چهار شعر از سهیل درخشان
سهیل درخشان؛ متولد ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۱
شاعر، کارشناس زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران مرکز، مدیر انجمن ادبی الف شهرستان شهریار، مدیر اجرایی خانه هنرمندان شهرستان شهریار
مجموعههای چاپ شده:
مجموعه غزل بن بست ۱۳۹۴ انتشارات فصل پنجم
مجموعه غزل کوچه اردیبهشت ۱۳۹۷ انتشارات شانی
۱.
منی که هیچ ندارم، منی که بیوطنم
ببین چگونه به دنبال شعله ورشدنم
منی که جز غم عشق به باد رفتهی تو
نمانده هیچ نشانی میان حجم تنم
همیشه منتظرم لحظه ای که میآیی
به رقص و شور در آید حریم پیرهنم
مرا بگیر و ببر، خسته ام از این تلخی
زمانه، زهر غریبی چکانده در دهنم
مرا بگیر و ببر، دفن کن در آغوشت
منی که هیچ ندارم به غیر این کفنم
۲.
هرکس که وصف چشم شما را شنیده است
قطعا به ارزوی محالش رسیده است
لعنت به من که هرچه نوشت مغزل نشد
لعنت به چشم من که شما را ندیده است!
گیسوی تو شبیه غزل… نه درست نیست!
گیسوی توشروع هزاران قصیده است
انگار مخفیانه کسی رفته در بهشت
یک گل به نیت تو از آن باغ چیده است
هرکس که عاشق تو شود بُرد میکند
گیرم همیشه منّت ماندن کشیده است
هر شب به آفرینش تو فکر میکنم
حتما تو را برای خودش آفریده است…
۳.
کسی شبیه تو قلب مرا تکان میداد
دلم مقابل این عشق، امتحان میداد
کسی شبیه تو از روشنی سخن می گفت
و ذره ذره جنون را به من نشان می داد
من از زمین خدا خسته بودم و او داشت-
به چشم ملتمسم قولِ آسمان می داد!
گرسنه بودم و غم در خیال خام خودش
به دست خسته ی من، عاشقانه نان می داد!
کسی که وقت کم آوردنم به جای غرور
میان پرسه زدن فرصتِ بیان می داد
به این که خواستمش اعتراف می کردم
اگر که گریه به چشمان من امان می داد
گذشت و رفت، نشد حرف دیگری بزنم
مگر تداعی عشقش به من امان می داد؟؟؟
۴.
هر شب کنار من جهان را دوره میکردی
این کهکشان بینشان را دوره میکردی
من با زبان بیزبانی عاشقت بودم!
تو با نگاهت این زبان را دوره میکردی
هر جا که ردی از نگاه ساکتم دیدی
با خندههایی ساده،آن را دوره میکردی
آه ای الهه؛مست نازت بودم و هرآن-
بر روی لبهایم بنان را دوره میکردی
در من جواب هر سوال بی جوابی بود
با بغض،وقتی امتحان را دوره میکردی
حالا ببین؛حتی جهان دورت زده امشب
یادت که میآید جهان را دوره میکردی…؟
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید