نگاهی به مجموعهی اشعار «پیراهنی جز صدای تو بر تن نمیکنم»
زبان ساده، روایتهای مستتر: نگاهی به مجموعهی اشعار پیراهنی جز صدای تو بر تن نمیکنم سرودهی مریم اسحاقی
شعر به مثابهی روایت درونی و یا بازی و جابجایی تکنیکی کلمات برای رساندن مفهومی متفاوت است. در بسیاری از اشعار مدرن ایران و به خصوص در چند سال گذشته این نوع پردازش به شعر را بیشتر میتوان دید. دلیل آن هم چالش شاعر با مسئلهی سانسور و راه پیدا کردن به نوع خاصی از زبان است. با این حال به نظر میرسد که ابداع فرم خاصی از زبان به خصوص ایجاز و همینطور به کار گیری نظم ساده میان کلمات، شعر را هم به سلیقهی مخاطب نزدیک میکند و هم با چالش و برقراری نظم میان اکثر کلمات میتواند ایجاز ارائه شده در شعر را به نحو دیگری به تصویر کشد.
درعینحال میتوان گفت چالش میان اکثر اشعار انتخاب نوع خاصی از کلمه در عین سادگی آ ن و پیوند دادنش به سطوح مختلفی از ساختار جمله است.
در مجموعهی شعر پیراهنی جز صدای تو، بر تن نمیکنم سرودهی مریم اسحاقی که به تازگی توسط نشر بوتیمار منتشر شده است میتوان این ویژگیها را دید. از مشخصههای بارز این مجموعه شکل گیری و نظم کلمات درعینحال واسازی ساختار سادهی شعر است. آن چیزی که در این مجموعهی اشعار مشهود است، تلاش مریم اسحاقی برای نظم دادن به ساختار روایی شعر درعینحال کوتاه کردن سطرها و همینطور جابجایی عمدی میان کلماتی است که در ذهن مخاطب به گونهی دیگری شکل گرفته است. آشنا زدایی از معنای عام کلمات در این مجموعه به کرات اتفاق میافتد، این آشنا زدایی درعینحال با سطح عادی کلمات در شعر میتواند ارتباط نمادین برقرار کند و همین از ویژگی های اصلی این مجموعه است.
وطنم
آغوش توست
از مرز تو، آن سو تر
به زبان غریبه ای حرف میزنند. (صفحهی ۶)
در این شعر ارتباط میان وطن، آغوش، مرز و زبان و غریبه به گونه ای برقرار شده است که هر کلمه در سطح و در لایهی زیرین معنایی حاوی دو معناست. شاعر با این چینش در یک ایجاز تکنیکی توانسته است همزمان بر چند معنای مستتر دلالت کند.
بخاری زنگ زده ای خاموش
در مسافرخانه ای متروک.
یا دتو
گرمم نمیکند دیگر (صفحهی ۷)
در هر دوی این مثالها، میتوان این دگرگونگی را دید. بعضی از شعرها با اینکه بسیار کوتاه هستند، اما میتوانند بر معنا و مفهوم کاملی به صورت استعاری دلالت کنند؛ به عبارت دیگر ساختار کوتاه شعر چیزی از مفهوم و معنای اصلی آن کم نکرده است. در بعضی از شعر کوتاه بودن شعر توانسته است به حالت و فرم عادی کلمه خدشه وارد کند، اما درعینحال معنی را دچار اشکال نکرده است؛ مثلا در این شعر:
کلمه ای تنها
که شعرش را
گم کرده
منم. (صفحهی ۹)
اما از دیگر تکنیک های این مجموعه استفاده از به هم ریختگی شکل کلمه و جاسازی آن در ارتباط با ساختار جمله است. این نوع به هم ریختگی توانسته است در ساختار اصلی شعر بنشیند و به خوبی با کلمات و شکل کامل آنها ارتباط برقرار کند، مثلا در این شعر:
کوه نبودی
اگر
س ن گ ری زه س ن گ ری زه
اندوه جمع نمیکردی (صفحهی ۱۰)
و یا در این شعر که شاعر دوباره از همین تکنیک روایی استفاده کرده است، این به هم ریختگی با زبان ساده د ر شعر در میآمیزد و میتواند فرم جدیدی را در روایت شعر ایجاد کند:
امروز هم
روبه راهم
روبه راهی
که از تو دورم میکند. (صفحهی ۱۱)
اکثر شعرهای این مجموعه، شعرهای کوتاهی هستند که از سه یا چهار سطر تجاوز نمیکنند، اما ویژگی تکنیکی در اکثر این شعرهای کوتاه، خلاصه کردن و در واقع اشارهی رمز گونهی شاعر به پدیده های خاصی است که عموماً تم اشعار عاشقانه را دارند، اما درعینحال در بیان رمز گونهشان به نوعی از روایت های موجود در اجتماع از زاویهی شاعرانه نگاه میکنند. در بیشتر این شعرها، شاعر درگیر دغدغهی جنسیت نیست، بیشتر دغدغهی شاعر حول ایجاز و ایجاد تکنیک در زبان و ساختار شعر است که به سادگی بتواند با هر معنای نمادین ارتباط برقرار کند. مثلا در این شعر که میتوان این اشارهی نمادین را بدون دغدغهی شاعر حول جنسیتش دید:
مرگ
هر روز، در شهر ساحلی
برنزه به دنیا میآید.
سبدهای گل در زایشگاه میبینند. (صفحهی ۱۹)
با این که شاعر در این مجموعه آن چنان دغدغهی جنسیت را ندارد، اما درعینحال تجربهی شاعر را از استفاده از کلماتی که صرفا به زن بودن اشاره میکنند را در این مجموعه گهگاه میتوان دید مثلا در این شعرکه استفاده از سبدهای گل در زایشگاه کارکرد نمادین: و استعاری دارد که خودش را در ارتباط با دیگر کلمات در شعر نشان میدهد.
مرگ
هر روز، در شهر ساحلی
برنزه به دنیا میآید.
سبدهای گل در زایشگاه میبینند. (صفحهی ۱۹)
در برخی دیگر از اشعار این مجموعه، شاعر با اشارهی به اسامی خاص و به کار بردن و دادن خصوصیت زنانه به آنها میتواند زبان خود را در بازنمایی هویت زنانهاش نشان دهد. اما گاهی این بازنمایی دستخوش ایهام میشود و مخاطب را در ورطهی عدم درک از معنای اصلی و یا ضمنی شاعر درگیر میکند با این حال زنانگی شاعر در این مجموعه صراحت ندارد و فرمی اعتراضی به زبان شاعر نداده است، اما از سوی دیگر هویت شاعر را به درستی و در ارتباط با کلمات خاص آشکار میکند مثلا درشعر زیر:
و چهارشنبه
زنی ساده بود
موهایش را میبافت
در نوبت هم خوابگی با زئوس.
بعدها بود
که ایزد بانو صدایش میکردند. (صفحهی ۳۳)
تم های عاشقانه در این مجموعه، الگو وشکلشان را میتوانند به خوبی با ایجاز ارائه شده در شعر شکل دهند؛ به عبارت دیگر استفادهی شاعر از چند تکنیک هم زمان در بعضی از شعرهای بلند این مجموعه که تعدادشان کم است، توانسته است معنا و مفهوم خاص را در در شکل گیری و استفادهی خاص از کلمات پنهان کند. در بعضی از سطرها زنانگی شاعر نیز دستخوش همین ایجاز میشود و در همان سطح نمادین باقی میماند.
مردی که را پشت مرداد مُرد
رؤیاهام را که حواسشان جمع نبود
جمع کرد و گذاشت پشت در.
باید خودم را جمع کنم
جمع کنم
جمع.
