سه شعر از نسرین محمدی
نسرین محمدی
۱
در پیچ وتاب دو فنجان
اشک می ریزم
تا گم شویم از این حقیقت تلخ
۲
اسیر دردم
به شعر چنگ می زنم
درونِ فریاد آتشینم،
در انتظار مصرع سبز
شعلهی خستگی به جان میخرم
گر گرفتهام!
کنارم باش
آتش فشانام
چگونه تورا بنوازم
به وقت موعودش…
۳
تو را به اندازهی کشیدن سیگار پنهانی
از پدرم
به اندازهی آدرنالینی
در خونم
از خودت
میگیرم
ممنوعهها را دوست دارم
چون کودکی لجباز
در عصرِ روزی وسوسه انگیز
بوسهی ممنوعهای!
پک میزنم
گیرا
تَلخ و خواستنی
دوستم نداشته باشی
چه اهمیتی دارد؟!
شعرهایت
نیایشم میکنند
#نسرین محمدی
درودها روزتون زیبا سپاسگزارم از مهرتان و اینکه به شعرهای شاعران توجه دارید و نشر میدهید سبز باشید
بهترین ها رو براتون آرزومندم 🦋☘🙏🏻