Advertisement

Select Page

‌شعری از عباس قبادی

‌شعری از عباس قبادی

 

می‌ترسم

از آینه و چشمانی که در آن

برای من کاسه می‌درانند.

 

می‌ترسم از باران

که بوی خون‌و

طعم سرب گرفته است.

 

می‌ترسم

از زمین که سایه به سایه

اشباحی را با هزار چاقوی برهنه

در پی‌ام می‌گرداند.

 

می‌ترسم

از تو

که زخمی دهان‌گشوده را

به تیغه‌ی تیزی

جایی میان دو کتفم جا گذاشته‌ای.

 

می‌ترسم از خودم

که عنقریب

شوربختی این وَهمِ ناگزیر را

باید به طنابی بر فراز خویش گره بزنم…

 

#عباس_قبادی

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights