چهارده رباعی از مهرنوش مستحقانزاده
۱
با بار غمش همیشه بیسامان بود
درمان سکوت مُزمناش، عصیان بود
آن کولبری که مُرد در وادی عشق
یک شیر زن از دیار تاکستان بود
۲
برشطِّ لبم، بلم بلم، مرجانی
تکثیر هزار قطره از بارانی
من ساحل اَروَندم و تو بیپروا
کارون کارون، همیشه در طغیانی
۳
با آنکه همیشه عشق در تبعید است
پیروزی عاشقان بلاتردید است
از توطئهی خزان نترسان ما را
بر شاخهی دل، شکوفهی امید است
۴
شوری که مرا به اشتیاق آورده
در من تب تندِ اتفاق آورده
ارابهی پرشتاب باران، امشب
رویای تو را به کوچهباغ آورده
۵
با خاطرهی عشق تو برپاست دلم
هرجا باشی، درست آنجاست دلم
من کفتر برج شانههایت بودم
سقفی به بلندای تو میخواست دلم
۶
دیدی که هوای عشق، اینجا خفه است؟
تاوان شکست قلب، بیتعرفه است؟
چشمان تو منطقی ندارد، اما
بدجور دلم عاشق این فلسفه است
۷
سخت است چقدر زیرِ باران بیتو
پاییز نمیرسد به پایان بیتو
از بس که گذشتم از شبِ تنهایی
برخورده به غیرت خیابان بی تو
۸
در باور باغچه قرنطینه شده
با ابرِ کبود، یارِ دیرینه شده
این خاک که بوی نم باران دارد
سنگیاست که مبتلای آیینه شده
۹
از آه دلم، سکوت من گویاتر
ای عشق! شدم از خودِ تو رسواتر
دیوار من از همیشه کوتاهتر است
قلاب گرفتهام، بیا بالاتر
۱۰
سخت است چقدر زیرِ باران بیتو
پاییز نمیرسد به پایان بیتو
از بس که گذشتم از شبِ تنهایی
برخورده به غیرت خیابان، بیتو
۱۱
با قهوهی چشم مستت آمیختهام
از تلخی آن باز برانگیختهام
فنجان مرا بیار و برگرد، ببین
با یاد تو کافه را بهم ریختهام
هرلحظه بدون تو پُر از تشویشم
شاهم که همیشه پیش چشمت کیشم
حق است که مات خندههایت بشوم
وقتی که به عشق ساده میاندیشم
۱۲
هی طعنه به حال و رنگ و بویش نزنید
لطمه به غرور و آبرویش نزنید
می ترسد از اینکه باز عاشق بشود
زخم است دلم، نمک به رویش نزنید
۱۳
تو شنبهترین بهانهی تقویمی
سرسبزترین خطهی هر اقلیمی
تصنیف قشنگ قطرهای از باران
گلدستهای از آتش ابراهیمی
۱۴
در گوشه ی تَنگِ انزوا، خوابش برد
از گیجیِ سَمِّ این فضا خوابش برد
در کنگرهی شب زدهها، آخر عشق
لای همهی کتابها خوابش برد
#مهرنوش-مستحقان زاده
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید