نگاه و تحلیلی بر شعری از فرناز جعفرزادگان
جادو می کند عبور
در ایستادن حرف
به قامت پیامبری از جنس واژه
من
باکره گی ماه در گر گرفتگی دشتانم
وقتی که در نجابت غروب
مار ها می خزند
در آستین
مارهایی که می خواهند عصا شوند
تا ما را
به قدم هایی نامرئی برسانند
دیگر اعتمادی به راه نیست
باید به چشم هام ایمان بیاورم
.
.
” ایستادن حرف ”
جوهره شعری بالا همراه با ظهور هیجانهای شاعرانگی و پوستاندازیهای مداوم زبان از شگفتیهای دلنشین شعر جعفرزادگان دیدهام.
کشفهای تصویری بدیع در شعر ایشان از بهتهای ناگهانی است که اقناع و نشاط مخاطب خود را خوب در پی داشتهاست.
آفرینشهای شعری ایشان بسیار هوشمندانه است.
با دانستگیهای پر فروغی که در جهان شاعرانگی دارد درون مایههای احساسی همراه با یک ایدئولوژی خاص از برندهای ناب شعر خود ساخته است که میتوان آن را از مختصات شعر جعفرزادگان دانست.
شعرهایی که با فلسفههای منطبق با دیدگاه اجتماعی شاعر منطق زبانیاش را خوب جاری میسازد. شعری که با ریزهکاریهای مداوم هی جان میگیرد و قد میکشد و شناسنامهدار میشود. واژهها و عناصر شعر جعفرزادگان برای نشاندادن و شناساندن ذهنیت شاعر در جایگاه خویش خوب میایستند.
واژه اندوزی او در شعر روز به روز نمود بهتری دارد در تخاطب با شعر ایشان سختگی و پختگی و فخامت لازم در جریان احساس و عاطفه را به خوبی میتوان حس کرد. تا آنجا که هر کس با ورود به موقعیت شعرش میتواند برای خود تحلیل و تاویلی متفاوت داشته باشد.
در فرایند فضای شعر، جعفرزادگان دستی تمام دارد و با ایجاد شگردهای متعارف ونامتعارف صور خیال بهعنوان یک حرکت ساختارشکن سنگ تمام میگذارد و شعر را مخیل میسازد.
کوتاه نویسیهایش در شعر نمادی بلند دارد و حشویات را خوب قیچی میکند و ایجازهای متناسبش مخاطب را درگیر اطنابهای آزار دهنده نمیکند.
” جادو میکند عبور
در ایستادن حرف
به قامت پیامبری از جنس واژه
من
باکرهگی ماه در گر گرفتگی
دشتانم
وقتی که در نجابت غروب
مارها میخزند
در آستین
مارهایی که می خواهند عصا شوند
تا ما را
به قدمهایی نامریی برسانند
دیگر اعتمادی به راه نیست
باید به چشمهام ایمان بیاورم”
در این شعر شاعر با تردستی خاص خودش اعجازی نوین را رقم میزند تا بتواند در جهان ذهن مخاطب جای پای خود را تثبیت کند. کسی که ایستایی در شعرش نفوذ نکرده است وبا نبض جاری کلمات شعرش در حال عبوری ویژه است. با رفتار و ساختار شعر را با عیاری دگر معماری کرده است.
شعر جعفرزادگان به خوبی برخوردار از موسیقی واج آرایی است که بهصورت متمرکز بهخصوص در برش اولیه شعر با تکرار حروف د و ر – و در برشی پایین تر با تکرار حرف گ بر اصالت شعر افزوده است و جای گزینی مناسب برای جبران موسیقی بیرونی شعر شده است.
پیوند و ارتباط عناصر مار، ماه و دشتان در جریان این شعر به خوبی برای التزام و استحکام اجزاء شعر در هم تنیده شدهاند، عناصری که حذف هر کدامشان موجب ایجاد شکاف در بدنه شعر میشود و تجلی آنها به معنای چیره دستی شاعر بر ساختار شعر است.
عناصر مار، ماه و دشتان هر کدام میتوانند تکانههایی آفریده باشند و برای آفرینش یک شعر منسجم نقش خود را خوب ایفا کرده باشند.
این شعر بهعنوان یک شعر راستین متولد شده است و با زبان نویناش تمایزی شفاف و شگفت از زبان مبتذل بعضی از شعرهای امروزی دارد. این شعر بهعنوان یک رخداد ادبی در رستاخیز زلال کلمات و زبان قد برافراشته است که اشراف و چیرهگی شاعر بر ابزارهای ادبی نیز در این راستا بسیار کارساز بوده است. آشنایی با مبانی آواشناسی و موسیقی زبان شعر برای هر شاعر یک التزام است که دانایی اش به توانایی تبدیل شود و شعر یک شعر واقعی باشد.
در سیر عمودی شعر وقتی “به قامت پیامبری از جنس واژه تا به مارهایی که میخواهند عصا شوند” می رسیم، از نوع گذشتگان حرف نمیزند تلمیح او را بازیچه نمیسازد.
کسی که به خودش ایمان دارد و ماه بودنش را خوب بر “دشتان” میپاشد.
از نجابت غروب حرف میزند آنجا که مارها در آستین میخزند و اعتمادها و اعتبارها برچیده میشود مارهایی که به تلبیس رویای عصا شدن را در خوابها و بیداری ما می ریزند.
او روشن مثل ماه حرف میزند. ذهنش تاریک نیست و بیپرواست و نمیخواهد که دستهای ریاکار به قدمهای نامریی برسانندش. اعتماد از دست رفتهاش را در فضای استعاری شعر اینگونه به ما تلقین میکند. او فقط به چشمهای خودش میتواند اطمینان داشته باشد و ادای مقصود را با عبارت کوتاه “باید به چشمهام ایمان بیاورم” خوب بیان میکند.
اردیبهشت ۹۹ – طلحه دشتستان
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید