مردی که رویاهای زنان را زیر چترش پناه میدهد
نگاهی به نمایش «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟»
نمایش «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» یک تریلوژی انتزاعی است که در آن با سه زوج جوان روبرو میشویم. از نشانهها و دیالوگهایی که رد و بدل میشود، میتوان به طبقه و قشر این سه زوج، اشراف پیدا کرد.
«شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» برشی از سه زندگی قشر روشنفکر و امروز ایران است که بطور موازی و همزمان در این نمایشنامه پیش برده میشود. سه خانواده در انتهای یک کوچه بن بست زندگی میکنند که مرد چتر به دستِ تمام فصول، در کوچه زیر آپارتمان، رویاهای زنان این سه خانواده جوان را چون حلقه مفقودهای کشف میکند و به هم پیوند میزند.
در شروع این نمایش، نگاه ها به سوی یک زوج جوان در سمت چپ صحنه کشیده میشود. زوجی که با تمرین بر روی یک آهنگ خود را به عنوان هنرمندانی در عرصه موسیقی، به ما معرفی میکنند. مخاطبان با شنیدن دیالوگهای این زوج در حین تمرین موسیقی، به شخصیتهای این زن و شوهر جوان راه مییایند. شوهر آهنگساز و زن خواننده و شاعر است. با اجرای یک قطعه، اختلافنظرها و سازگاریها این زوج جوان بازگو میشود.
با فیداوت نور سمت چپ صحنه و فیداین همزمان نور در سمت راست و وسط صحنه، با زوج جوان جدیدی آشنا میشویم که ساکن آپارتمان دیگری در همین کوچه بن بستاند. دیالوگها بیانگر نگاههای متفاوت این زن شوهر به زندگی است که نوعی بنای زندگی بر روی یخ ترد و شکنندهی سطح رودخانه است. نشانههای رفتاری و دیالوگها نشانگر کمرنگ کردن نقش جنسیتی در نوع کارهای خانه است و تفاهمها شکننده و ناپایدار هستند. مرد دارد انبوهی رخت را اتو میکند و زن دارد به پاهایش لاک میزند. در طی همین مدت با تناقضها و اختلافات این زوج روبرو میشویم. اما هر از گاهی که پردهی پنچره به کنار کشیده میشود، زن ساکن آپارتمان روبرو در کنار پنجره اتاقش پدیدار میشود و زنان هر دو آپارتمان در یک میزانسین خوب، نگاه به انتهای کوچه بن بست دارند.
با نگاه زنان این آپارتمانها به پائین و واگویههایشان، متوجه مردی چتر بدست میشویم که مدتهاست به این کوچه بن بست میآید و با چتری باز در تمام فصول، منتظر میایستد.
زوج جوان دیگری، پازل این نمایش سهگانه را تکمیل میکند. زن معلم است و شدیداً به خانهداری و سامان گرفتن و انضباط پایبند و هیچ آرایشی به موها نداده و صورتش نیز فاقد هرگونه آرایش است که با پیشبند مشغول تمیزکاری و جارو برقی کردن است. شوهرش از نوع مردان تپیکی است که پس از بازگشت از سر کار بر روی کاناپه مینشیند و تلویزیون نگاه میکند. او دوست دارد در طی حضورش در خانه، زنش را یک سوگلی ببیند؛ آرایش کرده با رایحهی خوش که در کنارش روی مبل نشسته باشد و مزاحمتی سر راه نگاه او و تلویزیونش ایجاد نکند. اما همسرش مدام در حال گردگیری است و صدای جارو برقی او را برآشفته و معترض میکند. مرد از همسرش میخواهد تا در کنارش بنشیند. دیالوگها تا حد دلخوری زن جلو میرود.
دیالوگها و شیوههای برخورد زن و شوهرها در هر یک از نمایشهای سهگانهی «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟»، طنزگونه، کنایهوار، خیالپرورانه و نیز نزدیک به واقعیتهای روزمره زندگی است و عمدتاً تلاش از سوی زنان در این تریلوژی – که موازی هم جلو میروند – برای تحقق رویاهای گم شده و برابرخواهی است. اما این تلاش در تمام محیطها و زمانها و شکلهای مختلف بروز مییابد. هرگونه مخالفت شوهر به منزله نادیده گرفتن حقوق همسر و هویت زنانه آنها تلقی میشود.
در صحنهای از بازی زوج هنرمند، اختلاف نظر پیرامون قطعهای از ترانه و نوع خوانش زن و انتقاد شوهر از آن، به منزله مخالفت با همسرش تلقی میگردد نه بهخاطر مخالفت با یک خواننده هنرمند. اگرچه دیالوگهای مینیمالی اجازه نمیدهد تا مخاطبان روند شکلگیری این اختلافها و انگیزهی آنها را عمیقتر دنبال کنند، اما کارگردان در این زندگی نیز به دنبال برجستهتر نشان دادن اختلافات است که در نهایت زن که سراینده شعر نیز هست، مورد طعنه شوهر قرار میگیرد و نام ترانه؛ «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» از سوی شوهر مورد استهزاء قرار میگیرد که این موجب قهر کردن زن میشود.
خیالپردازی و رویاپروری، همذات تمام انسانهاست و در نمایش این تریلوژی نیز به آن بهای زیادی داده شدهاست. بیشتر رویاپردازیها و خیالورزیها در هریک از سهگانههای نمایش از سوی زنان بیان میشود. زنانی که درصدد چارهجوییاند و در یکی از دیالوگها، زن با تنها گذاشتن مصلحتی همسرش در یک مسافرت ساختگی خرید لباس از ترکیه، امید دارد تا با ایجاد فضا برای شوهرش، عشق گمشده در زندگیاش را بیابد.
انتخاب جنسیت مردانه برای فرد چتر بهدست و حضور انتزاعی او از پشت پنجره در کوچهی بن بست، نشانههایی از آرزوها و آرمانهای زنان این نمایش است تا فاصله و شکاف زندگی واقعی با رویاها و خیالها انعکاس یابد. واقعیتهایی که جای رویاها را تنگ کرده و دارد آنها را به فراموشی میسپارد، مرد چتر بهدست کوچه بن بست در دیداری انتزاعی با زنان در کوچهی بنبست، تلاش دارد آن گسست و آرزوهای معوق مانده را ترمیم کند و آنچه را که در رویاهای جوانیشان زیستهبود، با به یادآوردن شعر و ترانهی شعرا و ترانهسراهای دهه ۵۰، به کمک این رویاپردازی بشتابد تا شاید آنها را به واقعیت نزدیک کند.
در خاتمه؛ تریلوژی «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» یک نمایشنامه فمینیستی است که نویسندگان و کارگردان آن در ارایه این دیدگاه موفق بودهاند.
در باره کارگردان:
مارال بنیآدم؛ هنرمند ساکن ونکوور-کاناداست. نمایشنامه «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» اولین کاری است که او آن را کارگردانی کرده و طرح این نمایش نیز از اوست که به اتفاق پویان مقدسی در قالب نمایشنامه به رشتهی تحریر در میآید. بنیآدم پیش از این در نمایش «شاپرک خانوم» و «آرش ساد» به کارگردانی محمد رحمانیان، هنرمند صاحبنام ایرانی ساکن ونکوور، بازی کرده بود. بازی در نمایش «پنج موقعیت متفاوت» و اجرای نمایش رادیویی «خانواده نیکاختر» از دیگر کارهای او در فعالیت نمایشی و هنری او نوشته میشود.
مارال بنیآدم از هنرجویان کلاس کارگردانی محمد رحمانیان و کلاس بازیگری مهتاب نصیرپور در ونکوور است و در ایران نیز کلاس فیلمنامهنویسی را نزد ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایران گذراندهاست.
مارال بنیآدم، کارگردانی اولین فیلم کوتاه خود به نام ؛گربهی زیر باران» را – که اقتباسی از ارنست همینگوی است – در ایران تجربه کرده بود و اجرای نمایش: «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» در ونکوور، اولین کار کارگردانی او در عرصه تئاتر بهشمار میآید.
بازیگران و دیگر عوامل این نمایش:
نویسندگان:
پویان مقدسی – مارال بنیآدم
بازیگران:
پرستو رحمانیان، رامین بیات، سها سناجو، شهرزاد مهدیپور، عطا سینا، فرشید فخروی، میلاد حمیدی
موسیقی:
بهزاد فروتن
خواننده:
رامین بیات، شهرزاد مهدیپور
طراح صحنه:
مارال بنیآدم
ساخت و اجرای دکور:
رحیم آزاد
با سپاس از:
محمد رحمانیان ـ مهتاب نصیرپور
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه