هفت شنبههای بلوچ
حداد عادل و زنِ ایرانی
حدادعادل در مورد حجاب و عفاف گفت:«واقعیت امید بخش این است که زن ِ ایرانی باحجاب و عفیف است. حجاب ارزشی است که زن ایرانی آن را از دیرباز انتخاب کرده و حتی پیش از اسلام هم از آن استفاده می کرده است. شما در نقش های تخت جمشید تصویر هیچ زنی را نمی بینید، این یک مساله مهم است.»
جناب حداد عادل مثل همیشه راست میگوید. تندیسهای ربالنوع ها و الهههای به دست آمده از تمدنهای باستانی فلات ایران نشان میدهند که همه مقنعه به سردارند. آن هم از نوعی که معصومۀ ابتکار بر سر میگذارد. البته خارجیها خیلی سرمایهگذاری کردند و آنها را در همان قبل از میلاد مسیح، از سر این تندیسها با فتو شاپ پاک کردند. شما به “آناهیتا” که ایزد موکل آبها و باران است نگاه کنید. او “ارزش حجاب” را در آن زمان برای خودش انتخاب کرده بود. کمی که باد، بازیگوشی میکرد و گوشۀ مقنعهاش را بالا میزد، آناهیتا آنقدر گریه میکرد که روی همه جای زمین سیل جاری میشد، و چون خودش ایزد بانو بود و بابا و ننه نداشت، کسی هم نبود که به او بگوید: “دخترجان حالا که چیزی نشده، تو آسمون که غریبه نیست.” حتی “سپندارمز” که دختر اهورامزداست مثل اهل و عیال جناب حداد از شدت حجاب و عفاف فقط در رستورانها و مراسم جشن پیدایش میشد و هر وقت بنا بود در جایی راجع به حجاب و عفاف حرفی زده شود، به پدرش اهورامزدا میگفت: “پدرجان! برو از حداد عادل یاد بگیر. خودت برو از حجاب حرف بزن و بگذار من با حجاب و عفیف بمانم.”
خود همین قضیه که شما در نقشهای تخت جمشید هیچ زنی را نمیبینید، نشان میدهد که زنِ ایرانی با حجاب و عفیف بوده است. در همین نقشهای تخت جمشید تا دلتان بخواهد نقش حجهالاسلام و آیتالله هم نیست و این نشان میدهد که مردِ ایرانی هم خیلی مکتبی بوده است. البته نقشهای گنبد و گلدسته هم در بین نقشهای تخت جمشید فراوان بوده است که آن پدر و پسر در زمان طاغوت آنها را منهدم کردند که معلوم نشود ملت ایران قبلاً هم امت بوده است.
برخی از شما که بر خلاف حداد عادل، تاریخ خواندهاید ممکن است بفرمایید که در دوره هخامنشیان زنان همپای مردان فعالیت میکردند و حتی ممکن است بگویید در همان تخت جمشید در الواح به دست آمده میتوان زنان را به عنوان مالک و سرکارگر و کارگر ساده در کارگاه های مختلف مشغول کار دید. که البته چون آنها با حجاب و عفیف نبودهاند از بحث آقای غلامعلی خارج هستند. چون اگر بخواهیم به این موارد بپردازیم باید به زنانی هم اشاره بکنیم که لباس رزم هم پوشیدهاند. که این دیگر از آن حرفهاست. اینگونه زنان همانهایی هستند که غربیها و مجاهدین، روی آنها برای براندازی نظام، سرمایه گذاری کردهاند. خدا خیرشان ندهد که باعث دردسر برای نظام اسلامی ما شدهاند.
جناب حداد عادل میگوید که علاوه بر آنکه حجاب مسالهای فرهنگی است که محتاج دخالت نیروی انتظامی است، یک مسئله اجتماعی هم هست که دشمنان انقلاب نسبت به آن حساسیت دارند.
این فرمایش ایشان هیچ تناقضی با فرمایش قبلی ایشان ندارد و زنِ ایرانی همچنان از پیش از اسلام با حجاب و عفیف بوده است، ولی از لحاظ فرهنگی محتاج هم هست که نیروی انتظامی دخالت بکند. چون این زنان با حجاب و عفیف گاهی زیادی مسائلشان اجتماعی میشود و دشمنان انقلاب برای علاج حساسیت خود، روسری آنها را زیادی عقب میبرند. طوری که آنها اصلاً به نقشهای تخت جمشید توجه نکرده، خودشان از خودشان نقشهای بی چادر تهیه و سپس آنها را در صفحۀ آزادیهای یواشکی منتشر میکنند و با این کار خود علاوه بر اینکه کک در تنبان خیلیها میاندازند، موجب ناراحتی و تحریک مردان انقلابی و نارضایتی فک و فامیلهای غلامعلی هم میشوند.
طوفان تهران و سازمان هواشناسی
عدهای از خدا بی خبر، از سازمان هواشناسی ایراد میگیرند که نتوانسته است طوفان تهران را پیش بینی بکند. اولاً که ما در یک مملکت اسلامی زندگی میکنیم و مثل غربیها بی خدا و بی ایمان نیستم. آنچه که از جانب خداوند نازل بشود، هزار هم که پیش بینی بشود، باز هم نازل میشود. وانگهی طبق تمام آیات و احادیث، علم غیب، مخصوص ذات کبریایی است و این توقع بی جایی هست که بعضی از معاندین از اداره هواشناسی دارند. ما نباید هر غلطی که غربیها میکنند بکنیم و در کار الهی دخل و تصرف بکنیم. به جای آنکه طوفان و زلزله و سیل را از غضبهای الهی بدانیم و توبه بکنیم، نباید یقه سازمانی را بگیریم که در مسئله امر به معروف و نهی از منکر فعال است و مسئلۀ حجاب را برای زنان ما از واجبات میداند. در واقع این دشمنان نظام هستند که از فرصت استفاده کرده،در چنین مواقعی به مشتبهات دامن میزنند، تا مردم با خود فکر کنند که اگر بنا باشد زلزلهای هشت ریشتری بیاید، دستگاههای ما چگونه عمل میکنند. در حالیکه انشاء الله آن موقع دستگاه ها به موقع عمل میکنند و این مسائل هیچ ربطی به هم ندارند. فقط دشمنان ما باعث تشویش اذهان عمومی میشوند که با آنها در صورت مشاهده، با اشد مجازات برخورد خواهد شد.
آیا مردم را باید به زور شلاق به بهشت برد؟
رئیس جمهور و دایی من میگویند که نباید مردم را به زور شلاق به بهشت برد. اما عمهجان من و خیلی از آیات عظام مخالفند و میگویند که باید آنها را به زور شلاق به بهشت برد. البته در نظام جمهوری اسلامی رئیس جمهور همیشه مجبور است “آقا خوبه” باشد و حرفهای خوشگل بزند. دایی ما هم که حسابش روشن است و با همه چیز این نظام مخالف است. از این واقعیت هم نباید بگذریم که یک عده هم مأمور و موظف هستند که بزنند در دهان رئیس جمهور و مسئلۀ مهم نظام یعنی زور و شلاق را یادآوری بکنند.
از همۀ این شامورتی بازیها (که ما با آن آشنا هستیم) که بگذریم باز هم این سئوال باقی میماند: “آیا بهشت با طعم شلاق خوشمزه هم هست؟” برای یافتن پاسخ این سئوال ابتدا پیش عمهجان رفتم. ایشان که منتظر من بودند، فرمودند: “البته که شیرین است اما نه حالا! روز قیامت همۀ اینهایی که ما به زور شلاق آن ها را به بهشت بردهایم از ما تشکر میکنند.”
سپس من با همین سئوال، پیش دایی خودم رفتم. او گفت: “زندگی امروز مردم را جهنم نکنند، بهشتِ فردا پیش کششان.”