باید خودمان را جمع کنیم
و لای درختچههای آب از آب تکان نخورده ناپدید شویم
چهارشنبههای خالی! (صفحهی ۳۴)
استفادهی نمادین و بیان سمبلیکی به کرات در اکثر شعرهای این مجموعه تکرار میشود و به نوعی شاعر را در طرح انواع تم های اجتماعی موفق ساخته است. در بسیاری از موارد تعبیر و توصیف این سمبلها نیاز مند بازبینی و ژرف نگری مخاطب است و نمیتواند به سادگی حاصل شود، مثلا در این شعر که میتوان انتقاد شاعر را در عمق به مسائل اجتماعی پیرامونش از نگاه زنانهی او دید که در هاله ای از تکنیک ایهام پنهان شده است:
موهایم را کوتاه میکنم
تادیگر
شبیه زنی که عاشقت بود، نباشم
تو هم
از بیراهه به خوابم نیا. (صفحهی ۳۹)
با این حال به نظر میرسد که در این مجموعه توازنی میان نگاه زنانه شاعر و نگاه کلی او به پیرامونش برقرارشده است، در بعضی از سطرها با اینکه این نگاه منتقد است، در بعضی دیگر از اشعار این مجموعه کلیشه های جنسیتی تکرا ر میشوند، اما شاعر برای برقراری توازن و فرار از این کلیشهها، با به هم ریختن معنای عادی و کلیشه ای آنها میتواند ساختار متفاوتی را از یک کلیشه ارائه کند که خود یکی از تکنیک های شاعر در این مجموعه است برای مثال در دوشعر زیر:
بگو چگونه به دنیا بیاید
ترانهی پابه ماه ام
دست تو اگر نباشد. (صفحهی ۴۰)
و یا در این شعر که استفاده از واژه هایی مثل دراز کشیدن، موی سینه، جهان و دریا که هرکدام ارتباط متفاوتی برقرار میکند:
من
مالک خوشبختی
کنار تو دراز میکشم.
از پشت موی سینهی تو
جهان
دریایی روشن است. (صفحهی ۴۱)
در این مجموعه، شاعر از طیفهای مختلف کلمات بهره جسته است، به عبارت دیگر المنتهای متفاوتی در این مجموعه تکرا ر میشوند که بسیاری از آنها مختص زبان خود شاعر است. استفادهی چند جانبه از کلمات و کارکردهای متنوع آنها در بسیاری از موارد به اشعار این مجموعه تنوع بخشیده است و شاعر را از ورطهی تکرار در یک واژه و زبان خاص رهایی داده است.
میخواهم
در خود
فرو روم آن چنان
که چاهی عمیق در من دهان بگشاید.
میخواهم غاری در خود مانده باشم
یا کودکی اوتیسم
که ساعتها با انگشت اشارهاش بازی میکند
به هیچ اشاره به زندگی (صفحهی ۴۲)
در پایان میتوان گفت که شاعر در این مجموعه با ظرافت توانسته است به تجربهی زبان و فضای متفاوتی بپردازد. این زبان عموماً از ایجاز کلامی بهره برده است اما درعینحال مفهوم و بافت عادی جمله هم دگرگون شده است تا فضای شعر شکل متفاوتی به خود گیرد. با اینکه بیشتر اشعار این مجموعه حول مضامین عاشقانه و یا فلسفی خاصی در چرخش هستند، استفادهی متناو ب از زبان و هویت زنان نیز توانسته است بر انتخاب برخی از واژگان تاثیر بگذارد. زبان روان و ساده درعینحال ایجاد معنای ضمنی و استعاری توانسته است شاعر را در ارائه معنا و ساختار جدید در شعرش یاری دهد و بهاینترتیب روایتهای ایجادشده را با زبان ساده به مخاطب خود منتقل کند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia
خیلی زیبا و با فن بیانی بسیار قوی بیانگر ساختار و” روحیات شعر که جدای از شاعر نیست” بود ممنون و سپاسگزارم از روند اندیشه تان بر شعر .