ماهیت داعش و نقش دنیای مجازی – تصویری در تثبیت آن
جهان تنها وقتی که به یک باره بعد از یک خواب آرام شبانه در ژوئن ۲۰۱۴ با پیشروی دولت اسلامی (داعش) به سوی عراق و تسخیر شهرهای موصل، تکریت، بیجی، فلوچه، رمادی و نزدیک شدن شبه نظامیان تروریست به بغداد را در تصاویر تلویزیونی مشاهده کرد، تازه با کابوس “هیولای داعش” به عنوان یک خطر واقعی و بزرگ مواجه شد. در این جهان بی در و پیکر و خاورمیانه در هم گسیخته که به گفته “برتولت برشت” انسان ها زمانی که نوبت به سرکوب آنان می رسید تازه فاجعه را حس می کردند، این قربانیان شرقی به خصوص در سوریه و عراق هم با پدیده یی رو به رو شدند که قبلا تصورش را نکرده و حتی بعضا در توهم همپوشانی منافع خود با آنان در نفی “وضعیت موجود” یک همدلی تاریخی و ناسیونالیستی نیز با موج بلاخیز تروریسم داعشی در اعماق وجود خود داشتند. پدیده تروریسم بنیادگرای مذهبی به خلاف تصور رایج در بین این مردمان یک شبه متولد نشده بود و تاریخی حداقل به فراخنای دوران جنگ های جهادی افغانستان را در میراث خود داشت، البته با این تفاوت که تروریسم جدید با عبور از تمایلات انقلاب جهانی از نوع جنبش “القاعده” این بار تسخیر سرزمینی و مولفه دولت سازی به شیوه مدرن را در دستور کار خود قرار داده بود. داعش هر چند که در ابعاد نظری و تئوریک ریشه در بازگشت به سنت های صدر اسلام را در پشت زمینه ذهنی خود داشت اما در شرایط موجود یک پدیده کاملا مدرن بود که استراتژی و تاکتیک خود را بر اساس سلب مشروعیت و قدرت از نظام های مستقر و ایجاد یک نظم جدید استوار کرده است. این وضعیت تازه در ذات خود با عبور از کلیشه های گذشته “هدف موعود” خود را در زمین می جست و به همین دلیل گام در میدانی می گذاشت که ماحصل سود و زیان اقدامات خود را در محاسبات ریاضی، بازخورد سیاسی و اهداف ژئوپلتیک در نفی مرزبندی های قراردادی بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و معاهده موسوم به “سایکس – پیکو” پیکربندی کرده بود.
پدیده تروریسم جهادی داعش به خلاف سلف خود القاعده، صفوف رزمی خود را نه در اهداف جهانی و کلیشه های ایدئولوژیک، بلکه در نارضایتی گروهبندی های اسلام سنی از وضع موجود و پتانسیل ناسیونالیسم عربی در امتزاج با مطالبات معوقه و انباشت شده قومی – مذهبی در منطقه خاورمیانه عربی به خصوص در عراق و سوریه که به گفته “ملک حسین” اردنی بخشی از هلال شیعی بودند، قرار داده بود. تسخیر یک شبه شهر دو میلیون نفری “موصل” و پیشروی تا پشت دروازه های بغداد در طول یک هفته نبرد با ارتش در هم گسیخته عراق، با هیچ معیار نظامی همخوانی ندارد و به همین دلیل اشغال یک سوم از خاک سوریه و عراق که عمدتا مناطق سنی نشین این کشورها را شامل می شد را باید در جای دیگری جست. بدون تردید این ظهور و فروغ در ابتدا معطوف به شراکت خارجی در بستر نارضایتی بخشی از طبقات اجتماعی داخلی در چارچوب ترسیم چینش های ژئوپلتیک جدید موسوم به خاورمیانه نوین بود که در مرحله بعدی چون هیولای “فرانکشتاین” از کنترل سازندگان آن تا حدودی خارج شد. به همین دلیل بن بست سیاسی حکومتداری در عراق و جنگ داخلی چند ساله در سوریه در کنار دخالت های جهانی و منطقه یی در حوزه رقابت های ژئوپلتیک به طور کامل بستر مساعدی را در اختیار داعش قرار داد تا تصویری جدید از تروریسم بنیادگرا با چاشنی ناسیونالیسم عربی – سنی را در قالب حوزه سرزمینی و رویای شکل بخشی به یک ساختار جدید در ورای مرزهای سایکس – پیکو را تحقق ببخشد. ورود داعش به این مرحله و تعیین اهداف دولت سازی مدرن با حوزه سرزمینی مشخص، دقیقا همان مرزی بود که داعش را از دیگر گروه های تروریست بنیادگرا چون القاعده مجزا کرده و یک موجودیت کاملا متفاوت را در جغرافیای جهانی ترسیم کرد. این موقعیت جدید که در چارچوب دولت سازی با مرزهای جغرافیایی خاص انجام می گرفت، لاجرم ورود داعش را به سیستم مدرن و استفاده از ابزارهای روزآمد اجتناب ناپذیر ساخته است و از طرف دیگر به دلیل پتانسیل نهفته در همگرایی با اقلیت های مسلمان حاشیه نشین و مایوس در جوامع غربی که هم خود مستعد پیوستن به آلترناتیو تازه یی چون داعش می باشند و هم اینکه به دلیل تبحر این جوانان در استفاده از فضای مجازی برای تبلیغ و عضوگیری گزینه مطلوب تلقی می شوند، یک پیوند ارگانیک را بین بدنه و راس در تداوم حیات و گسترش کمی و کیفی پدیده تروریسم داعشی فراهم کرده است. همین فراتر رفتن داعش از فضای بسته ایدئولوژی و در هم تنیدگی کامل اهداف این گروه با ابعاد زیست مدرن که استفاده از فضای مجازی و تصویرپردازی از ارکان اصلی آن تلقی می شود، یک وجه دوگانه بومی – جهانی به گروهبندی جهادگرای جدید بخشیده است که به صورت “لازم و ملزوم” در شکل گیری و تداوم بقای آن نقش بازی می کند. از آنجا که سربازگیری به جهت استمرار عملیات و جایگزینی نیروهای جدید با تلفات میدانی این گروه برای تداوم مبارزات داعش یک امر اجتناب ناپذیر است، در جهان باز کنونی فضای مجازی بهترین امکان موجود برای تحقق این هدف خواهد بود.
یکی از دلایل آسیب پذیری جنبش تروریستی القاعده در طول حیات خود به دلیل استفاده سنتی و روابط نزدیک فیزیکی برای عضوگیری بوده است که هم امکان رد گیری روابط بین اعضای این گروه را برای نهادهای اطلاعاتی دشمن تسهیل کرده و هم اینکه قدرت جایگزینی نیروها توسط فعالین این شبکه تروریستی را به میزان زیادی سلب کرده است. نگاه القاعده و گروه های همسو با آن، نسبت به جذب نیرو بیش از هر چیز به انطباق کامل عقیده و شناخت مستقیم اعضاء و سلول های مرتبط ارتباط داشت و همین چارچوب تشکیلاتی بسته، محدودیت استفاده از فضای مجازی را برای آنان ایجاد می کرد. در حالی که داعش به دلیل عدم التزام اخلاقی و عقیدتی به یارگیری و بدنه تشکیلاتی فراایدئولوژی از پیوستن هر نیرویی به شرط تضاد با وضعیت موجود در هرم قدرت، استقبال کرده و به همین جهت فضای مجازی بهترین مجرای تبلیغ و جذب نیروهای جدید بوده است. به همان میزان که جنبش های تروریستی از نوع القاعده بر ایمان و آرمان تاکید دارند اما داعش بر انطباق منافع، سرخوردگی اجتماعی، ایجاد فضای کنش برای بیماران سکسیت اروپایی با داروی “جهاد النکاح” داعش و بهره بردن از بردگی جنسی دختران جوان گروگان، نارضایتی از وضع موجود، همسویی کارکرد و شراکت در هدف (حتی کوتاه مدت و نسبی) تمرکز کرده است و این انعطاف تشکیلاتی امکان یارگیری از طریق غیرمستقیم و حضور مجازی را بیش از پیش فراهم می کند. با توجه به داده های آماری در خصوص پیوستن جهادگران خارجی به گروه داعش که تخمین زده می شود بین ۳ تا ۵ هزار تن تنها از اروپای غربی به آنان پیوسته باشند، تنها راه ممکن و مطلوب برای ایجاد ارتباط و تداوم عضوگیری به صورت روشن فضای مجازی خواهد بود. طبق گفته وزرای کشور آلمان و فرانسه حداقل از هر کدام از این کشورها تاکنون بیش از ۷۰۰ تن به داعش پیوسته اند که صد آلمانی و به همین تعداد نیز فرانسوی در این مدت در طی عملیات تروریستی و انتحاری جان خود را از دست داده اند. این سیکل استقبال جوانان سرخورده و متوهم اروپایی برای عضویت در داعش تقریبا در مورد دیگر کشورهای قاره سبز هم صدق می کند که بنا به شواهد موجود تقریبا تمامی آنان توسط ارتباط گیری در فضای سایبری و شبکه های مجازی اجتماعی جذب این گروه تروریستی شده اند. با توجه به حفره های باز و بخش تاریک اینترنت در فضای مجازی برای قاچاق، ارتباط گیری و تبلیغات، شاید بتوان به جرات ادعا کرد که داعش بیش از هر گروه اجتماعی دیگری با درک و شناخت این ابزار توانسته است بیشترین استفاده ممکن را از اینترنت برای اهداف خود ببرد. طبق اظهارات نهادهای اطلاعاتی غرب اکثریت مطلق داوطلبان جهادی اروپایی که به داعش پیوسته اند تمامی مراحل سمپاتی، ارتباط گیری، عضویت، تدارک سفر از جمله خرید بلیط زمینی – هوایی، ورود به شبکه قاچاق تردد داعش عمدتا از طریق ترکیه، واریز ارزی ما به ازای معاملات قاچاق اسلحه – نفت – آثار باستانی، استفاده اطلاعاتی از توانایی اعضای جدید، اعزام داوطلبان به جبهه های جنگ و امکان دوسویه ارتباط جهادیون حاضر در میدان های نبرد با خانواده و گروه دوستان در کشور مبداء را با استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی سازمان داده است. به همین دلیل هم اکنون می توان ادعا کرد که بزرگترین سلاح داعش نه برخورداری از تسلیحات مدرن همچون خودروهای زرهی آمریکایی “هامر” و حتی به تازگی تسلیحات شیمیایی، که به واقع دسترسی آسان و به سهولت آنان از فضای سایبری برای تدارک تمامی مراحل از تبلیغ تا عملیات نظامی بوده است.
ورود و حضور داعش در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دیجیتال برای تثبیت و استمرار موجودیت خود در چنین حوزه های رسانه و امکانات مدرن از طرف دیگر مستلزم بارگزاری اهرم های تبلیغاتی و تاکید بر هراس افکنی عملیات تروریستی و نظامی از طریق جلوه های ویژه هنری و پردازش هنری – تصویری بوده است. از آنجا که هدف استراتژیک داعش نه “فتح قلوب” که ارعاب و هراس افکنی در افکارعمومی غیرخودی تعریف شده است تمرکز بر اثبات انتقامجویی در دوقطبی “حامیان علیه مخالفان” یک هدف راهبردی برای موجودیت این گروه تروریستی است و انتشار عمومی این تصویر سبعیت در راستای یک کنش از پیش تدوین یافته انجام می گیرد. در این مرحله تروریسم داعش نیاز به ابزار بسیار تاثیرگذار اکران تصویر اقدامات سبعانه و هراس افکنانه خود داشت که بناچار ساخت فیلم های مستند و ویدئوهای قتل و عام مخالفان و گروگان های غربی و بومیان غیرمسلمان همچون اقلیت “ایزدی” در عراق به سوژه مورد علاقه این گروه برای تبلیغ و هویت بخشی به جنبش ضدسیستمی تبدیل شد. استفاده داعش از ضبط و تکثیر ویدئوهای سر بریدن روزنامه نگاران و مخالفان خود با مدرن ترین متدهای تصویرپردازی جدید و بهره گیری از فیلم سازان حرفه یی در این خصوص رویه ی دیگری از موجودیتی تلقی می شد که ارکان اصلی آن بر اثبات قدرت بر اساس تصاویر مستند از عملیات عینی برای ارعاب مخالفان و سیراب کردن عطش حامیان بود. چنانچه تا قبل از مقاومت تحسین برانگیز یگان های مدافع خلق و جنگجویان زن کرد در “کوبانی” حتی انتشار خبر حرکت نیروهای داعش به سمت یک شهر کافی بود تا ارتش و شبه نظامیان محافظ از ترس سر بریدن و مثله شدن از قبل با فرار خود میدان را برای داعش باز کنند. از آنجا که هویت داعش بر اساس شورش حاشیه بر متن، نفی قراردادهای پیشینی، ایجاد شوک روانی به جوامع هدف، تلفیق نیروهای سرخورده اجتماعی در “متروپل” ها با ناسیونالیسم سنی عربی – آفریقایی در “کولونی” های هدف برای شکل دادن دولت سیاسی و حاکمیت در قلمرو جغرافیایی بوده است، بنابراین تایید و تاکید بر این فتوحات و هویت ارعابی در جهان کنونی تنها با انتشار گسترده تصاویر مستند از طریق فضای مجازی و رسانه یی مفهوم واقعی خود را نشان می دهد. اینکه با انتشار هر ویدئو و فیلمی از سربریدن گروگان های غربی و قتل عام های جمعی و حتی تخریب اماکن تاریخی و باستانی یک تمدن ماقبل اسلامی توسط داعش، خبرگزاری های جریان اصلی رسانه ی بین المللی با تمرکز بر آن به بازنشر این ویدئوها اقدام می کنند، خواست مطلوب این گروه تروریست و بنیادگرا می باشد که دقیقا در چارچوب اهداف بنیادین آن ها عمل می کند.
داعش با هدف “شکل بخشی” به یک دولت در حوزه سرزمینی معین با استفاده از نارضایتی بخش های عمده یی از هرم جمعیتی بومی و مهاجر از وضع موجود در سیستم جهانی و حاکمیت های منطقه یی و با بهره گیری از ابزارهای مدرن رسانه یی و تصویری، سعی در اثبات موجودیت خود دارد. به همین دلیل به واسطه ذات “سلبی” آن تاکنون شیوه های مبارزه با این گروه تروریست نه تنها جواب مطلوب را نداده است که غیرمستقیم به اهداف غایی جنبش بنیادگرای جدید کمک هم کرده است. کارآمدترین شیوه مبارزه با داعش با درک درست ماهیت آن “انزوا” و تحریم میدان بازی این گروه در کنار عملیات نظامی – اطلاعاتی در عرصه میدانی نبرد است. از طرف دیگر به دلیل عدم روندهای دمکراتیک در بین دولت های درگیر بحران و تضادهای فرقه یی در بافت سیاسی – اجتماعی این جوامع، تا زمانی که یک اراده منطقه یی و مصالحه ملی در بین نیروهای رقیب برای بازتوزیع قدرت در مناسبات سیاسی – اجتماعی شکل نگیرد، بستر ظهور و وجود گروه هایی چون داعش هم چنان مهیای بقا و بازی خشونت بار کنونی خواهد بود. رهبران داعش به خلاف تصور موجود با جذب کادرهای نخبه نظامی و متخصصین رسانه یی حداقل در حوزه فضای مجازی، بیش از آنچه تصویر سنت را تداعی کنند، محصول یک دوران و شرایط مدرن بوده اند که تا به امروز توانسته اند به خوبی از این ذات پارادوکسیکال سنت – مدرنیسم استفاده کنند. حتی تخریب میراث تاریخی بین النهرین در عراق و اماکن باستانی پیش از میلاد در سوریه بیش از آنچه مربوط به دگماتیسم این گروه باشد متکی بر پاکسازی تمدنی و ایجاد خلاء تاریخی برای ترسیم هویت تازه و شکل بخشی به یک موقعیت تمدنی جدید و منطبق بر اهداف نهایی این جنبش ارتجاعی – تروریستی بوده است.
۱۰/۶/۹۴
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.