نگاهی به رمان هتل آشویتس نوشته هوشنگ اسدی
متن و شاخص های رمان هتل آشویتس
رمان هتل آشویتس سومین کتابی است که از هوشنگ اسدی خوانده ام. کتابی با عنوانی چشمگیر و طرح روی جلدی اندیشه بر انگیز. با موضوعی همگون با شرایط ناهمگون جهان امروز. جهانی پیچیده، ناگوار، ناهنجار و بی ثبات. این رمان نوشتاری تخیلی است که برش هایی از مایه های راستین زندگی را در درون خود حمل می کند، و حوادث اش در مکان های واقعی رخ داده اند. با شخصیت هایی تخیلی اما با هویت های واقعی. و با گرد آوری مجموعه ای از رویداد هایی که در عین گسستگی و پراکندگی، به یک سویه نهایی فرجام می یابند.
این کتاب در سال ۲۰۲۱ در نشر نا کجا در فرانسه در ۳۱۵ صفحه به چاپ رسیده است.
. ” هتل آشویتس یک اتوبوس مسافر بری است.” (ص ۲۷۳) که پیوسته در حرکت است و مکان ثابت و پایداری ندارد. رویدادهایی که در آن اتفاق می افتند، در مکان هایی در اروپا و در ابهام زمانی رخ می دهند. به عبارتی دیگر، این اتوبوس روندی سمبولیک دارد در رفت و آمد ها و جست و گریخت های مسافرانی که در تاریخ کنونی و در زمان حال در حرکت و گذر و گریزند.
شخصیت مرکزی داستان، پولی (پولاد – یوهان)، جوانی است که از شرایط ناهنجار زادگاهش ایران گریخته و به کشور لهستان پناه آورده است. جایی که اردوگاه آشویتس و بیرکنو در زمان نازی ها در آنجا ساخته شده است و امروز با تبدیل آن اردوگاه به موزه ای جهانی، به آیندگان یادآور شود که دامنه فجایع ایدئولوژی های تک محوری و تک ساختی، و درنده خویی انسان های باورمند به چنین ایدئولوژی هایی تا چه اندازه ویرانگر و دهشتناک بوده است. همچنین با یادآوری چند و چون و روابط علت و معلولی آن همه قتل عام، پاکسازی های نژادی، قومی، فرهنگی، سیاسی و جنسیتی کوشش شود که انسان دانش خود را از انسان وسعت دهد و پیوسته وجدان خود را بیدار نگه بدارد.
پولی که گذشته ای مبهم و نا آشکار دارد و دلیل مهاجرتش چندان مشخص نیست، شخصیتی است با ته مایه فرهنگ عامیانه و مرد محور، که در کراکو توسط چند سوداگر انسان، به اوا معرفی می شود. اوا (ایو – حوا)، راننده اتوبوس هتل آشویتس، زنی است چند گانه و چند بعد، با چشم های دو رنگ سبز و آبی، ادغامی از مادر و دلدار، که با گذشته رمز آمیز، سمبولیک و تاریخی اش به عنوان یک انسان دیاسپوریک و یک زندانی پیشین در آشویتس، در کنار پولی قرار می گیرد تا با هموندی این دو، سر گشتگی موج جدید پراکندگان دیاسپوریک در جهان امروز نشان داده شود. اوا به نوعی سر پوشیده و نهانی سوراخ سمبه های اروپا را می شناسد. و از باند های مخفی راست گرا و گروه های متعارض چپگرا در سراسر اروپا آگاه است. وی که از تجربه تاریخی آشویتس آمده است، بدون هیچ چشمداشتی و با عطوفتی ذاتی و تجربی به پناهجویان کمک می کند تا بتوانند روی پای خود بایستند. در سکوت هایی که از تجارب زنانه اش بر میخیزد، در جست و گریز های مداومش در طول رمان، به طور مداوم “ترانه من یک زنم” را زمزمه می کند، تا قدرت و توانایی های جسمی و فکری خود را پیوسته به خود یاد آور شود. اما پرسش این است که چرا چنین زنی مستقل و متکی به خود، با زبان مبتذل، رفتارهای ناشیانه و مرد محور پولی، بر خورد قاطعانه نمی کند!
اسدی در گذار پر حادثه رمان، یک فضای پر پیچ و تاب لابیرنتی خلق می کند و مرز بین خواب و بیداری و کابوس های ممتد را می شکند. از گذشته به حال و از حال به گذشته های دور سفر می کند تا بگوید که جهان امروز، جهانی است نا امن، گروتسک و دیوانه. وی این ویژگی هرج و مرج گونه را در بخش سوم کتاب به شیوه و سبک هزل گونه “فارس” در مرشد و مارگریتا اثر میخاییل بولگاکف نزدیک می کند و سپس دیوانگی های تعلیق گونه و ناهمگون را به شیوه ساتیریکون به تصویر می کشد.
با تمام این فضا سازی ها، اما، ساختار، پیرنگ و بدنه رمان که عناصر مرکزی داستان باید بر آن استوارباشند، تکه تکه، گسیخته و مبهم به هم چفت شده اند. و زبان، روایت و آرایه های ادبی هنرمندانه به کار گرفته نمی شوند. هر چند موضوع کتاب موضوع قابل تاملی است، اما کار شتابزده ، غیر شفاف، گسیخته و پر از پرش های ناگهانی عرضه می شود، با زبانی گزارش گونه و پیرنگی که نیاز به کار و پالایش دارد.
گسیختگی را می توان با زبانی منسجم و ساختارهای محکم در چارچوب یک رمان به زیبایی به تصویر کشید، با بیان، با آرایه های زبانی و ظرفیت های واژگانی، با تخیل و خلاقیت. اما گسیختگی را گسسته بیان کردن، خواننده را در پیچ و تاب ها گم می کند. کشمکش ها، علت و معلول ها و هدف اصلی هر رویدادی کمرنگ پرورانده شده، و روابط عاطفی و سکسوال گاه با زبان عامیانه و رنگ مایه ی مردمحوری توصیف شده است. پولی گاه در ارتباطاتش با اوا از جملات و واژه های صریح، مبتذل و آزار دهنده استفاده می کند. حتا زمانی که قصد اغواگری دارد، یا با شوخ طبعی می خواهد سر به سر او بگذارد و یا خودش را برایش لوس کند. از جمله در صفحه ۲۲۹، پولی به اوا که در گذشته مورد تجاوز قرار گرفته است، می گوید: “زنی که گاییده شده باشه، اونم به زور… رفتارش این طوری نیست.” از نگاه پولی، زنان اغلب به نوعی روسپی اند. “خواهر من از کشورش فرار کرده بود چون… چون… نمی تونست تحمل کنه مادرش جنده شده.” ص ۲۶۳. شاید اگر شخصیت پولی شفاف تر پرورانده می شد، این زبان ناهنجار به عنوان یک خصیصه برای خواننده قابل قبول جلوه گر می نمود. هر چند در پایان، اسدی عشق رومانتیک و اروتیک پولی و اوا را خیالپردازانه به افسانه تبدیل می کند.
تاثیر پذیری رمان هتل آشویتس از المان های سینمایی
سینما، پیوسته از ادبیات و هنرهای بصری تأثیر پذیرفته است. اکنون، ادبیات رویکرد جدیدی به سینما پیدا کرده و گاه الگو های روایتی خود را به گونه ای با ساختارهای تکنیکی سینمایی منطبق کرده است. در برخی آثار متأثر از سینمای تهییجی و پر حادثه امروز، با آفرینش فضاهای تخیلی، تنش دراماتیک، کنش و واکنش شخصیت ها، دیالوگ های کوتاه، قطع سریع صحنه ها، چینش بخش هایی از حوادث داستان به گونه مونتاژ موازی، گنجاندن موسیقی و ترانه برای شدت بخشیدن به احساسات هیجان انگیز، حتا پروراندن صحنه های سکسی و اروتیک، شیوه رمان نویسی را با سویه ای از سینمای تجارتی همسو کرده است.
این سیر شور آوری و رومانتیزم کم بنیه با رویه ای فریبا و دلپسند در صحنه های رمان که اغلب با موسیقی، اشعار و ترانه های لهستانی، فرانسوی و ایتالیایی سال های دیرینه توام است، از آغاز تا پایان رمان ادامه دارد. اما اسدی گاه صحنه های تصویری شاعرانه و دلچسبی می آفریند که با تمام زیبایی شان گاه در لحظه رها می شوند. لحظاتی که می توانند با توانایی در جهت خط اصلی داستان به کار گرفته شوند تا سیر تحولاتی خود را با شفافیت بیشتر پیدا کنند:
“چند بچه لی لی بازی می کردند. نم نمک خودش را به آنها رساند. پسرکی خواست از خانه ی گچی به خانه ی دیگر بپرد، زمین خورد. اوا کیف به شانه انداخت و به سویش پر گشود. در آغوش کشیدش و با آواز خانه های گچی پریدن گرفت. ناگهان پاشنه ی کفشش در شکاف سنگ فرش ها گیر کرد و نزدیک بود بیفتد. کفش ها را در آورد و تمام چهارخانه های گچی را لی لی کنان رفت. پسرک را زمین گذاشت و بوسیدش. چرخی زد. کفش ها را پوشید. از فروشنده ی دوره گرد، بستنی نانی بزرگی خرید. می لیسید و از زیر درختان میدان را دور می زد. چرخید و توی خیابانی افتاد. سر مست می رفت و می خواند.” ص ۱۰۲
یکی از شاخص ها و شناسه های این رمان، پرهیز جویی از ادبیات تضرع، ناله و ستایش اندوه است، که در نوشتارهای ایرانی، به ویژه بعد از انقلاب و جنگ بسیار متداول شده است. چنین منظرگاهی می تواند تعادلی در شیوه روایت گویی، چگونگی بیان و فضا سازی گستره داستان ایجاد کرد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
عزت گوشهگیر نمایشنامهنویس، نویسنده، منتقد فیلم و شاعر است. او فارغالتحصیل نمایشنامهنویسی و ادبیات دراماتیک از دانشکده دراماتیک هنر تهران و کارشناسی ارشد هنرهای زیبا از دپارتمان تئاتر دانشگاه آیووا است.
از گوشهگیر تاکنون ۱۴ کتاب به زبان فارسی منتشر شده است. از جمله مجموعه داستانهای
کوتاه: آن زن، آن اتاق کوچک و عشق، … و ناگهان پلنگ فریاد زد: زن؛ آن زن بی آنکه بخواهد گفت خداحافظ، مجموعه کتاب شعر: مهاجرت به خورشید، و مجموعه دو نمایشنامه: دگردیسی و بارداری مریم.
آثار نمایشی او توسط گروههای تئاتری مختلفی اجرا شده، از جمله نمایشنامه بارداری مریم که برنده جایزه ریچارد مایبام و نمایشنامه پشت پردهها (بر اساس زندگی قرهالعین) او نیز برنده جایزه نورمن فلتون شد.
گوشهگیر در سال ۱۹۹۰، به عضویت نویسندگانِ بینالمللی دانشگاه آیووا درآمد و از سال ۱۹۹۲ در کنفرانسهای بین المللی زنان نمایشنامهنویس زن در کشور های مختلف از جمله کانادا شرکت کرده و نمایشامه هایش را اجرا کرده است. گوشهگیر در حال حاضر در دانشگاه دپول در شیکاگو-ایلینوی، قصه نویسی و شعر کلاسیک تدریس می کند. او همچنین به عنوان نمایشنامه نویس رزیدنت در کمپانی تئاتر «شیکاگو دراماتیستز» Chicago Dramatists به مدت سه سال پذیرفته شده و در آنجا مشغول به کار است.