هفتشنبههای بلوچ
رسیدن تحول به رئیس دیوان عدالت اداری
حجهالاسلام محمدجعفر منتظری، رئیس دیوان عدالت اداری، در اشاره به دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، گفت: “یکی از مصیبتها در دوره گذشته این بود که متاسفانه آقای رئیس جمهوری محترم به مردم دروغ میگفت و قانون را علناً زیر پا میگذاشت و ما آن زمان میگفتیم به قانون عمل کنید.”
من همیشه فکر میکردم که رئیس جمهور محترم دارد به مردم راست میگوید. اتفاقاً به آمارهایی که میداد، به استناداتی که میکرد، به همه و همه دقت میکردم. حتی به صورتش و حالت حرف زدنش هم خیره میشدم، اصلاً معلوم نمیشد که دارد دروغ میگوید. حالا اگر در یکی از این کشورهایی که رهبرانشان از بالا تا پایین دروغ میگویند، به مردم دروغ گفته بود حرفی نبود. در مملکت ما که خود حضرت امام تا لحظۀ وفاتش یک دروغ حتی به یک مورچه نفرمودند و حضرت رهبر – تا همین لحظه که رئیس دیوان عدالت اداری دادش در آمده – مرتب راست میگوید، احمدی نژاد باید از خجالت بمیرد که دروغ گفته است. به نظر من رئیس دیوان عدالت باید از اختیارات قانونی خودش استفاده بکند و به او لقب رئیس جمهور دروغگو را بدهد. مخصوصاً که حالا دوره هشت سالهاش تمام شده و بلانسبت شما هیچ غلطی هم نمیتواند بکند. با این کار ما به جهانیان نشان میدهیم که در نظام ما افراد در برابر قانون یکسان هستند و وقتی پای دروغ گفتن به مردم، به میان بیاید مقامات ذیصلاح به وظایف خود عمل میکنند.
واقعاً حیف از حضرت رهبر که هشت سال از چنین دروغگویی حمایت کرد. آنهمه فجایع بعد انتخابات هشتاد و هشت را بگو. چه کسی فکر میکرد این یک الف آدمِ محترم به مردم دروغ بگوید؟
البته به نظرم با مردم هم باید سخت برخورد بشود. هشت سال گذاشتند که رئیس جمهور محترم به آنها دروغ بگوید؟ این غیر قابل بخشش است. این خیانت به رهبر و نظام و رئیس دیوان عدالت است. رئوفت اسلامی هم حدی دارد. ما نباید زیاد لیلی به لالای مردم بگذاریم. مردمی که نظام را و اعتبارش را خدشه دار میکنند، مردم نیستند. ایادی استکبار جهانی هستند.
در خاتمه مردم باید از رئیس دیوان عدالت اداری بسیار بسیار سپاسگزار باشند که آن زمان گفتهاند: ” به قانون عمل کنید”. فکرش را بکنید اگر این فرمایش را نفرموده بودند، تاریخ به چه سمت هولناکی میرفت و آن رئیس جمهور محترمِ دروغگو، چه ها که نمیکرد.
امیدوارم حواس محمد جعفر به این یکی رئیس جمهور هم باشد و اگر دید دارد به مردم دروغ میگوید و قانون را علناً زیر پا میگذارد، به ایشان هم بگوید که به قانون عمل کند. اگر هم نکرد لااقل هشت سال بعد به ما بگوید تا ما بفهمیم که این یکی هم دروغگو بود.
——————-
دردسرهای اظهار عقیدۀ پشکلی
حجهالاسلام علی سعیدی نماینده حضرت رهبر در سپاه پاسداران برای تحقیرِ اعتراضات سال هشتاد و هشت، رنگ سبز این جنبش را با پشکلِ شتری خاص مقایسه کرد. دشمنان نظام که همیشه منتظر ضربه زدن به انقلاب و اسلام هستند، بدون توجه به پشکل آن شتر خاص، به رنگ سبز و رابطهاش با پشکل شتر گیر دادند. آنقدر در این کار شیطنت کردند که حالا هر جا بقعه و بارگاه و اماکن متبرکهای هست و رنگ سبزی وجود دارد، شیطان رجیم پشکل شتر را در ذهن من میآورد.
خودتان هم که تجربه دارید، در چنین مواقعی هر چه آدم لاحول و این طور چیزها را میخواند شیطان بیشتر لج میکند.
دیروز از طریق یوتیوب به زیارت مرقد مطهر رهبر بزرگوار انقلاب نایل آمدم. غرق فضای ملکوتی بودم و کم کم داشت اشکم سرازیر میشد که چشمم به رنگ سبز پارچهای افتاد که دور مرقد مبارک کشیده بودند. ناگهان کاروانی شتر از آن کاروانهایی که در صحرای حجاز و در فیلمها دیدهاید در حال طواف دیدم که همه در حال پشکل کردن سبز بودند. هر چه به شیطان لعنت میفرستادم و لاحول میخواندم شترها دیوانهتر میشدند تا جایی که دور از جان همه اسهال شدند. مجبور شدم از خیر زیارت بگذرم.
کاش حاج آقا این اظهار عقیدۀ پشکلی را نمیفرمود. درست است که ایشان میخواست مشتی روی دماغ موسوی و کروبی و زن و بچه و طرفدارانشان بزند اما مشتش صاف خورد وسط رنگ مقدس مکتبی.
———————–
نهم دیماه و فرمایشات بصیرتی پرزیدنت
حجهالاسلام والمسلمین پرزیدنت، با اشاره به فرارسیدن روز ۹ دی و نامگذاری آن به روز بصیرت گفت: “مردم زمانی که احساس کردند به باورها و ارزشهای دینی و اعتقادی آنها توهین شده، به حرکت درآمده و با حضور و اجتماعشان به بیگانگان پاسخ درخوری دادند.”
درست میفرماید. شما آنموقع به دنیا نیامده بودید. تک و توکی از شما هم که به دنیا آمده بودید کوچولو بودید. همین من بودم و آقای رئیس جمهور بود که آن موقع هنوز انتخاب حماسی نشده بود. بیگانگان در انتخابات سال هشتاد و هشت یواشکی به صندوقها دستبرد زدند و رأیهای موسوی و کروبی را ریختند داخل صندوق احمدینژاد. آقا هم چاره نداشت به جز اینکه فوری به احمدینژاد تبریک بگوید. بیگانگان (اینها یکسری دیگر بودند) موسوی و کروبی و همسر و فرزندانشان را ریختند در خیابانها. آنها وقتی دیدند در خیابان هستند با خودشان فکر کردند چه بکنند و چه نکنند. عقلشان به هیچ جا قد نداد. آخرش دوتایی مجبور شدند دستهای خود را زیر چانه بزنند و منتظر بیگانگان بمانند. بیگانگان هم بلافاصله به باورها و ارزشهای دینی و اعتقادی مردم توهین کردند. مردم در خانههایشان نشسته بودند و داشتند شکر خدا را به جا میآوردند که یک باره دیدند دارند یک چیزی را حس میکنند. خوب که دقت کردند احساس کردند به باورها و ارزشهای دینی و اعتقادی آنها توهین شده. به تاریخ نگاه کردند دیدند مصادف است با یومالله نهم دیماه که البته آن موقع هنوز یومالله نشده بود چه برسد به روز بصیرت. معطل نشدند به حرکت درآمدند و با حضور و اجتماعشان به بیگانگان پاسخ درخوری دادند.
نتیجهای که ما از این فرمایش رئیس جمهور میگیریم این است که این روز واقعاً روز بصیرت است و خدا را هم شکر میکنیم که هیچ کدام از کاندیداهای دیگر رأی نیاوردند.همین رئیس جمهور خودش کار همۀ آن کاندیداهای دیگر را به تنهایی انجام میدهد و آخ هم نمیگوید.
————————
تفسیر فرمایشات یک مرجع
عدهای از خوانندگان این ستون، طی هفتۀ گذشته، میخواستند با ارسال نامه و فکس و تلگراف و ایمیل درخواست کنند که من این هفته فرمایشات آیتالله گرگانی از مراجع تقلید را که به مناسبت نهم دیماه بیان فرمودهاند تفسیر کنم. ای به چشم.
فقط به خاطر کمبود جا، فرمایشات تکراری ایشان در مورد روز بصیرت را که مثل سایر مقامات از روی متن حکومتی خوانده بود به خاطر گریه دار بودن تفسیر نخواهم کرد. در عوض بخش آخر فرمایشات ایشان را برایتان میشکافم تا بلکه به راه راست هدایت بشوید.
ایشان فرمودند: “انسان همواره به راهنما و معلم در طول زندگی خود نیاز دارد که در عصر غیبت مردم می توانند از حضور رهبر و مراجع استفاده کنند تا در مسیر درستی از زندگی قرار بگیرند، گرچه نخستین معلم انسان، خداوند است که حضرت آدم(ع) را هدایت و تربیت کرد.”
در این فرمایش با اینکه جای فعل و فاعل و مفعول و اینطور خرت و پرتها به هم ریخته ولی اشاره به عصر غیبت در آن بسیار خوب بیان شده و اگر توجه فرمایید فرمودهاند: “مردم میتوانند از حضور رهبر و مراجع استفاده کنند”. که این ارجح بودن مقام رهبر بر مراجع را بیان میکند که نکته ظریفی است و اگر دقت نفرمایید در مسیر درستی از زندگی قرار نخواهید گرفت.
یک نکتۀ مهم دیگر در این فرمایش اشاره به معلم حضرت آدم است که او را خودش تربیت کرد. که البته ما دیدیم که چقدر هم با تربیت از آب درآمد. که برای جلوگیری از طول کلام از تشریح آن خودداری میکنم و خود شما سرنوشت آدم را دنبال کنید، تا متوجه عرض بنده بشوید.
این مرجع تقلید در بخش دیگری فرمودند: “همانگونه که انسان در امور دنیوی و مادی به راهنما نیاز دارد در معنویات و دست یابی به سعادت نیز به راهنما و رهبر نیازمند است”.
در این فرمایش تأکید روی تداوم نیاز بشری به راهنما و رهبر است. در واقع انسان بدون راهنما و رهبر کشک است. حتی در امور دنیوی و مادی هم ما تا قاف قیامت راهنما نیاز داریم. اگر دقت کنید علاوه بر معلمین و اساتید دانشگاه حتی کسی که به شما رانندگی و دوچرخه سواری یاد داده که نمیگذارد برود دنبال زندگیاش و بگذارد که شما زندگی کنید. آنها تا آخر عمر روی گردۀ شما سوار میشوند تا شما را راهنمایی کنند. در معنویات و دست یابی به سعادت هم عین همین مسئله صادق است و ملای مکتب و رهبر و مرجع و کلاً آخوند تا لحظۀ مرگ با شما هستند تا شما را راهنمایی کنند. البته در این مدت مبلغ ناچیزی هم خود شما وظیفه دارید که به آنها بپردازید که از بحث ما خارج است.
در بخش پایانی سخنان خود این مرجع تقلید عالیقدر فرمودهاند: “مراجع، رهبر و روحانیت نقش مهمی در هدایت مردم جامعه دارد و اگر از روحانیت فاصله بگیریم به سعادت نخواهیم رسید.”
در این جملۀ ساده اگر دقت بفرمایید مراجع و روحانیت در دو طرف رهبر قرار گرفتهاند تا نقش مهمشان در هدایت جامعه برق بزند. میماند آن تیکۀ کوچولوی آخر فرمایش ایشان که “اگر از روحانیت فاصله بگیریم به سعادت نخواهیم رسید”، که فکر کنم احتیاج به تفسیر من نداشته باشید و خودتان از اول انقلاب تا حالا نمونههای فراوانی دیدهاید که هر کس از روحانیت فاصله گرفته نه تنها به سعادت نرسیده بلکه دهانش هم سرویس شده است.