زنان جهنمی و خازنهایشان
چندی پیش ویدیوئی از یک سخنرانی مذهبی درباره مجازات زنان در جهنم، در شبکه های اجتماعی دست به دست شد که سندی دیگر بر تاخیر فرهنگی مسلمانان به دست مدعیان این امر داد. موضوع سخنرانی شرح و توصیف عذاب های هولناکی بود که زنان با نپوشاندن موی و یا آزردن شوی به آن مبتلا خواهند شد. مأخذ این گونه سخنان، روایات مکاشفه ایست(۱) که نمونه های آن در همه ادیان و مذاهب و حتی در حوزه ادبیات و فیلم هم دیده می شود. البته این مورد خاص، قسمتی از روایات مربوط به معراج در ادبیات مسلمانان است.
مسلمانان در دوره زمانی که ایمان خالص اولیه در حال تبدیل شدن به بنیادی برای کنترل اخلاقیات و دستیاری با حکومت بود فقه و روایات را نوشتند. این پاره زمانی است که حدوداَ صد و پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) شروع می شود و تا حدود دو قرن بعد از آن در میانه قرن چهارم هجری ادامه می یابد. سنت نوشتاری مسلمانان با رواج کاغذ، از سه مرکز حجاز، شام و عراق شروع شد ولی بالاترین سهم متعلق به عراق، مرکز خلافت اسلامی و محل ظهور فقه رسمی بود.(۲) اینکه این روایات چگونه شکل گرفته اند٬ متأثر از چه زمینه های فرهنگی و اجتماعی هستند و محققین اسلامی صحیح و ناصحیح احادیث را با چه روشی تعیین می کنند مورد بحث این نوشته نخواهد بود. آنچه در این نوشته نشان داده خواهد شد شباهت میان روایات اسلامی و زرتشتی درباره موضوعات و کیفیت مجازات زنان در زندگی پس از مرگ و نتیجه آن برای زنان مسلمان امروزی است.
از آنجایی که برداشت روحانیون ادیان در دنیای قدیم درباره زن و نقش او در جامعه انسانی تقریباَ مشابه بوده است و همگی آبشخوری از پدرسالاری باستان داشته اند، وظایف زنان و در نتیجه موارد گناه و تخطی از آن در همگی تقریباَ یکسان تعریف شده است، از جمله در اسلام و آئین زرتشتی. تیم مشترک آنان:
— نافرمانی و زبان درازی و تن ندادن به شوهر.
— روسپیگری و خیانت به شوهر یا زینت و مجالست با غیر شوهر.
— رعایت نکردن آداب بهداشت زنانه مندرج در دین.
— جادوگری و گناهان مربوط به طفل مثل کشتن او و یا شیر ندادن به او.
به این موارد مشترک می توان اندک گناهان دیگری که اختلاف زمان و مکان و دین ممکن است منشاء آن باشد اضافه کرد. آنچه در رابطه با روایات اسلامی و زرتشتی بیش از همه جلب توجه می کند مشابهت نه تنها گناهان بلکه روش های مجازات زنان در جهنم است. مأخذ سخنران در ویدئو مذکور روایتی از کتاب «عیون اخبار رضا» درباره معراج رسول خدا (ص) تالیف شیخ صدوق(۳)، و مشابه زرتشتی آن روایات کتاب ارداویرافنامه (۴) است.
در کتاب عیون اخبار رضا درباره اصناف زنان گناهکار و عذاب آنها در جهنم می خوانیم:
— زنی را دیدم که به موهای سرش در دوزخ آویزان بود، و مخ و مغز سر او به جوش و غلیان درآمده بود. آن زنی است که موی خود را از مردان نمیپوشانَد.
— و زنی را دیدم که به زبان خود آویزان بود، و حمیم و آب داغ جهنّم در حلقوم او فرو میریخت. آن زنی است که شوهر خود را اذیّت میکند.
— و زنی را دیدم که به پستان خود آویزان بود. آن زنی است که از رفتن به فراش و بستر شوهر خود، خودداری میکند.
— و زنی را دیدم که خودش گوشت بدن خود را میخورد، و آتش از زیرش افروخته میشد. آن زنی است که بدن خود را برای مردم زینت میکند.
— و زنی را دیدم که دوپایش به دو دستش بسته شده بود، و مارها و عقربها بر او مسلّط بودند. آن زنی است که آب وضوی او کثیف است، و لباسش کثیف است، و از جنابت و حیض غسل نمیکند، و خود را پاکیزه و نظیف نمیدارد، و نماز را سبک میشمارد.
— و زنی را دیدم که کور و کر و لال، در صندوقی از آتش بود، و مغز سرش از دو سوراخ بینیاش خارج میشد، و بدن او از مرض پیسی و مرض خوره تکّه تکّه شده بود. آن زنی است که از زنا بچّه میزاید و آن بچّه را به شوهرش نسبت میدهد.
— و زنی را دیدم که به دو پایش در تنوری از آتش آویزان بود. آن زنی است که بدون اجازۀ شوهرش از خانه بیرون میرود.
— و زنی را دیدم که پوست بدن خود را از جلو و از عقب با قیچیهایی از آتش میبرید. آن زنی است که خود را بر مردان عرضه میدارد.
— و زنی را دیدم که صورتش و دو دستش در آتش میسوخت؛ و خود، امعاء و رودههای خود را میخورد. آن زنی است که واسطۀ عمل نامشروع بین مردی و زنی میگردد.
— و زنی را دیدم که سرش سر خوک، و بدنش بدن خر بود؛ و در هزار هزار گونه عذاب فرو رفته بود. آن زنی است که سخن چینی میکند، و دروغ زن و دروغ پرداز است.
— و زنی را دیدم که بر شکل سگ بود، و آتش از دُبُرش داخل میشد و از دهانش خارج میشد؛ و ملائکۀ عذاب سر او و بدن او را با گرزهای آتشین میزدند. آن زن آوازه خوانی است که در مجالس آوازه خوانی و ماتَم خوانی آواز میخواند، و نیز حسادت میورزد. (عیون ۲۵۰ – ۲۴۹ ).
منابع زرتشتی از چند عروج صحبت کرده اند – از میان آنان معراج کرتیر موبد در چند کتیبه سنگی از جمله در کتیبه های سرمشهد و نقش رستم مربوط به اواخر قرن سوم میلادی، یعنی سه قرن قبل از ظهور اسلام، شرح داده شده است (۴). کرتیر سفری روحانی به جهان دیگر می کند و درباره حقیقت دین و شعائر مطلع می شود. او که به مقام بالاترین روحانی دربار می رسد با آزار و شکنجه پیروان ادیان دیگر ،حتی نحله های دیگر دین مزدائی، همه را منکوب کرده و دین دولتی را پایه گذاری می کند.
عروج دیگر سفر ارداویراف به آسمانهاست. کتاب ارداویراف نامه (۵) از ادبیات مکاشفه ای زرتشتی است که به فارسی، سانسکریت و گجراتی و بعدها به زبانهای اروپائی ترجمه شده است. کتاب از زبان شخصی به نام ویراف (ویراز) است که با خوردن داروئی روح خود را از بدن جدا کرد و برای مدت هفت روز به بازدید بهشت و جهنم و پل چینوت (مشابه پل صراط مسلمانان) رفته، پاداش صالحان در بهشت و عذاب بدکاران در دوزخ را دیده و با خدایان و نیروهای آسمانی دیدار کرده است. با توجه به اینکه نام ویراز در اوستا آمده است، مری بویس معتقد است هسته اصلی کتاب بسیار قدیمی است(۶). لیست زیر خلاصه ای از گناهان زنان به علاوه طرق مجازات آن در دوزخ به نقل از بندهای مختلف ارداویرافنامه است.
زنی که در برابر شوهر زبان درازی کرد و «تیز زبان» و «سگ زبان» بود:
— زبان او را بریده بودند-۸۲-
— با زبان در حال لیسیدن تنور داغ بود -۶۳-
— سرنگون آویخته بود و با زبان گردن خود را می لیسید -۲۶-
زنی که با مرد بیگانه نشست و برخاست کند و خود را برای مجذوب کردن آنان بیاراید
— با سیخ چند شاخه آهنین سینه و پستان خود را می درید -۶۲-
— خون و ریمی که از آنان بیرون می آمد، می خوردند -۷۳-
زنی که با مرد بیگانه خفت، بستر شوی تباه کرد، روسپیگری کرد و یا از زنا حامله شد
— میخ چوبین اندر هر دو چشم زدند، به یک پا آویزان بود و انواع «جانوران موذی به دهان و بینی و گوش و اندام شرم اندر رفت و آمد» بودند -۷۰-
— از پستان آویزان بود و «جانوران موذی به همه تن او روی آورده بودند» -۲۴-.
زنی که از دشتان (عادت ماهیانه) پرهیز نمی کرد و و در ایام حیض به آب و آتش و خوراکی ها نزدیک می شد.
— طشت طشت ریمنی و پلیدی مردمان بخورد او می دادند-۲۰-.
— خون حیض می خوردند -۷۲-.
زنی که جادوگری می کرد و معجون و خوراکی که در حال دشتان پخته بود بخورد شوهر و مردم می داد.
— گوشت بدن خود را با دندان می کند و می خورد -۳۵-.
— با دست و دندان خودش پستان خود را می درید و سگان شکم او را دریده و امعاء و احشاء او را می خوردند در حالی که روی آتش ایستاده بود -۷۶-.
زنی که به طفل خود شیر نمی داد و یا شیر خود را به کودک دیگری می داد:
— کوهی به پستان می کند و گشنه و تشنه بود-۹۵-.
— به دست خود پستان خویش بر تنور گردم نهاده بود -۹۴-.
— سر و روی خود را با تیغ آهنین می درید و به پستان خود کوه می کند -۸۷-.
گناهان دیگری نیز برای زنان وجود دارد مانند خیانت در مال شوهر و شیون و زاری کردن در سوگ مرده که آنان نیز مشابه اسلامی دارند.
وجود فاصله چند صد ساله بین انشاء دو متن و تغییر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در منطقه طی قرون، خود دلیل کافی برای اندک اختلاف بین گناهان و مجازات در دو متن است – به طور مثال زنان در ارداویرافنامه به علت عدم رعایت آداب دینی زرتشتی در باره حیض (دشتان) مجازات می شوند و زنان مسلمان برای عدم رعایت غسل هایی مانند حیض و جنابت . همچنین مجازات ها ی مشابه ممکن است به گناهان متفاوت تعلق بگیرد. علاوه بر روش های مشابه مجازات و مشابهت تقریبی گناهان ، واقعیت های زیر نیز نفوذ این آراء را از اعتقادات زرتشتی به اسلامی بسیار محتمل می کند.
— عدم وجود چنین مجازاتهائی برای زنان در قرآن به عنوان معتبرترین متن مسلمانان.
— عدم وجود کمترین شاهد تاریخی بر برخورد خشن پیامبر (ص) با زنان مسلمان و زنان خود حتی در حین مواجهه با رفتارهایی که او را به شدت ناراحت می کرد.
— تقدم روایات زرتشتی بر مشابه اسلامی آن.
— شکل گیری ورژن اسلامی این داستان ها در محدوده سابق حکومت ساسانیان و فرهنگ ساسانی-زرتشتی، و توسط ایرانیان مسلمان شده که به نظر می رسد یکی از مهم ترین راه های انتقال فرهنگ ساسانی- زرتشتی به اسلام بودند (۷).
— روش های مجازات زنان (و مردان) در دوزخ تقریبا همان روش های مجازات در دولت های باستان است که شکل روحانی به خود گرفته است، امری که اقتباس آنان از فرهنگ های محلی را توجیه می کند.(۸)
به سخن دیگر، باید توجه داشت که شباهت این دو متن بیش از آن که نشان از تأثیر یک آئین بر دیگری باشد بی تردید نشان از تداوم یک سنت واحد است که در هر دو دین نفوذ کرده است و آن سنت پدرسالاری در دنیای قدیم است. تأثیر معاد و اعتقاد به این که اعمال بد انسان روزی جزای در خور خواهد یافت بر کنترل اخلاقی فرد و جامعه امری پذیرفته شده و دلیل منطقی ظهور این گونه روایات در هر سنتی است. با این حال استفاده تربیتی از چنین روایاتی در زمان حاضر نشانه کج سلیقه گی و بی تبحری بعضی از اهل منبر در استفاده از منابع است.
متأسفانه سخنرانان بر منابر اسلامی توجه نمی کنند که این سخنان در فرهنگ و زمانه خود کارکرد داشته اند و متناسب با وسعت دید و دانش همان زمان طراحی شده اند و به گونه ای که بتوانند اخلاقیات همان جامعه را کنترل و یا تأمین کنند.
جدای از این دیدگاه درون دینی که این گونه سخنان حقیقت ندارد و از ساحت خدای محمد و زرتشت به دور است، امروزه این رویکرد نه تنها اخلاقیاتی را رشد نخواهد داد بلکه مایه وهن و تمسخر دین نیز خواهد شد. اگر هم باشند معدود کسانی که این سخنان را باور کنند آن را در راه خشونت ورزی و برتری جویی بر زنان استفاده خواهند کرد. و مثلا با ریختن اسید بر صورت زنان رل خازن جهنم را بازی خواهند کرد.
پانوشت ها:
(۱) Apocalyptic
(۲) برای روند شکل گیری فقه و تبدیل سخنان فراوانی که درباره ریزه کاریهای زندگی پیامبر(ص) شایع بود و هر روزه تولید می شد به یک مرجع قانونی و جلوگیری از جعل بیشتر حدیث مراجعه شود به:
Schacht, Joseph: The Origins of Muhammadan Jurisprudence. Oxford University Press 1967
(۳) عیون اخبار رضا، شیخ صدوق، ترجمه آقا نجفی ، وب
(۴) ارداویرافنامه، ترجمه رشید یاسمی، مجله مهرنامه، وب
(۵) شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی؛ مترجم:مرتضی ثاقبفر – ققنوس – ۲۲۸ صفحه – وزیری (گالینگور) – چاپ ۱ سال ۱۳۸۳ صفحات ۶۷ – ۷۶
(۶) Boyce, Mary, 1968, “Middle Persian Literature”, Handbuch der Orietalistik. Abt.1. Bd.4. Abs.2: Literature, Lief.1, Leiden, pp. 31-66.
(۷) برای آشنائی درباره نقش ایرانیان در شکل گیری تمدن اسلامی رجوع شود به مقاله احسان یارشاطر در کتاب «حضور ایرانیان در جهان اسلام»، احسان یار شاطر، جورج صلیبا، آن ماری شمیل و دیگران، مترجم: دکتر فریدون بدره ای، مرکز بازشناسی اسلام و ایران چاپ اول سال ۱۳۸۳.
(۸) برای اطلاع از انواع مجازات در ایران قدیم رجوع شود به دو مقاله ایرانیکا:
http://www.iranicaonline.org/articles/martyrs-christian
و برای انواع مجازات در دوره خلفا رجوع شود به:«تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری»، آدام متز، مترجم: علیرضا ذکاوتی قراگزلو، امیرکبیر، چاپ اول سال ۱۳۸۸ – صفحات ۴۱۰ – ۴۱۶
[مدرسه فمینیستی]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید