نگاهی به کتاب “طاء”؛ اثر سمیه طوسی
در نقد مجموعه شعر، پیش از آنکه با نقد چندین شعر به عنوان تکثری از ابژهها طرف باشیم با نقد یک ابژه واحد طرفیم. یعنی در حال نوشتن چند نقد برای چند شعر نیستیم بلکه در حال تدوین یک بازخورد از کالای واحدی هستیم که در برگیرنده مجموعه آثاری است و –که- در لزوم، موشکافی همگی ضرورت ندارد. از مارکتینگ تا صفحه آرایی و ویراستاری و نشر را در این دایره وجود دارد. اینجا فقط ادبیات نیست. تجارت و صنعت و بازرگانی و تبلیغات هم هست. حالا بر اساس تعریف خودمان از نقد که واشکافی است یا ماهیت شناسی یا تبار شناسی یا تمجید و تبریک در مجموعههای شعر اول، بهتر است آزاد باشیم تا چند رنگی-صدایی در نوشتههای حاشیه کتابهای شاعران, تحت سایه پیروی از صراطهای مستقیمی که ممکن است برای ما تعریف کنند قرار نگیرد.
این به اصطلاح مقدمه کوتاه ضرورت داشت، چون با علم و پیش زمینه این که قرار است نگاشتهام در چند جریده کاغذی و مانیتوری منتشر شود؛ به راستی مشغول نگراش “نقد ادبی” نیستم. این توضیحی است محافظه کارانه برای کتابی که چندان محافظه کار نیست.
ابتدایی تربن راه ورود مجموعه؛ نام گذاری این مجموعه با حرف “طاء” است که از همان شروع ذهن مخاطب را درگیر کشف ما به ازاء میکند. چرا طاء؟ و یا اصلاً طاء یعنی چه؟
بجز یکی از حروف زبان فارسی، احتمالاً ارجاعات دیگر که نقش معنایی و اثر گذار دارند را باید یافت. تورقی در مجموعه نشان میدهد که علاوه بر طاء، حروف دیگری نیز در مجموعه تکرار شدهاند. الف, ب, ج، د … «ابجد»!! طاء، نیز حرف نهم از حروف ابجد است. به عبارت دیگر میشود به جای طاء گفت: ۹ (نُه). شاید اگر بخواهیم با همین منطق پیش برویم و بخواهیم از این به بعد شاکله اصلی منطقی اثر را بر مبنای عدد ۹ استوار سازیم، باید به جای کشف ما به ازاء برای طاء به سراغ کشف مفاهیم مترادف با عدد ۹ بگردیم. به طور کلی المانهایی مثل اعداد یا رنگها و امثالهم در متون، بی شناخت پیشینه و بی شناخت ادبیات ریشه داری که از این فاکت ها استفادههای روشنی گرفته است، امکان پذیر نیست. مخصوصاً زمانی که این فاکت در نام یک کتاب بیاید. بی مقدمه و بی زمینه چینی و بی منطق آفرینی. ابتداء به ساکن: طاء – ۹. یکبار دیگر طرح جلد را بررسی میکنیم: طاء، مجموعه شعر سمیه طوسی. شاید اولین، اصلیترین و بارزترین ارجاعی که این عدد به بیرون از متن میدهد ۹ ماه زمان بارداری یک زن است. زمان تشکیل یک انسان از مرحله جنینی تا تولد. این عدد از دو سو به تکامل جنین و تولد انسان و هم زمان به زایمان و فراغت زن اشاره میکند. پس آفرینش است و آرامش.
نام گذاری مجموعه شعر سمیه طوسی، اولین منطق آفرینی این مجموعه است. این نامگذاری شاید محدودیتهایی برای تعقیب اشعار ایجاد میکند که چه بسا مد نظر سراینده بوده باشد. اما هر چه هست، در ادامهای که به نامگذاری سایر اشعار خواهیم رسید میبینیم همگنی و ادامه این منطق به خوبی در مجموعه شعر سمیه طوسی قوام یافته و پیش رفته است.
شاید سعی سمیه طوسی در پیچیده کردن اثری که به زینت طبع در آمده و در حال نشر بین مخاطبانی از جنس امروز است نه فلاسفهٔ یونان باستان، یا منجمین دربار سوریه و بابل، و نه روحانیون معابد مصر، زیاد سعی کارآمدی نبوده باشد. ردیف کردن اعداد در کنار حروف، باید مخاطب را مجبور کند که برای اعداد معادلات حرفی بچینم و برای حروف، معادلات عددی. و ببینم آیا دست آخر به چیزی میرسم؟
شاید شاعر ماهها و حتی چند سال برای ردیف کردن شاعرانه این اعداد و حروف زحمت کشیده است، اما فراموش نکنیم که هنوز در این نگاشته در”شکل” کتاب هستیم. پس شکلاً این مسئاله آزاردهنده مینماید. وقتی جنس شعرها به شکوه و زیبایی و زیبندگی، شگفت آورند، چرا فرم مکانیکی و غیر لطیفی که این اعداد به مجموعه دادهاند را به توبرهٔ نقد نکشیم؟ که این البته، نقد نیست…
از نظر ماهیت شعرها, در ابتدا به نظر میرسد وضعیت عجیبی در شعرهای این مجموعه هست. این وضعیت چنان که در گذشته رفت، از نامگذاری های نامتعارف اشعار با اعداد و حروف شروع میشود و با عاشقانههای دستوری به منطق آفرینی میرسد و با تزریق حواس به سطرها میتوانیم بلوغش را ببینیم و در نهایت شاید بتوان گفت کمی وقت بگذاریم، به لذت بیشتری خواهیم رسید.
مخاطب در بسیاری از این اشعار به لذت خیلی محسوس و قابل ستایشی میرسید. چیزی که پیدایش آن بین این همه عدد عجیب، غنیمت است و این غنیمت لذت را بیشتر میکند.
برخی کشفها در شعرهای این مجموعه مبتنی بر دریافتهایی است که موکول به جابجایی چیزی در متن شدهاند. این توکیل تنها در زمان افعال یا شناسه شخصیت آنان نیست، در منطق پیرامون آنان نیز هست. در لحن است. چطور میشود در لحن، وکالت داد؟
خط نوشتاری شاعر در اولین مجموعهاش، ضمن عدم تمایل به گریز از نرمهای دستوری رایج این روزها، گاهی پای بند به آن نرمها هم نیست. اشاره مفرد به شناسههای جمع، واحد فرض کردن واژههای مجموعه، حرف زدن با چند نفر از مسیر حرف زدن با یک نفر، این خط نوشتاری را عجیبتر میکند. سالهاست در مورد این بازی بین شناسههای مفرد و جمع در کارهای شاعر حساس و درگیر بودهام. او یکی از شاعرانی است که از این تکنیک استفاده میکند: چشمها که میخوابد… و مثالهای دیگری از این دست.
کتاب با چند کار عاشقانه شروع میشود و این پس زمینه عاشقانه تا انتها در شعرها باقی است. یکی از ویژگیهای این آثار، فصل مشترک گرفتن از المانهای مشترک در اشعار است. یعنی در یک شعر با مؤلفهای کار واحدی میشود، همان مؤلفه در شعر بعد در شکل تازهای کار دومی انجام میدهد و در شعری دیگر ممکن است در هیبت دیگری ظاهر شود و مثل امضای یک عکاس که بعضی وقتها با قرار دادن شیء ثابتی در چند عکس سعی میکند به آن برسد. با این تفاوت که این مؤلفه در هر شعر با شکلی تازه اما منبعث از شکل اول دیده میشود. مثل “تلفن” و “تلفظ”در این دو شعر:
۱-
زاویه را تنگ کن به عزیزم های طولانی
به مزهای که تلخ می زند
تلفظی که صدا ندارد… (الی آخر)
۲-
چقدر دلم را میلرزاند
تلفنی
که زنگ نمیخورد.
شاعر زیاد از این تکنیک استفاده کرده است. المانهای مشترک در چند شعر مستقل، اما مرتبط. چیزی مثل مجموعه عکس. مثل کاری که با واژه “به” در مجموعه آثاری اطراف صفحات ۴۵ تا ۵۳ انجام داده و اتفاقاً اسم این فصل را گذاشته است: ب
اما عجیبترین شعر این مجموعه، شعر قبل از آخر آن است. صفحه ۶۱. مجموعهای از اعداد و حروف. مجموعهای از سطور منظم، نقطهها، ضمایر, ضمایر زیر اعداد, اعداد بالای ضمایر. این شعر از مجموعهای از ضمایر “من” و “تو” تشکیل شده است. مؤلفههای واژهای این شعر علاوه بر من و تو، از شکل نوشتاری “هفت”, حرف “ح”، شکل نوشتاری عدد “یک” و شکل نوشتاری عدد “نه” و شکل عددی اعداد ۱ و ۲ ساخت بیرونی در شاکلهٔ بصری کار را به وجود آوردهاند.
علت تاکید آفریننده این اثر در شکل بصری چیز تازهای نیست. مشابهات زیادی در ادبیات دهه چهل و پنجاه داشته است. استفاده از ترکیب حروف و اعداد هم چیز تازهای نیست، اما نحوه میکس این چند تجربه (روی تجربه توضیحاتی دارم) در این کتاب به نظر, قابل توجه و تازه است.
در این اثر که روی آن تاکید دارم، ما ناچار به ترجمهایم. ترجمهٔ فاکت های بصری و ریاضی با حروف ابجد. کشف در این شعر به ترجمه موکول شده است و این همان اندازه که شگفت آور است، میتواند ناقص باشد. نقصان در این اثر در عین قدرت، مرز بندی مخاطبها است. این اثر، مخاطبهای طاء را تفکیک میکند، و چه بجا است موقعیت این شعر در انتهای کتاب. که اگر این تفکیک از ابتدا انجام میشد، یک نرمال بی هیجان میبود.
تازگی در این مجموعه، روح نواز و دلچسب است. هرچند فرم مکانیکی و ریاضی شعرها در شاکله بصری با این روح نوازی مقابله میکند، اما این مجموعه با منطق آفرینی آغازین اش در نام گذاری، روشهای دریافت تازهای به خواننده و بیننده میدهد که با بازخوانی کارها و دوباره خوانی اشعار، به بلوغ میرسد.
مجموعه شعر طاء، یک مجموعه عاشقانه است. در حاشیه و انتهای این نگاشته اگر مجاز باشم با عبور از پیرایه نویسی به عنوان یک خواننده محض اعلام نظر کنم باید بگویم در این مجموعه به صورت واحد با یک اثر عاشقانهٔ به شدت لطیف طرف هستیم. اگر از کلیت فارغ شویم و شعر به شعر جلو برویم غرور و قدرتی که پشت این اعداد مخفی شده است را در خواهیم یافت. عاشقانههایی لذت بخش از موضعی سرسخت, موضعی که اعلام نیاز نمیکند، موضعی که در عاشقانگی به تکبر نزدیکتر است، موضعی که از چالش لذت میبرد، موضعی که زنانگی را به کشف میکشد و دریافت را به سهولت در اختیار کسی که آن سوی کلمات است، قرار نمیدهد.
بعد ادامه داد
ابتدا همان جا که بایستند
بلند میشود از چشمها و ادامه میگیرند
تا همان جایی که قبلاً درست گفته بودم.
مکث کرد
هوای دهانش تازه
دوباره ادامه داد تا قدمها راه بیا روی سر انگشت
ضرب بزن به ریزههایی که میماند
دقیق روی پاها
انگار کن ایستادهای
آن وقت نگاه میکنی به همانی که میبینم.
پلکی عمیق زد
روبرو در چشم
: به هیچ رفت آنکه مقصد را بغل نکرد
و بی تردید رد است
او که در میانه راه رفت و از ادامه جا افتاد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید