحقیق علمی در زمینه سینما، روانشناسی ارتباطات و ارتباطات به مجامع علمی بین المللی ارائه کرده است و در رشته های روانشناسی بالینی، کارگردانی سینما، تحقیق در علوم ارتباطات، مطالعات جهانی با گرایش تحقیق در رسانه ها به تحصیل و تدریس پرداخته است. وی همچنین با رسانه های بین المللی از جمله بی بی سی و فرانس ۲۴ نیز همکاری داشته است و سردبیر نشریه دو زبانه رسانه شناسی ست.