چخوف در ونکوور
ایرانیان ونکوور در یک شنبه ۲۱ دسامبر شاهد اجرای نمایش «شام خانوادگی» به نویسندگی و کارگردانی حسام انوری بودند. نمایش مذکور که با استقبال خوب تماشاچیان مواجه شد داستان یک خانواده پنج نفره روسی به نام «ماسلف» است. سه خواهر، شوهر یکی از خواهران و برادر شاعر مسلک، پرسناژهای اصلی این نمایش هستند. داستان نمایش از ساعت ۹ صبح شروع و در ساعت ۹ شب به پایان میرسد. این پایان مصادف است با پایان زندگی خانواده ماسلف.
آنچه در سرتاسر نمایشنامه مشهود است توجه و علاقه نویسنده متن به آثار چخوف است. اشارات و تلویحات فراوان متن نمایشنامه به آثار چخوف این گمان را در مخاطب ایجاد میکند که نمایشنامه نویس، نمایش «شام خانوادگی» را به عنوان ادای دین به چخوف نوشته است. زمان نمایش، عهد چخوف است، نامهای بازیگران، روسی انتخاب شده و مانند اکثر آثار نمایشی چخوف در یک ملک موروثی در شهرستان گمنامی در روسیه تزاری میگذرد. ساکنان این ملک هم به مشابه کاراکترهای چخوفی همگی از وضعیت زندگی خویش، ناراضیاند و هر کدام در جستجوی راهی برای فرار از این وضعیت هستند. یکی با پناه بردن به مشروب، بعدی با فراراز آنجا همراه دوست پسرش، دیگری با نویسندگی و شاعری، شخصیت دیگر با پنهان نمودن خود در کاراکترهای تئاتر و آخرین فرد از این گروه با مشغول کردن خود در اداره امور زمین و ملک و حفظ ظاهری تارو پود خانوادهای که دیگر اثری از روابط انسانی و خانوادگی در آن وجود ندارد. عشقهای نافرجام و آرزوهای بربادرفته که از مشخصههای کاراکترهای چخوف هستند در این نمایش هم دیده میشود. کهنگی و دلمردگی تنیده شده در شخصیتهای نمایش، موجب شده که روابط گرم و دوست داشتنی خانوادگی تبدیل به روابط سرد و ظاهری اعضای آن با هم شود که در این ورطه دیگر جایی برای «عشق» و «آرزو» باقی نمیگذارد. بیهودگی حاکم بر نمایشنامههای چخوف یکی از دلایل مهم به شمار میآید که کاراکترهای این آثار راهی جز خودکشی برای پایان فرجام خود نمییابند (چخوف یک نمایش تک پردهای کوتاه هم دارد که در ایران -به اشتباه- تحت عنوان «خودکشی» منتشر شده است) که اشارهای آشکار به تباهی انسان به دست خویشتن است. کاراکترهای نمایش شام خانوادگی نیز در پایان دچار چنین فرجام سختی شدند. در واقع پیام چخوف که نابودی کامل زندگی تنها راه گریز از یکنواختی و کسالت آن است در نمایش شام خانوادگی عینا تکرار شده است.
نمایش شام خانوادگی پایانی دو گانه دارد. بعد از جمع شدن همه اعضای خانواده در ساعت ۹ شب؛ در پایان اول، میخاییل همه اعضای خانواده را میکشد چون معتقد است اینان بیهوده و بیدلیل زندهاند و فقط زیست میکنند تا زندگی، اما در پایان دوم این میخاییل است که خویشتن را میکشد چون تحمل بیهودگی را ندارد. او میخواهد زندگی کند نه زیستن. پس میمیرد چون در این دنیا فقط جای زنده ماندن است نه زندگی. (آخرین صحنه نمایش، تیمارستانی را نشان میدهد که میخاییل در پشت بام خودکشی کرده است. انگار که همه نمایش در یک تیمارستان اتفاق افتاده است و میخاییل برای فرار از این دنیای دیوانه، راهی جز خودکشی نداشته است: پایان سوم)
در نمایش «شام خانوادگی»، حسام انوری (نویسنده متن) تاثیر چخوف را در نوشتن نمایشنامه با اشاره مستقیم به آثار او هم نشان میدهد. وجود «سه خواهر» در نمایش شام خانوادگی، نام بردن از نمایش «مرغ دریایی»، وجود «باغ آلبالو» در ملک موروثی و تطابق آشکار شخصیت میخائیل شام خانوادگی با وانیای آشفته حال نمایش «دایی وانیا»، نمونههای روشن این تاثیرگذاری هستند. ساختار چهار پردهای که در آغاز نمایش اعلام میشود بیش از آنکه کاربرد عملی در اجراء داشته باشد یادآور ساختار نمایشنامههای بلند آنتوان چخوف روسی میباشد. هر چند که به نظر نگارنده، نمایش «شام خانوادگی» در پنج پرده اجرا میشود نه در چهار پرده! همچنین باید بدین نکته هم اشاره کرد که نمایشنامههای چخوف، آثاری تخت هستند و به شیوه کلاسیک بر روابط علت و معلولی استوار نیستند. آنچه یک نمایشنامه چخوفی را پیش میبرد نه رویداد و واقعه به سبک کلاسیک بلکه شناخت قدم به قدم شخصیتها و روابط حاکم بر زندگی آنها از خلال دیالوگهای کاراکترها میباشد. به همین دلیل آثار نمایشی چخوف با تابلوهای امپرسیونیست مقایسه میشود قلم چخوف، نوریست که زوایای پنهان آدمها را آشکار و واقعیت را نمایان میسازد. درواقع، به دلیل همین ساختار دراماتیکی و استفاده از روانشناسی شخصیتها در آثار آنتوان چخوف؛ میتوان این آثار را یکی از نقاط آغازین ادبیات مدرن نمایشی جهان دانست. البته پزشک بودن چخوف در پیدایش چنین شیوهای در هنر نمایشنامه نویسی بیتاثیر نبوده است. حسام انوری سعی کرده با بهره گیری از این شیوه، نمایش خود را پیش ببرد که البته به نظر میآید در پارهای از صحنهها به دلیل عدم توانایی در شناساندن کاراکترها به مخاطب نمایش از شیوههای دیگری که در نمایشنامههای چخوف مرسوم نیست، استفاده کرده است. -در مورد این مطلب، در پاراگراف بعدی توضیح بیشتری داده خواهد شد- اگر این فرض درست باشد باز هم چیزی از ارزشهای نمایش «شام خانوادگی» کاسته نمیشود و نقطه عطفی در کارنامه هنری حسام انوری، نویسنده جوان این اثر محسوب خواهد شد.
اما آنچه نمایش شام خانوادگی را از تقلید صرف آثار چخوف ممتاز میگرداند استفاده نویسنده از پاساژها و ترفندهای نمایشی است که در آثار نویسنده پرآوازه روسی دیده نمیشود. تک گویی بازیگران در آوانسن از جمله تفاوتهای نمایش اجرا شده با آثار چخوف است. این تک گوییها که ظاهرا از تراوشات ذهنی میخاییل شاعر سرچشمه گرفته با کل دیالوگهای نمایش، همخوانی ندارد با این حال، کارگردان نمایش که همان نویسنده متن میباشد، اجازه نمیدهد تا این ناهمخوانی به ریتم نمایش آسیبی وارد کند. استفاده از فلاش بک، شیوه دیگری است که نویسنده در این اجرا برای معرفی شخصیتها بکار گرفته است. احتمالا نمایشنامه نویس خواسته با نشان دادن پیشینه خانواده ماسلف مراحل اضمحلال و نابودی آنها را نشان دهد. به نظر نگارنده، اگر نویسنده بجای استفاده پی در پی از این ترفند نمایشی، از دیالوگهای رد و بدل شده بین کاراکترها جهت رسیدن به هدف استفاده میکرد موجب کوتاهتر شدن زمان نمایش و از طرف دیگر، ریتم نمایش بهتر حفظ میشد.
کارگردانی و بازیگران نمایش همگی به بهترین وجه که از یک گروه آماتور انتظار میرود، به اجرای نقش خود میپردازند. استفاده از موسیقی زنده، اسلاید و طراحی نور از جمله روشهایی بودند که کارگردان برای جلوگیری از کسالت و یکنواختی اجراء بکار گرفته است. میزانسنهای نمایش همگی خطی و کلاسیک هستند و به هیچ وجه از اشکال دیگر میزانسنهای صحنهای استفاده نشده است. با این حال، با توجه به زمان طولانی نمایش (۱۲۰ دقیقه) این شکل میزانسن موجب خستگی تماشاگران نمیشود. نکته قابل توجه، استفاده کارگردان از نکات ریز برای نشان دادن مفاهیم نمایش است بطور مثال تغییر نکردن عقربه ساعت منزل از روی عدد ۹ در طول اجرا، یادآور یکنواختی و سکون زندگی ساکنان ملک مزبور است یا شروع نمایش با سه بار افتادن قاب عکس خانوادگی، لرزان بودن پایههای زندگی و آغاز نابودی آن است.
خاصیت تئاتر اینست که هر روززاده میشود و هر اجرا با اجرای شب پیشین و اجرای شب پسین متفاوت است به همین جهت نمیتوان در مورد چگونگی بازی بازیگران نمایش شام خانوادگی که پروندهاش با یک اجرا بسته شده، اظهار نظر قطعی کرد. تجربه بازیگری نگارنده یادآور این نکته است که اجرای شب اول برای یک بازیگر میتواند بهترین اجرا یا بدترین آن باشد. متاسفانه عدم حمایت ایرانیان خارج از کشور از تئاترهایی که جنبه فرهنگیشان بر لوده بازی و خنداندن صرف، برتری دارد موجب شده تئاترهای فرهنگزا با کمترین دفعات اجرا به صحنه بیایند. این گونه نمایشها معمولا با یک یا حداکثر ۳ اجرا پروندهشان بسته میشود. با همه این اوصاف نمیتوان بازی خوب و روان بازیگر جوان نقش میخاییل را نادیده گرفت. «عطا سینا» بازیگر نقش میخاییل با حرکات بدن و بیان مناسب با صحنه و تغییر پی در پی حالات و رفتارهای متناسب با نقش، نوید بازیگری خوش آتیه در عرصه تئاتر ایرانیان کانادا را میدهد. همچنین آنیتا زنگنه در نقش کلارا، سونیا محبوب در نقش ناتالی و رضا راد در نقش دیمیتری اجراهای قابل قبولی از خود به نمایش گذاشتند.
تئاتر نوپای ونکوور که در طی حضور چند ساله محمد رحمانیان (هنرمند سرشناس تئاتر ایران) و مهتاب نصیرپور شکوفا شده با نمایش شام خانوادگی که توسط تعدادی از هنرآموزان کلاس رحمانیان اجرا شد، نوید دهنده ادامه رشد و شکوفایی تئاتر فرهنگزا در جامعه ایرانیان ونکوور میباشد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
کیان ثابتی؛ روزنامه نگار، ادیتور و فعال در عرصه هنر تئاتر است.
ثابتی هنرجوی آموزشگاه بازیگری و کارگردانی سمندریان و همچنین هنرآموز دو کارگاه خصوصی فیلمنامهنویسی و شناخت فیلم استاد بهرام بیضایی بوده است. او با نمایشهای یخبندان و صعود مقاومت پذیر آرتور اویی به عنوان بازیگر بر صحنه تالار وحدت و سالن اصلی تئاتر شهر ظاهر شده ولی به دلیل ممنوعیت و تمایل به تئاتر تجربی، به اجرای نمایشهایی در محیطهای غیرتئاتری مانند منازل، انبارها و گالریها پرداخت. از جمله نمایشهایی که او به عنوان کارگردان یا بازیگر حضور داشته میتوان به؛ تک گویی از هارولد پینتر، استاد از اوژن یونسکو، هنر از یاسمینا رضا، مضرات دخانیات از آنتوان چخوف، آخرین نوار کراپ از ساموئل بکت، خرس از انتوان چخوف، ارتباط از ابراهیم مکی، اژدهاک از بهرام بیضایی و تعدادی از آثار قلمی خودش اشاره کرد.
کیان ثابتی، هم اکنون در حال تحصیل در رشته تئاتر، تحقیق و مطالعه در زمینهی شیوههای جدید اجرای تئاتر و رقص و اجرای پرفورمنس آرت است.